۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

بودجه ساخت مسجد جنجالی نیویورک را چه کسی تامین می‌کند؟

روزنامه واشنگتن پست در گزارشی نوشت، بودجه ساخت مسجد جنجالی نیویورک را چه کسی تامین می ‌کند؟
این روزنامه نوشت، ساخت مسجد و مرکز اسلامی نیویورک به واقعیت نزدیک شده و انتقادها از هزینه صدمیلیون دلاری ساخت آن نیز بیشتر می شود که چه کسی بودجه ساخت این مرکز اسلامی را تقبل خواهد کرد؟
واشنگتن پست نوشت، بانیان مسجد نیویورک مدعی هستند هزینه های ساخت آن را از طریق کمک های مردمی جمع آوری خواهند کرد، اما در این رابطه شک و تردید وجود دارد. به نظر می رسد بانیان این مسجد چیزی برای پنهان کردن دارند.
منابع مطلع در نیویورک میگویند، جمهوری اسلامی قرار است چهل درصد بودجه مسجد این شهر را تامین کند. گفته میشود احمدی نژاد در سفر پیش روی خود به نیویورک، اعطای کمکهای مالی رژیم برای ساخت این مسجد را اعلام خواهد کرد
.

۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

کامران زارعی نیا : ( رستاخیز )

از وبلاگ : پرواز ترانه
من مرده بودم ،
و چکاوکی در مرگم مرثیه نخواند ،
من مرده بودم،
و کسی بر گورم ترانه ای نه سرود ،
من مرده بودم ،
و زندگان خواب مرا آشفتند،
***
تو سرودی خواندی !
سرود سر زمینم را ؛
و من زنده شدم
پنداشتم دنیا به پایان رسیده
و اسرافیل است که در صور می دمد
آنگاه که زنده بودم چه دور می دانستم نفخ صور را ؛
و بدین سان مردم .
من به خاطر ترانه ای که نه سرودند و چکاوکی که نخواند ؛
زنده شدم.
من زنده شدم تا بسرایم زیباترین ترانه ام را،
نه به خاطر مردگان ؛
نه به خاطر شغادان و جلادان ،
به خاطر اشک های تو که در سوگ ِ سرزمین ات هدیه می کردی،
نه به خاطر سیاوش ،
نه به خاطر سهراب ،
به خاطر نوجوان گمنامی ؛
که گناهش جوانی بود ،
به خاطر سهراب ها ؛
به خاطر جهانگیر ها ؛
به خاطر گوشت هایی که نذر توپ و تفنگ می شوند ؛
به خاطر نوزادی که در گهواره گریه می کند !
به خاطر یقین کوچکی در مغز بزرگ تو ؛
و غم بزرگی در دل کوچک ات ،
به خاطر الهام ؛
به خاطر رؤیای تو در دریای دلت ،
به خاطر ستاره ای در کویر ،
به خاطر شمعی در باد ،
به خاطر نوری در تاریکی ؛
که راهنمای نواختران است !
نه به خاطر حماسه ؛
به خاطر گلبرگ کوچکی در توفان ،
نه به خاطر ناوها ،
نه به خاطر ناو شکن ها ،
به خاطر بلمی ؛
زورقی کوچک در گرداب ،
نه برای جاودانگی !
برای زیستن ؛
برای هستی ،
نه برای قهرمانی !
برای تلاش ؛
برای انسان بودن ،
نه برای پوچی ؛
تباهی ،
برای معنی شدن ؛
معنا یافتن ؛
معنی کردن ،
نه برای بیگانگی ؛
غریبی ؛
غربت ؛
بلکه برای یگانگی ؛
یکی شدن ؛
آشنایی ،
من به خاطر :
عشق های از یاد رفته ؛
و آرزوهای بر باد رفته ؛
زنده شدم .

منبع : سایت خود نویس

درجه های ارتش سایبری جمهوری اسلامی (عکس)



۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

رباعی (8)

در کُشته پس از کُشته پس از کُشته نگر
هـر کُشته به خـــون خویش آغشته نگر
این ها نگـــر و بمـان و از لاشه ی شیخ
فــردا که رســد، پشته پس از پشته نگر

سردار نقدی : ناوهای امریکایی لگن هستند. عکس ناوهای فوق مدرن و بسیار پیشرفته ی جمهوری اسلامی و لگن های امریکا

عکس آدمیرال نقدی و سردار جاناتان ... فرمانده ی ناوگان امریکا

سردار نقدی : ناوهای امریکایی لگن هستند.
لگن های آمریکایی






ناوگان فوق پیش رفته و بسیار مدرن ایران

حیدر مصلحی وزیر اطلاعات : کمک دشمن به سران فتنه بالاتر از این حرفهاست

به گزارش آخرین نیوز وزیر اطلاعات در خصوص مطرح شدن بحث کمک یک میلیارد دلاری از طرف کشورهای خارجی به سران فتنه گفت: بله چنین مسئله ای صحیح است.

حجت الاسلام والمسلمین حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در پاسخ به سوال برنا در خصوص مطرح شدن بحث کمک یک میلیارد دلاری از طرف کشورهای خارجی به سران فتنه گفت: بله چنین مسئله ای صحیح است.
وی ادامه داد: البته ارقام این کمک ها بالاتر از این حرف ها است و شما روی بالاتر از این حساب کنید.

هنگامی که این خبر را خواندم ، حکایتی از شاه عباس صفوی به خاطرم آمد . که خواندنش خالی از لطف نیست :

یک شب شاه عباس صفوی با لباس مبدل در اصفهان می گشت ببیند در شهر چه می گذرد و از نزدیک با مردم صحبت کند و حقیقت را بدون واسطه از زبان مردم بشنود. در راه درشکه ای را صدا زد تا سوار شده و در شهر گشتی بزند و هم با درشکه چی صحبت کرده و از اخبار روز مطلع گردد.
شاه عباس صفوی شروع کرد به پرسش درباره ی زندگی روزمره مردم و کسبه و ... درشکه چی پاسخ های سر بالا داده و پس از این که کمی حرف های بی معنی و مبتذل زد شروع کرد به شوخی کردن و پاسخ های بی معنی می داد. شاه عباس به او گفت : مقل این که خیلی سر حال و شاد و شنگولی؟ بوی الکل دهانت هم تا این جا می آید. آیا دمی به خمره زده ای ؟ ( در زمان صفویه مشروب خواری جرمی نابخشودنی بود و حکم بسیار سنگینی داشت ، با این که پادشاهان صفوی همگی شراب خواره و خمار بوده اند . اما از ترس آخوند ها در خفا این کار را می کرده اند . )
به هر روی شاه عباس از درشکه چی پرسید : « آیا چیزی نوشیده ای ؟ »
درشکه چی پاسخ داد : « برو بالا » ( یعنی چیزی سنگین تر و قوی تر نوشیده ام )
شاه عباس گفت : « آیا دمی به خمره زده ای؟ »
درشکه چی : « برو بالا »
شاه عباس : « آیا فقاع ( همان آبجو ) آشامیده ای ؟ »
درشکه چی : « برو بالاتر »
شاه عباس : « آیا شراب خورده ای ؟ »
درشکه چی : « بالاتر »
.
.
.
... شاه عباس : « آیا عرق نوشیده ای ؟ »
درشکه چی : « آفرین ، زدی به هدف »
در همین موقع درشکه چی که کمی هوای تازه به صورتش خورده بود و سرگرم صحبت بود ، مقداری مستی از سرش پرید و به فکر فرو رفت . پس از این که لحظه ای فکر کرد ، مشکوک شده و از شاه عباس پرسید :
« نکنه تو مفتشی ؟ »
شاه عباس پاسخ داد : « برو بالا »
درشکه چی گفت : « آیا گزمه یا عسس نیستی ؟ »
شاه عباس : « برو بالا »
درشکه چی : « میر شب چطور ؟ »
شاه عباس : « برو بالاتر »
درشکه چی : « قراول خاصه هستی ؟ »
شاه عباس : « بالاتر »
.
.
.
... درشکه چی : « شما وزیر اعظم هستید ؟ »
شاه عباس : « باز هم بالاتر »
درشکه چی لرزان پرسید : « قبله ی عالم به سلامت باد ، قربان نگویید که شما خود شاه عباس مرشد کامل هستید ؟ »
شاه عباس صفوی پاسخ داد : « آفرین ، زدی به هدف ! »
درشکه چی با رنگ و رویی پریده ، ناگهان سکوت کرده و هیچ نگفت و مانند چوب خشکی سیخ نشسته و تکان نمی خورد .
شاه عباس پرسید : « تو را چه شده ؟ نکند ترسیده ای ؟ »
درشکه چی پاسخ داد : « قربانت شوم ، برو بالا »
شاه عباس : « داری می لرزی ؟ »
درشکه چی : « برو بالاتر »
شاه عباس : « آیا دست و پایت خشک شده است ؟ »
درشکه چی : « بالاتر »
.
.
.
... شاه عباس : « آیا زهره ترک شدی ؟ »
درشکه چی : « برو بالاتر »
شاه عباس : « نکند از وحشت خودت را خیس کرده ای و شاشیدی ؟ »
درشکه چی : « باز هم بالاتر »
شاه عباس صفوی پرسید : « می گویم شاید در تنبانت ریده ای ؟ »
درشکه چی پاسخ داد : « آفرین زدی به هدف »

نمی دانم چرا وقتی که این خبر را خواندم به یاد این حکایت افتادم . « برو بالا »

۱۳۸۹ شهریور ۴, پنجشنبه

پادشاهان پارسی، ترس، خودشناسی و...

پادشاهان پارسی، تربيت پسران خود را به چهار مرد می‌سپردند؛ به فرزانه‌ترين، به عادل‌ترين، به ميانه‌روترين و به شجاع‌ترين مرد.
هيچ چيزی مثل قانون معيوب نيست.
ما ابتدا بدخواهِ دلايل می‌شويم ، سپس بدخواهِ شخص.
ترس، گوسفند را هم به گرگ بدل می‌كند.
اين كه انسان، انسان را هم می‌كشد، خوكِ سلاخی شده، تسلی می‌یابد.
ما بايد از ميان هنرهای آزاد از آنی بياغازيم كه ما را آزاد می‌كند: از خودشناسی.
من با رضايت می‌گذارم مزاحم خوابم شوند، تا به اين وسيله آن را دريابم.
هركسی آن‌گونه كه می‌تواند می‌زيد.
هميشه تنها بودن تحمل‌پذيرتر است، تا هرگز تنها نبودن.
من در تحصيل، خودشناسی و هنر زيستنِ صحيح را می‌جويم.

نامه يك بسيجي عاشق به زيد محترمه اش!!!

درود به روان بنیانگذار کبیر انقلاب و با کسب اجازه از محضر مقام عظمای ولایت و آرزوی پیروزی اسلام بر کفر و از بین رفتن سران فتنه و طلحه و زبیر و بد حجابها و دیگر عناصر -------- نامه عاشقانه خودم را آغاز میکنم.
خواهر بسیجی فاطی خانوم!
الان که این نامه را برای تو می نویسم حلقه های اشک از گوشه های چشمانم سرازیر شده و از دوری و فراق تو قسمتهایی از بدنم به یاد تو متورم گردیده است. امیدوارم خدا توفیق دهد بار دیگر در جوار شما قرار بگیرم و روی زیبای شما را از روی چادرببینم و شاید هم اگر خدا خواست یک بشگونی ازت بگیرم و با هم به نماز جمعه برویم و شب هم یک جایی را پیدا کنیم و با کسب اجازه از مقام شامخ ولایت با هم اسلام را پیاده نماییم. میدانم تو هم همین احساس را داری ولی رویت نمیشود آنرا بیان کنی. ولی من همانطور که آقا فرمودند مواضع خود را صریح و روشن بیان کنید و بصیرت داشته باشید این کار را کردم.


عزیزم!
یادت می آید ما چگونه با هم آشنا شدیم؟ الان یکسال از آن واقعه می گذرد. آنروز داشتند ساندیس میدادند و همه برادرها و خواهرها برای گرفتن کیک و ساندیس هجوم آورده بودند و همدیگر را هل میدادند. من عقب یک وانت بار ایستاده بودم و داشتم ساندیس ها را بین برادران و خواهران ارزشی توزیع میکردم. یک وقت چشمم توی آن همه جمعیت به روی زیبای شما افتاد که داشتی داد میزدی: « اینقدر هل ندهید. دارم خفه میشم...برای سلامتی آقا صلوات!» که من بهت چشمک زدم و ازت خواستم بروی و جلوی وانت بار بنشینی و منتظر من شوی.
من هم از شدت هیجان و عجله نفهمیدم چگونه آن همه کارتن های ساندیس را بین برادرها و خواهرها تقسیم کردم. فقط یادم می آید کارتن ها را پرت کردم توی جوب خیابان و آنها حمله کردند وسط جوب و از سر و کله هم بالا میرفتند. البته یک کارتن را برای خودمان کنار گذاشتم و بعد آمدم جلو و با هم رفتیم زیر زمین مسجد محله و آنجا نشستیم و همه ساندیس ها را خوردیم و حالت عرفانی پیدا کردیم.
فاطی کماندوی عزیزم!
خیلی دلم برایت تنگ شده و میترسم همین روزها یک کاری دست خودم بدهم. کنترل اعصابم را از دست داده ام. هر وقت توی خیابون ساندیس می بینم یاد تو می افتم. هر وقت وانت آبی رنگ نیسانی را توی خیابان می بینم بی اختیار اشک از چشمانم سرازیر میشود و فوری میروم و به راننده آن گیر میدهم. اصلا دست خودم نیست دیگر. همش بخاطر این است که تو را دوست دارم و حاضرم جان ناقابل خودم را برایت عملیات انتحاری کنم.

عزیزشیرین تر از جانم!
آرزوی من این است که یکبار اسم مان در قرعه کشی صندوق قرض الحسنه مسجد محله بیرون بیاید و جایزه سفر زیارتی به عتبات عالیات نصیب ما دو نفر شود. بخاطر همین هرروز صد رکعت نماز حاجت میخوانم تا اسم هر دو نفرمان در قرعه کشی ماه آینده دربیاید. البته به شرطی که تا آن زمان شناسنامه ام پیدا شود تا بتوانم بروم در آنجا یک حساب پس اندازی را باز نمایم.
آخه شناسنامه ام را از آن روز انتخابات که به پایگاه بسیج داده بودیم تا برایمان در چند حوزه رای بدهند گم شده و هربار که مراجعه میکنم میگویند کارهای اداری اش تمام شده و فقط یک امضایش مانده که مسولش رفته غزه و آنجا اسیر صهیونیسم شده و تا او نیاید هیچ کس حق امضا ندارد. ایشالله که هرچه زودتر آقا ظهور کند و کلک این صهیونیسم را بکند تا شناسنامه ما هم به دستمان برسد.

هواپیمای بدون سرنشین کرار چیست؟



هواپیماهای بدون سرنشین با امواج رادیوئی «RF» یا توسط ماهواره کنترل می شوند. این هواپیماها پدیده جدیدی نیستند, به طوریکه نوع کوچک آن در اکثر کشورها در مغازه ها به فروش می رسند و در بسیاری کشورها مسابقاتی در زمینه پرواز و کنترل این هواپیماها برگزار می شود.

این هواپیماها یا دارای چرخ بوده و قابلیت فرود در فرودگاهها را دارند یا بدون چرخ هستند و پس از تمام شدن سوخت باید با چتر نجاتی که به آنها متصل است به زمین باز گردند, یا اگر در سرزمین دشمن هستند سقوط خواهند کرد.
ارتشها و سازمانهای جاسوسی کشورهای مختلف نوع بزرگتر این وسیله را برای اهداف خود مورد استفاده قرارمیدهند.
نوع بسیار پیشرفته این هواپیماها را آمریکا برای بمباران مواضع القاعده در افغانستان و شمال پاکستان بکار می گیرد و جالب توجه این که این هواپیماها اکثرا از داخل خاک آمریکا توسط ماهواره کنترل می شوند, حتی نشست و برخاست آن.
حدود هفت سال است که کشور اسرائیل یکی از بزرگترین تولید کنندگان هواپیماهای پیشرفته بدون سرنشین است و تولیدات خود به ارتشهای آمریکا, انگلستان .....حتی ترکیه نیز صادر می کند ولی تبلیغی در باره آن نمی کند. دولت ترکیه چندی پیش اعلام کرد که مواضع حزب کارگران ترکیه را با این هواپیماها بمباران کرده و می کند.
و اما کرار جمهوری اسلامی, نوع اولیه این هواپیما حدود ۴۰ سال پیش در کارخانجات توپولف در شوروی سابق تحت نام توپولف ۱۴۱ ساخته شد و پس از تغییرات جزئی در آن به صورت امروزی در آمده است. این هواپیما بدون چرخ می باشد و از روی سکو توسط راکت پرتاب می شود و پس از پرتاب موتور آن روشن شده و به پرواز ادامه می دهد. در خاتمه پرواز اگر در سرزمین خودی باشد با چترنجات به زمین فرود خواهد آمد و اگر در سرزمین غیر خودی باشد سقوط خواهد کرد. چون جمهوری اسلامی دسترسی به ماهواره ندارد کنترل این هواپیما توسط امواج رادیوئی صورت می گیرد که پس از کشف طول موج آن ایجاد اختلال در پرواز آن بسیار ساده است. برد این هواپیما نسبت به هواپیماهای پیشرفته حدود نصف تا یک سوم می باشد. قدرت حمل مهمات توسط این هواپیما حدود یک دهم نوع پیشرفته آن است. گفته شده است که کرار رادار گریز است. برای رادار گریز بودن باید بدنه هواپیما از آلیاژ مخصوصی از تیتانیوم ساخته شود که در اختیار تمام کشورها نمی باشد و داشتن آن توسط جمهوری اسلامی مورد سؤال است, اگر هم چنین باشد با توجه به عملکرد و توانائی هواپیما اگر هم رادار گریز باشد مسئله زیادی حل نمی کند.
مختصری بود از مشخصات هواپیمای بدون سرنشینی که قرار است کره زمین را با آن تهدید کنیم.
اما جمهوری اسلامی و اربابش باید بدانند که وسیله ای با ۷۰ میلیون سرنشین توسط ملت ایران ساخته شده است به نام « سقوط آزاد » که چتر نجات هم ندارد و آنان را به زباله دان تاریخ نزد اخلافشان خواهد فرستاد.

۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

حیدر مصلحی وزیر اطلاعات : چرا هیچ کس حرف منو باور نمی کنه؟

آقا چرا هیچکی حرف منو باور نمی کنه؟‌ آقای قوه ی قضائیه ! این یکی رو دیگه جدی ِ جدی میگم ! به چه زبونی بگم که باور کنین؟ اون ۱۷ میلیاردو بیخیال! به پیر، به پیغمبر، موسویان جاسوس است!
در راستای حرف های جدی ِ وزیر اطلاعات، وی در حاشیه ی جلسه ی هیات دولت، با خبرنگاران مصاحبه کرد و گفت : "موسویان جاسوس است"
و خبرنگاران دلشان را گرفته و بسی خندیدند. و وزیر اطلاعات ناراحت شد و گفت که اینبار جُک نگفتم بخندید! اینو دیگه راست گفتم ! یک بار هم که شده جدی باشید!ـ
***
خلاصه ی کلید واژه های برخی جُک ها و فکاهیات ِ نیروهای امنیتی و روزنامه های متبوعشان به شرح زیر است :
یک میلیارد
هفده میلیارد
گله ی گرگ ها
مامور موساد
مرجع امریکایی
آخوند انگلیسی
نوکر سیا
رفیق اوباما
همبازی بچگی های شارون و نتانیاهو
جاسوس ِ سیا و موساد و ام.آی.سیکس
-------
چوپان دروغگو داد زد : گرگ آمد ! گرگ آمد !ـ
دید دیگر از اهالی ِ ده خبری نیست
تا غروب، چوپان دروغگو با گرگ ها، گوشت گوسفندها را کباب کرده، میل فرموده، و پشت بندش چپق هم کشیدند...

کارو : تکیه بر جای خدا

شبی در حال مستی تکیه بر جای خدا کردم
در آن یک شب خدایا من عجایب کارها کردم
جهان را روی هم کوبیدم از نو ساختم گیتی
ز خاک عالم کهنه جهانی نو بنا کردم
کشیدم بر زمین از عرش، دنیادار سابق را
سخن واضح تر و بهتر بگویم کودتا کردم
خدا را بنده ی خود کرده خود گشتم خدای او
خدایی با تسلط هم به ارض و هم سما کردم
میان آب شستم سر به سر برنامه پیشین
هر آن چیزی که از اول بود نابود و فنا کردم
نمودم هم بهشت و هم جهنم هردو را معدوم
کشیدم پیش نقد و نسیه، بازی را رها کردم
نمازو روزه را تعطیل کردم، کعبه را بستم
حساب بندگی را از ریاکاری جدا کردم
امام و قطب و پیغمبر نکردم در جهان منصوب
خدایی بر زمین و بر زمان بی کدخدا کردم
نکردم خلق ، ملا و فقید و زاهد و صوفی
نه تعیین بهر مردم مقتدا و پیشوا کردم
شدم خود عهده دار پیشوایی در همه عالم
به تیپا پیشوایان را به دور از پیش پا کردم
بدون اسقف و پاپ و کشیش و مفتی اعظم
خلایق را به امر حق شناسی آشنا کردم
نه آوردم به دنیا روضه خوان و مرشد و رمال
نه کس را مفتخور و هرزه و لات و گدا کردم
نمودم خلق را آسوده از شر ریاکاران
به قدرت در جهان خلع ید از اهل ریا کردم
ندادم فرصت مردم فریبی بر عباپوشان
نخواهم گفت آن کاری که با اهل ریا کردم
به جای مردم نادان نمودم خلق گاو و خر
میان خلق آنان را پی خدمت رها کردم
مقدر داشتم خالی ز منت، رزق مردم را
نه شرطی در نماز و روزه و ذکر و دعا کردم
نکردم پشت سر هم بندگان لخت و عور ایجاد
به مشتی بندگان آْبرومند اکتفا کردم
هر آنکس را که میدانستم از اول بود فاسد
نکردم خلق و عالم را بری از هر جفا کردم
به جای جنس تازی آفریدم مردم دل پاک
قلوب مردمان را مرکز مهر ووفا کردم
سری داشت کو بر سر فکر استثمار کوبیدم
دگر قانون استثمار را زیر پا کردم
رجال خائن و مزدور را در آتش افکندم
سپس خاکستر اجسادشان را بر هوا کردم
نه جمعی را برون از حد بدادم ثروت و مکنت
نه جمعی را به درد بی نوایی مبتلا کردم
نه یک بی آبرویی را هزار گنج بخشیدم
نه بر یک آبرومندی دوصد ظلم و جفا کردم
نکردم هیچ فردی را قرین محنت و خواری
گرفتاران محنت را رها از تنگنا کردم
به جای آنکه مردم گذارم در غم و ذلت
گره از کارهای مردم غم دیده وا کردم
به جای آنکه بخشم خلق را امراض گوناگون
به الطاف خدایی درد مردم را دوا کردم
جهانی ساختم پر عدل و داد و خالی از تبعیض
تمام بندگان خویش را از خود رضا کردم
نگویندم که تا ریگی به کفشت هست از اول
نکردم خلق شیطان را عجب کاری به جا کردم
چو می دانستم از اول که در آخر چه خواهد شد
نشستم فکر کار انتها را ابتدا کردم
نکردم اشتباهی چون خدای فعلی عالم
خلاصه هرچه کردم خدمت و مهر و صفا کردم
زمن سر زد هزاران کار دیگر تا سحر لیکن
چو از خود بی خود بودم ندانسته چه ها کردم
سحر چون گشت از مستی شدم هوشیار
خدایا در پناه می جسارت بر خدا کردم
شدم بار دگر یک بنده درگاه او گفتم
خداوندا نفهمیدم خطا کردم ...

حکومت اسلامی چه نوع حکومتی است؟

حکومت اسلامی حکومتی است که اگر روزه خودت را بخوری اخراج می شوی ولی اگر رأی مردم را بخوری می شوی رئیس جمهور, اگر زنا کنی سنگسار می شوی ولی اگر تجاوز کنی می شوی سردار, اگر چک برگشتی داشته باشی می شوی کلاهبردار ولی پول نفت را ببخشی به فلسطینی ها می شوی رهبر مسلمین جهان، اگر با بدبختی مدرک بگیری می شوی راننده تاکسی، ولی اگر مدرک تحصیلی جعل کنی می شوی وزیر کشور، اگر شکایت کنی کشته می شوی و اگر بکشی درجه می گیری. این حکومت اسلامی است!

بیانیه کمیته بین المللی نجات پاسارگاد، به مناسبت ششمین سالگشت تاسیس آن

تلاشی بی بتوقف رای رویارویی با فرهنگ ستیزی و فرهنگ کُشی

بیست و نهم اگوست امسال ششمین سالگشت کمیته بین المللی نجات پاسارگاد فرا می رسد؛ کميته ای که اولين ندای اعتراض سراسری در برابر ویرانگری های میراث فرهنگی و تاریخی در ایران را در جهان بازتاب داد و سپس آغازگر جنبشی فرهنگی شد، در راستای رویارویی با یکی از سخت ترین شیوه های فرهنگ کشی در سرزمینی که نامش در ردیف فرهنگ های انسانی و خردمدار جهانی به نکویی ثبت شده است.

ما، بخشی از روشنفکران، نویسندگان، متخصصین، دانشگاهیان و افراد تحصیل کرده و فرهنگ دوست، در لحظه ای حساس از تاریخ سرزمین مان، در يک واکنش طبيعی و ساده نسبت به آبگیری سد سیوند، که احتمال ويران کردن بخشی از تاريخ و فرهنگ سرزمین مان را داشت، دست به اقدامی زدیم که از وظايف هر انسان متمدنی به شمار می رود. اما، خیلی زود، با درگير شدن مدام در اين ميدان فرهنگي، دریافتیم که نه تنها میراث فرهنگی، تاریخی، طبیعی و فیزیکی ما در خطری روزمره قرار دارد بلکه، به دلیل تسلط تبعیض های مذهبی، قومی، جنسیتی بر سياست های بیشتر ارکان حکومتی، کل فرهنگ ایرانی ما، و به خصوص فرهنگ معنوی ما، که مجموعه ای از داشته های علمی، آموزشی و تربیتی درخشان بشری است، در خطر نابودی قرار گرفته است.

ما دریافتیم که فرهنگ خردمدار، انسانی، مهرآفرین، و شادمان خود را در سرزمین خودمان گم کرده ایم، در حالی که نشانه ها و اثرات روشن آن را در کشورهای پیشرفته ی جهان، درکتابخانه ها، دانشگاه ها، موزه ها و حتی در قوانین اساسی برخی از این کشورها می توانیم ببینیم. آگاهی بر این امر ِ بسیار با اهمیت ما را موظف کرده است تا از يکسو به آگاه سازی مردمان سرزمین مان، که در ارتباط با فرهنگ مان در پشت دیوارهای سنگی سانسور و خفقان آموزشی ـ فرهنگی به سر می برند، اقدام کرده و، از سویی ديگر، به مطلع کردن سازمان های فرهنگی و حقوق بشری جهانی به منظور استفاده از توان آنها برای جلوگیری از ادامه ی فرهنگ کشی در سرزمین مان اقدام کنيم.

وقتی ما کارمان را شروع کردیم تنها انگشت شمار نشریات و سایت هایی وجود داشتند که در ارتباط با مسایل فرهنگی می نوشتند، آن هم بیشتر در ارتباط با بخش شعر و ادبیات و تاریخ بود. و هیچ نهاد غیر دولتی در بیرون و درون ایران نبود که به طور مستقیم با عملکرد دولت و سازمان های مربوط به میراث فرهنگی در ایران درگیر شده و نوشته ها و مطالبی در ارتباط با انواع فرهنگ ستیزی های آن ها ارائه کند. اما اکنون با شادمانی می بینیم که کمتر نشریه و سایتی در داخل و خارج از ایران وجود دارد که بخش عمده ای از مطالب خود را به میراث فرهنگی فیزیکی و معنوی سرزمین مان اختصاص نداده باشد. همچنين شاهد آنیم که عشق و علاقه ی ایرانيان به فرهنگ ایرانی شان آنچنان بالا گرفته که نه تنها در جنبش حق طلبانه و آزادی خواهانه ی اخیر خود را به زیبایی نشان داده است بلکه حتی افرادی را که سال ها در مهمترین ویرانی گری ها، حفاری های غیر قانونی، و خروج اشیای تاریخی به خارج دست داشته اند وادار به تحسین متظاهرانه ی فرهنگ سرزمین مان کرده است.

تردیدی نیست که این همه نه تنها نشاندهنده ی پیروزی يکايک افرادی است که در سراسر جهان در این جنبش فرهنگی شرکت داشته اند، بلکه ناتوانی کسانی را نيز به نمایش می گذارد که دریافته اند ديگر امکان گذشتن از بحران های اقتصادی، اجتماعی، و حتی سیاسی کنونی را، بدون توجه به فرهنگ سرزمین مان و بدون توسل به عشق طبیعی مردمان ایران به سرزمین شان، ندارند.

در عین حال، ما کوشندگان فرهنگی، فعال در کمیته ی بین المللی نجات و بنیاد میراث پاسارگاد، که تلاشی بی وقفه را برای رویارویی با فرهنگ کشی و فرهنگ ستیزی بر عهده گرفته ایم، بر اين باوريم که، در این لحظه از تاریخ سرزمین مان، و بويژه برای برون شد از این انزوا و بزنگاه هراس انگیری که سرزمین ما را گرفتار خود کرده است، و برای رسیدن و همگام شدن با مردمان سرزمین های پیشرفته جهان، هیچ راه حلی جز به روز کردن فرهنگ ایرانی مان وجود ندارد؛ فرهنگی که به خاطر رنگارنگی و زمینی بودنش از هر نشانه ی تبعیضی به دور است و در آن احترام به کرامت انسان، با هر نوع مذهب و مرام و عقیده، همانگونه می تواند بستری عملی را برای گذار از بحران هويتی مان فراهم کند که توصیه های اعلامیه ی حقوق بشر آن را لازم شمرده است.

کميته ی نجات پاسارگاد مثل همیشه برای گسترش فرهنگ ایرانی مان، به طور کلی، و حفظ و نجات ميراث های فرهنگی و طبیعی مربوط به آن، بويژه، دست ياری به سوی شما فرهنگ دوستان، در هر کجای جهان که هستید، دراز می کند.

لطفا با ما همراه و همگام شويد

با مهر و احترام

شکوه میرزادگی

از سوی کمیته بین المللی نجات پاسارگاد

آگوست 2010

۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

رباعی (7)

گویان، چو مسیح، بر سرِ پشته شوی
امّــا بــه کلام کـــــذب آغشتـــــه شوی
با نام ِ خـــــدا مردم مـــــا را بکشـــــی
آیا عجب ست اگر که خود کُشته شوی؟

نامه باراک اباما به محمود احمدی نژاد منتشر شد!!!



تنش در روابط علما (آخوندها) با سفارت انگلیس در تهران

ایرنا: سخنگوی وزارت خارجه در نشست هفتگی خود با خبرنگاران در باره علت مخالفت علما و عدم پذیرش سفیر انگلستان برای ملاقات با ایشان اظهار داشت: این که سفیر انگلستان درخواست ملاقات هایی با علما و مراجع تقلید داشته است و با مخالفت علما روبرو شده به عملکرد دولت انگلستان و مداخلات اخیر آنها در ایران باز می گردد.
رامین مهمان پرست افزود: این رفتار دولت انگلستان است که این زمینه منفی را ایجاد نموده و طبیعی است که علما و مراجع معظم تقلید عدم آمادگی شان را برای دیدار با سفیر انگلستان اعلام کنند.

این خبر من را به یاد دوران قاجاریه و میرزا آقاخان نوری و ... انداخت! شما چطور؟

وضعیت فوقالعاده در کشور

ایران سخت ترین روزهای خود را میگذراند. شگفتی آنکه رژیم بعد از سی سال تازه به فکر تشکیل نیروئی شبیه « مطوع » ها یعنی پلیس اخلاق و رفتار افتاده است که تازه علاوه بر نظارت بر لباس و ظاهر و رفتار افراد، به گفته باجناق تحفه گرمسار، پاسدار اسماعیل احمدی مقدم، در رابطه با انقلاب نرم و انتقاد از دولت و مخالف خوانی نیز دارای صلاحیت و اختیار بگیر و ببند و بکش خواهد شد. در عربستان علی رغم قدرت ملاهای وهابی، و حمایت آنها از مطوع ها پادشاه اجازه طرح شکایت از آنها را داده است و طی همین دو سه ماهه تعداد زیادی از آنها به جرم بدرفتاری با مردم و کشتن دو تن در بازداشتگاه دستگیر و محاکمه شده اند. در واقع هدف ملک عبدالله برچیدن تدریجی آنهاست و آن وقت در ایران تازه به فکر به راه انداختن عده ای اوباش و آدم کش به اسم پلیس اخلاق و رفتار افتاده اند. حمله وحشیانه به مراکز دانشجوئی، دستگیری و شکنجه فعالان سیاسی و دانشجوئی و کارگری چون عبدالله مؤمنی و منصور اسانلو، نمایش مسخره اعترافات تلویزیونی سید علی ابطحی و دیگر بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات و یا داستان طنز دستگیری عبدالمالک ریگی رهبر جندالله و فیلم کمدی اعتراف های تلویزیونی وی . و از آن مسخره تر سناریوی شهرام امیری و شوی تلویزیونی او که از آثار مهران مدیری خنده دارتر بود. ( حتی « مستر بین » هم نمی تواند شوی تلویزیونی به این باحالی و خنده داری بسازد). گامهای دیگری برای ارعاب و برقراری امارت برادر بزرگ در ایران است. مزرعه حیوانات و کشور مرده های متحرک برپا میشود. و ما در چه کاری هستیم؟ در کار ضربه زدن و ناسزاگوئی به یکدیگر، نبش قبر تاریخ. توی سر و کله هم زدن به خاطر خرداد 67 که چه کسی آن را محکوم می کند یا نمی کند! یا مقصر کیست؟ ( در صورتی که هر عقل سلیمی جنایت را محکوم می کند حتی اگر در این جنایت صهیونیست ها یا افراد گشتاپو کشته شده باشند، چه رسد به این که این ها هم وطنان ما بوده اند و فرزندان همین مملکت و فارغ از این که چه عقیده و مرامی داشته اند، اعدام شان یک جنایت بشری است ). و یا در این که چه کسی عضو جنبش سبز هست یا نیست ؟ یا سخن گوی جنبش کیست؟ و ... کار اصلی ما شده است. در عراق پر آشوب و خونین وجود یک کرد در رأس کشور یگانه عامل بقای عراق به عنوان یک کیان واحد است آن وقت ما هنوز حتی نمی خواهیم بپذیریم که کرد و بلوچ و آذری و عرب و دیگر اقوام ایرانی حق دارند زبان و فرهنگ خود را در کنار زبان ملی ما یعنی فارسی حفظ کنند و گسترش دهند و در امور داخلی خویش اختیار و آزادی داشته باشند. آقایان، خانم ها، ایران در خطر است، نگاه کنید چه بر سر یوگسلاوی آمد. در آنجا نیز مردکی فاشیست به نام میلوسوویچ با جمعی مثل خودش، سرزمینی آباد و آزاد را به تکه پاره هائی ناهمگون بدل کردند. البته آلمان و یکی دو قدرت اروپائی نیز به این پاره پاره شدن یاری رساندند. برای پاره پاره شدن ایران خیلی از قدرتهای منطقه ای و جهانی آماده اند در پرتو حماقت های اهل ولایت فقیه، معرکه گردانی کنند. برای ایران نگرانم، برای اولین بار وحشت کرده ام مبادا ما آخرین نسلی باشیم که با خاطره ایرانی یکپارچه و سربلند و مردمانی همبسته خاموش میشود. خطر جنگ داخلی بیش از هر زمانی ایران را تهدید می کند، حماقت هایی که در طی یک سال گذشته کردند ضربات جبران ناپذیری به وحدت و یکپارچگی ایران زد.مردم را به دو دسته تقسیم کردند و از سیاست اربابانشان انگلوساکسون ها پیروی کرده و به خیال خام خودشان ، سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن را در پیش گرفتند. اما نمی دانند ملت ایران هزاران سال است در کنار یکدیگرند و ایران یعنی کرد، ایران یعنی بلوچ، ایران یعنی ترک، ایران یعنی لر، ایران یعنی... همه ی این ها با هم می شوند ایران. هیچ کدام شان بدون دیگری معنی ندارند. اقوام مختلف ایران مانند قطعات یک پازل هستند که در کنار هم یک تابلوی تاریخی و جاودانه را می سازند. ملت ما با یکپارچگی و حفظ همبستگی خود در برابر دشمنان این آب و خاک که آخوندهای مزدور و چاپلوسان و کاسه لیسان آن ها و پاسداران خائن و... هستند خواهند ایستاد. حتی پاسداران با شرف و میهن پرست و بسیجیان فریب خورده ای هم هستند که از خواب غفلت بیدار شده و در برابر نظام اشغال گر جمهوری اسلامی قد علم کنند و به صفوف به هم پیوسته ی مردم ملحق شوند.
فریب بازی های سیاسی را نخورید و اجازه ندهید کشورهای قدرتمند و زورگوی جهان به بهانه ی حماقت های جمهوری اسلامی و سران آن، ایران را به قطعات جدا شده ی یک پازل تبدیل کنند. کشورهای منطقه به ویژه کشورهای عربی از هم اکنون تدارک جشن پاره پاره شدن سرزمین مادری را دیده اند. باید به آن ها و دیگر کشورهای منطقه و دولت های استعماری و حکومت اشغال گر جمهوری اسلامی و ولی فقیه نشان دهیم : ایران هنوز ایران است و ایرانی همیشه ایرانی باقی خواهد ماند
.

۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

نظر میرزا فتحعلی آخوندزاده درباره خامنه ای

برای نوشتن مطلبی درباره ی فریدون آدمیت مشغول مطابقت دادن یادداشت هایم با جملات کتاب های او بودم و دقت زیادی می کردم تا رسم الخط کلمات و شماره ی صفحات عین مندرجات کتاب ها باشد. از امیرکبیر به اندیشه ی ترقی، و از تاریخ فکر به اندیشه های میرزا فتحعلی آخوندزاده در رفت و آمد بودم. از این به آن می رفتم و از آن به این. سطر به سطر؛ کلمه به کلمه؛ بالا می رفتم و پایین می آمدم. نکاتی را که پیش تر بر حاشیه ی کتاب ها نوشته بودم می خواندم و سعی می کردم به کمک آن ها به یادداشت هایم نظم و ترتیب بدهم. تعداد لیوان های خالی چای بر روی میز بیش‌تر و بیش‌تر می شد. آخرین بار سرم را که بالا آوردم، با تعجب بسیار میرزا فتحعلی خان را دیدم که با لباس نظامی رو به رویم نشسته و با نگاهی کنج کاو به من می نگرد.
جا خوردم و سلام کردم. پاسخ سلام ام را داد و همان طور در سکوت به من خیره شد. به خودم گفتم : " از بس راجع به مبتلایان مالیخولیای حکومتی حرف زدی، عاقبت خودت هم دچار مالیخولیا شدی. پاشو برو برای خودت یک لیوان چای بریز بلکه حالت بهتر شود! " نیم خیز شده بودم که میرزا فتحعلی خان به صدا در آمد :
- کجا؟ ! بشین باهات کار دارم.
با لهجه ی غلیظ ترکی صحبت می کرد. نخیر! انگار پاک زده به سرم. گفتم :
- امرتان را بفرمایید. ببخشید شما میرزا فتحعلی خان آخوندزاده هستید؟
- بله. همان که کتاب اش را داری می خوانی. این همه گفتم و نوشتم عاقبت چه یاد گرفتی؟
- بسیار چیزها قربان. بسیار چیزها.
- نه! تو هیچ چیز یاد نگرفتی. فکر کردی روبه رویت یک باسمه خانه شخصی کار گذاشتی. ( به کامپیوتر اشاره کرد ) سیویلیزه شدی و کار تمام است؟
- منظورتان را نمی فهمم؟
- الان می گویم می فهمی. کتاب مکتوبات کمال الدوله را خوانده ای یا نه؟
- بله چند بار خوانده ام.
- خب بگو ببینم اولین کلمه ای که جزو نوزده کلمه فرنگی ترجمه اش را آورده ام چیست؟
- اگر اشتباه نکنم دیسپوت.
- بگو ببینم دیسپوت معنی اش چیست؟
- قربان دیسپوت در ترجمه ی شما یعنی سلطانی که : " در اعمال خود به هیچ قانون متمسک و مقید نبوده، و به مال و جان مردم بلاحد و انحصار تسلط داشته، و همیشه به هوای نفس خود رفتار بکند، و مردم در تحت سلطنت او عبد دنی و رذیل بوده، از حقوق آزادی و بشریت بکلی محروم باشند. " بفرمایید. این را در این یادداشت، از کتاب اندیشه های شما نوشته ام.
- آفرین. حالا بگو ببینم آیت الله خامنه ایه شما، دیسپوت هست یا نیست؟
- ببخشید. حالا واقعاً لازم است بگویم؟ نمی شود از این سوال بگذریم؟
- چرا بگذریم؟ مگر چی شده؟
- قربان حقیقت این است که می ترسم به این سوال پاسخ بدهم. اگر می خواهید، یک خورده جواب را بپیچانم و به آن جنبه علمی-فلسفی بدهم، ولی می دانم که عِرضِ خود می بَرَم! مثلا می توانم بگویم که در قونسی‌توتسی جمهوری اسلامی ما دیسپوت و از این حرف ها نداریم و سلطانِ ما، ببخشید ولی فقیه ما نمی تواند به مال و جان مردم، بلاحد و انحصار تسلط داشته باشد. ( به جای قانون اساسی، قونسی‌توتسی گفتم تا میرزا فتحعلی در فهم کلام ِ من دچار مشکل نشود ... )
- پسر، تو که از مستشارالدوله هم ترسوتر هستی. خیلی خب. فکر می کنم خواستی جواب مثبت بدهی ولی ترسیدی. حالا بگو ببینم تو یک "پنزور" هستی یا نیستی؟
- اگر منظور تان " پانسور" و متفکر است، بله.
- حالا به لهجه ی ما ایراد می گیری؟
- من غلط بکنم. نفرمایید فردا در یک جای ایران دوباره شورش می شود. من خودم هم‌ولایتی شما هستم. اصلا می خواهید ترکی صحبت کنیم.
- نخیر لازم نکرده. بگو ببینم پنزور چه کار می کند؟
- پنزور طبق نوشته ی شما : " به اقتضای عقل در فن پولیتیک تصنیفات می نویسد. او در ارائت خیر و شر ابنای جنس خود با هیچگونه ملامت و عداوت تقاعد نمی ورزد، و در افشای خیالات حکیمانهء خودش از هیچ گونه واهمه احتراز نمی کند. "
- آن وقت شما به اقتضای عقل تصنیفات می نویسی؟
- فکر می کنم بله.
- نخیر. این اقتضای عقل نیست که دیسپوت را نصیحت نمایی. یادت می آید در مورد نصیحت چه گفته ام؟
- بله. گفته اید : " در یوروپا سابقاً چنان خیال می کردند که به ظالم نصیحت باید گفت که تارک ظلم شود. بعد دیدند که نصیحت در مزاج ظالم اصلا موثر نیست. پس ملت در علوم ترقی کرده، فواید اتفاق را فهمید و با یکدیگر یکدل و یکجهت شده، به ظالم رجوع نموده گفت : از بساط حکومت گم شو. "
- آن وقت تو به عنوان یک پنزور می نشینی به ولی فقیه و رئیس جمهور نصیحت می نویسی که دست از ظلم بردارید؟ مگر کسی نصیحت گوش می دهد؟
- نخیر نمی دهد؛ ولی همان طور که خود شما به مستشارالدوله نوشتید : " آیا ملت ایران قادر هست چنین راهی را پیش بگیرد؟ " و خودتان پاسخ دادید : " هرگز" ، من هم با نظر شما کاملا موافقم. ضمنا وضع از زمان شما خیلی خیلی خراب تر شده است و پدرِ پنزورها را در زندان در می آورند و آن ها را جسماً و روحاً آش و لاش می کنند. مردم هم که به فکر تهیه برنج و نان و گوشت خودشان هستند و زیاد به حرف پنزورها گوش نمی دهند. با در نظر گرفتن این اوضاع است که می گوییم نصیحت کنیم بل که فرجی شود.
- همین دیگر. می خواستم به تو بفهمانم که هیچ چیز از گفته های من درک نکردی و داری از واهمه احتراز می کنی. حالا هی بنشین صفحه سیاه کن. تا کار از ریشه درست نشود، هیچ چیز درست نخواهد شد. این اول اش، این هم آخرش. خداحافظ.
میرزا فتحعلی خان با دلخوری خداحافظی کرد و غیب شد. حالا من ماندم و یک مشت یادداشت و کاغذ سیاه شده. همه اش فکر می کنم، نکند راست می گوید؟ نکند از واهمه احتراز می کنم؟ همه چیز را باید از نو بنویسم. همه چیز را ...
نقل قول ها از کتاب " اندیشه های میرزا فتحعلی آخوندزاده " نوشته ی دکتر فریدون آدمیت، انتشارات خوارزمی، چاپ اول، تیرماه ۱۳۴۹

هواداران احمدی نژاد در ونزوئلا


۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

انتشار جزوه "حقوق متهم" به زبان ساده

جزوه "حقوق متهم" نوشته دو حقوقدان ایرانی، عبدالفتاح سلطانی و مهناز پراکند، انتشار یافته و در اختیار همگان قرار گرفته است. ویژگی جزوه زبان ساده آن و استفاده از مثال‌های متناسب در آن برای توضیح مفاهیم پیچیده حقوقی است.
عبدالفتاح سلطانی و مهناز پراکند نام‌های آشنایی هستند. این دو حقوقدان به عنوان وکیلان مدافع کسانی شناخته شده‌اند که در ایران در پی نقض آزادی‌های اساسی و حقوق بشری و به عنوان زندانیان سیاسی و عقیدتی به زندان افتاده‌اند. عبدالفتاح سلطانی از بنیانگذاران کانون مدافعان حقوق بشر ایران است که جلوی فعالیت آن گرفته شده است. مهناز پراکند از جمله دفاع از پرونده ۷ مسئول هماهنگی امور دینی بهاییان در ایران را بر عهده داشته است.
اینک این دو وکیل دعاوی جزوه‌ای ۱۳ صفحه‌ای را به صورت یک فایل پی دی اف در شبکه اینترنت منتشر کرده‌اند که در آن با زبانی ساده و به کمک مثال‌های فراوان مفهوم‌های پیچیده حقوقی و قضایی را برای شهروندان ایرانی توضیح داده‌اند. جزوه "حقوق متهم" زیرمجموعه‌ای است از "حقوق به زبان ساده".
جزوه در دورانی منتشر شده که شمار بسیاری از شهروندان ایرانی طی سالیان و از جمله سال گذشته خودسرانه بازداشت، احضار و دستگیر شده‌اند. برخی از این شهروندان هیچگاه علت دستگیری خود را درنیافتند. برخی متهم به جرمی شده‌اند، بی‌آنکه دلیلی در اثبات جرمشان عرضه شده باشد. بسیاری تهدید و تا حد مرگ شکنجه شده‌اند.
اکنون بسیاری اززندانها آکنده از زندانیان سیاسی وعقیدتی است که خودسرانه ربوده یا دستگیر و حبس شده‌اند. آنان اکنون بدون وکیل، بدون دادگاه، در برخی موارد در سلول انفرادی و بی هیچ ارتباطی با خانواده به سر می‌برند. خبر از وضعیت نابسامان بهداشتی و تغذیه زندانیان و رواج بیماری‌ها در زندانها می‌رسد. شکنجه و توهین علیه این زندانیان ادامه دارد.
جزوه "حقوق متهم" البته تنها دربرگیرنده حقوق متهمان سیاسی عقیدتی نیست، بلکه حقوق همه زندانیان و متهمان را شامل می‌شود.
این راهنمای حقوقی حاوی اطلاعاتی است که فرد متهم با دانستن آن به این اطمینان دست می‌یابد که حقوقی وجود دارد که از او دریغ می‌شود و می‌تواند آنها را طلب کند. و اینکه، فردی که او را از این حقوق محروم کرده خود مجرم است.

جزوه "حقوق متهم" از طریق لینک پایین در دسترس است
.
از این جا دانلود کنید : حقوق متهم

یکی از چماقداران دیکتاتوری اسلامی به اوکرایین رفت

شنیده ها حاکی از آن است که علی حق طلب، پسر سردار احمد حق طلب (رئیس فعلی حفاظت فرودگاههای کشور)، که تصاویرِ وی در حال تیراندازی به سوی مردم در جریان اعتراضات سال گذشته منتشر شده بود، به خارج از کشور مهاجرت نموده است.
علی حق طلب، در جریان اعتراضات سال گذشته بویژه تجمعات ١٣ آبان با حضور در میان نیروهای لباس شخصی، به سوی مردم تیراندازی می کرد. پدر وی، سردار پاسدار احمد حق طلب، مدتی در حفاظت بیت رهبری مشغول به کار بود و سپس مقام ارشد حفاظت فرودگاههای کشور شد. علی حق طلب، هم اکنون با خانواده خود (برای ماموریتی) به اوکراین رفته و احتمالا در آنجا یا کشوری دیگر اقامت خواهند گزید.
بعد از رخدادهای سال گذشته و شهادت و ربایش جمع وسیعی از مردم معترض، گروهی از ضاربان و شلیک کنندگان به مردم، توسط شهروندان شناسایی شده و اطلاعاتی در مورد آنان در اختیار رسانه ها قرار گرفت.

۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

(( کاش ... )) : شعری از ( کامران زارعی نیا )

مهر چونان ماه است وماه چون شبح
آهسته می خزد ماری درون سینه ام
که انتقام نسلها را بگیرد
به گناه چندمین پشت ،
تازیانه ها فرو می آیند.
پتک بر سرمان فرود آمده
و میخها در کف پا
چه کسی را می خوانند ؟
آی بره ها ی گمشده در صحرا ،
پیر ژنده پوشتان نک در کاخ است ،
های کشتی شکستگان ِ توفان ِ بلا ،
به انتظار کدامین پری نشسته اید ؟
مهر وماه هم تا گردیدند ؛
این چنین فرفره وار به گرداب فرو نرفته بودند .
پشتِ در ِ خیال به انتظار ِ سرابی و نه بیش ،
که در سکون ِ خویش ؛
غریبانه به غزلواره نشسته ایم .
غربت ِ عمیق ِ اندوهی چنان دهشتناک
که چاه ِ خشکی در دل ِ کویر،
به حالم می گریست .
کفاره ی هزاره چه سنگین است ومحنت زا ،
پشتم چون درختی که گرفتار توفان است
خم شده
دینگ ،
دانگ ،
دینگ ،
صدای ناقوس می آید
کاش صدای مرگ ِ هزاره باشد
کاش مردگان به ضیافتشان دعوتم کنند ،
کاش ...
کاش ...
( کامران زارعی نیا )

سیستم مدیریت در نقاط مختلف جهان ( طنز )

نحوه مديريت با توجه به شرايط و اوضاع و احوال كشورها معانی مختلفی دارد كه به چند نمونه از آن ها اشاره می کنیم:

مديريت امريكايی : در اين نوع مديريت ، مديران برای خود وكلا و مشاورينی دارند كه در مواقع نياز با ارائه ادله كافی همه ناكامی ها را به گردن رئيس جمهور بياندازند.

مديريت آلمانی : در اين نوع مديريت به موازات افزايش كيفيت و طول عمر كالاهای توليدی ، مديران تلاش می كنند تا طول عمر كارگران آلمانی نسبت به كارگران ترك و ساير مهاجرين افزايش يابد.

مديريت انگليسی : در اين نوع مديريت مسئولين تلاش دارند با ايحاد اختلافات غير قابل رويت ميان سايركشورها، باعث رونق و بهبود روابط خود با همه كشورها شوند.

مديريت روسی : در اين نوع مديريت از طريق مصرف بی رويه انواع نوشيدنی ها خصوصا "ودكا " تلاش می شود تا تعهدات خود را نسبت به ساير كشورها مرتبا تغيير داده و يا به عقب بياندازند.

مديريت چينی : در اين نوع مديريت مسئولين تلاش دارند پس از هر بار سركوب مخالفين ، خبرنگاران را به جرم عاملين اصلی اغتشاش و تظاهرات دستگير و محاكمه كنند.

مديريت ايتاليائی : در اين نوع مديريت برای هر دوره زمامداری چندين نخست وزيراستعفا می دهند تا نهايتا نخست وزيری انتخاب شود كه همه او را دوست دارند.

مديريت فرانسوی : در اين نوع مديريت هر كس بتواند بهتر از ديگران شورش های خيابانی و يا اعتصابات كارگری را كنترل كند شانس بيشتری برای احراز مقام رياست جمهوری دارد.

مديريت ايرانی : در اين نوع مديريت بهترين های جهان انتخاب می شوند تا با كمترين هزينه كسی جرأت نكند بگويد: "نحوه اداره امور كشور احتياج به اصلاحات اساسی دارد"

رباعی (6)

ای شیخ ! کتاب و دفتــری خواهد بود
فـــــریاد رســــی و داوری خواهد بود
گیرم نه در آن جهان، همینجا برخاک
خواهی دیدن که محشــری خواهد بود

فراخوان تحریم کالاهای چینی (قسمت سوم)

احمد میدری ، استاد دانشگاه و کارشناس مسایل اقتصادی در یادداشتی به تسخیر بازار ایران توسط چین و رشد صنعت زدایی از کشور اشاره کرده است.
این یادداشت را که چندی پیش در روزنامه شرق منتشر شده، مرور می کنیم:

اقتصاد ایران در حال حاضر با پدیده‌ای مواجه است که به استثنای ابتدای انقلاب و زمان جنگ در هیچ دوره از تاریخ معاصر با آن دست به گریبان نبوده است؛ پدیده‌ای که از آن با عنوان «صنعت‌زدایی» می‌توان یاد کرد. در اقتصاد ایران سهم بخش صنعت و معدن اعم از تولید، ارزش‌افزوده و اشتغال همواره افزایش داشته. رشد این بخش در دورانی که با رونق درآمدهای نفتی همراه می‌شد به شکل بارزی خود را نشان می‌داده است. اما در دوره اخیر به‌رغم افزایش درآمدهای نفتی رشد بخش‌های مختلف صنعتی روند نزولی داشته است.
در تبیین وقوع پدیده صنعت‌زدایی در اقتصاد ایران علاوه بر سیاست‌های نادرست اقتصادی در چند سال گذشته، نباید از ورود چین به عنوان شریک تجاری- صنعتی بزرگ ایران غافل شد. در واقع ایده اصلی در این مطلب تمرکز بر نقش چین در پدیده صنعت‌زدایی از اقتصاد ایران است. تبدیل شدن چین به شریک اصلی ایران در تجارت کالاهای صنعتی به اشکال مختلف منجر به صنعت‌زدایی در اقتصاد ایران شده است اما قبل از بحث درباره این ایده باید منظور از صنعت‌زدایی و شواهد بروز آن در اقتصاد ایران را بیان کرد.

صنعت‌زدایی چیست ؟
پدیده صنعت‌زدایی در اقتصاد را می‌توان با چند شاخص اندازه‌گیری کرد. کاهش واحدهای تولیدی، کاهش شاغلان بخش صنعت و کاهش عمق صنعتی شدن سه شاخص است که برای نشان دادن پدیده صنعت‌زدایی در یک اقتصاد به کار گرفته می‌شود. این سه شاخص در دوره ۸۲ تا ۸۶ به اشکال مختلف خود را نشان داده است.

کاهش واحدهای تولیدی:
در دوره ۸۲ تا ۸۶ اقتصاد ایران با کاهش واحدهای تولیدی روبه‌رو بوده است. در این دوره ۷۷۱ واحد صنعتی که بیش از ۱۰ کارمند داشته از مدار تولید کشور حذف شده است. این تعداد وقتی با تعداد کل واحدهای تولیدی بالای ۱۰ نفر که ۱۶ هزار واحد است، سنجیده شود نسبت بسیار بالایی را نشان می‌دهد. این در حالی است که اقتصاد ایران در گذشته هیچ‌‌گاه با کاهش تعداد بنگاه‌های بزرگ روبه‌رو نبوده و روند تاسیس این واحدها افزایشی بوده است اما در دوره اخیر نه‌تنها این روند افزایشی نبوده بلکه از تعداد مطلق واحدهای تولید کاسته شده است.

کاهش تعداد شاغلان : این شاخص نیز علامت‌های مناسبی به اقتصاد ایران نمی‌دهد. ظرف چهار سال مورد بررسی تنها ۲۰ هزار شغل در واحدهای صنعتی ایجاد شده است. این آمار با توجه به تاسیس واحدهای پتروشیمی درون خود نیازمند تفسیر است. با توجه به قیمت پایین انرژی نفت برای برخی واحدهای صنعتی، تاسیس واحدهای پتروشیمی در چند سال گذشته سرعت یافته است. تاسیس این واحدها نشان می‌دهد در این دوره میزان بیکاری در بخش صنعت به حدی بوده که تنها ۲۰ هزار شغل جدید ایجاد شده، بنابراین در بخش تعداد شاغلان نیز وضعیت برای اقتصاد ایران مناسب نیست.
کاهش عمق صنعتی شدن: این شاخص زمانی معنا می‌یابد که واحدهای تولیدی به جای تولید کالاهای تکنولوژی‌بر تنها به مونتاژ کردن کالاهای صنعتی بپردازند. ظهور و توسعه چنین پدیده‌ای در یک اقتصاد به نوعی صنعتی‌زدایی ترجمه می‌شود. در سال‌های ۸۲ تا ۸۵ سهم آمار واردات مواد اولیه و کالاهای واسطه‌ای به کل واردات به ۷۰ درصد افزایش پیدا کرده است. افزایش سهم مواد اولیه و کالاهای واسطه‌ای این پیام را دارد که صنعت ایران به جای تولید کالاهای صنعتی به مونتاژ کردن روی آورده است. به طور مثال در بخش صنعت مواد غذایی رب‌ گوجه‌فرنگی از خارج وارد و با بسته‌بندی ایران به بازار عرضه می‌شود. این روند زمانی وارد مرحله هشدار می‌شود که نسبت واردات سرمایه به کل واردات نیز محاسبه شود. آمارها حکایت از آن دارد که نسبت ارزش واردات سرمایه‌ای به کل واردات کشور از ۳۵ به ۲۰ درصد کاهش پیدا کرده است. با این تصویر باید گفت صاحبان سرمایه‌ها از سرمایه‌گذاری برای تولید در دوره‌های آتی صرف‌نظر کرده‌اند. برای ظهور این شرایط می‌توان عوامل مختلفی ذکر کرد اما در شرایط مورد بررسی نقش چین به عنوان یک عامل مهم قابل بررسی است.

چین و صنعت‌زدایی
تبدیل شدن چین به شریک تجاری- صنعتی ایران و اتخاذ نکردن سیاست‌های بازرگانی مناسب برای مقابله با تهدید چین شرایط را به مرحله هشدار‌آمیزی رسانده است. در دوره اخیر ایران به واسطه شوک نفتی با افزایش درآمدها روبه‌رو بود اما این دوره با دوره‌های گذشته یک تفاوت بزرگ دارد. در تمامی شوک‌های نفتی ابتدای دهه‌های ۵۰، ۶۰ و ۷۰ شرکای صنعتی ایران کشورهای اروپایی بودند. کیفیت و قیمت کشورهای اروپایی با نوع ایرانی آن آنچنان متفاوت بود که واردات کالاهای صنعتی اروپایی تهدیدی برای صنایع ایران محسوب نمی‌شد. در شوک‌های نفتی گذشته آنچه رخ داد کشاورزی‌زدایی در اقتصاد ایران بود که بازتاب آن مهاجرت روستاییان به شهرها بود. در شوک اخیر بخش صنعتی ایران آسیب جدی دید زیرا این بخش هیچ‌گاه با رقابت قیمتی روبه‌رو نبوده است.
برای مثال کالاهای صنعتی‌ای مثل خودرو پراید با ورود بنز آلمان دچار چالش نمی‌شود. واردات بنز برای این خودرو به دلیل آنکه با دو بازار متفاوت روبه‌رو است هیچ‌گاه تهدیدی به حساب نمی‌آید اما اگر خودرویی در سطح پراید با قیمت پایین‌تر وارد شود این صنعت را به نابودی می‌کشاند. گرچه چنین تجربه‌ای در حوزه خودرو هنوز رخ نداده اما صنعت مبل، نساجی، مواد خوراکی،‌ کالاهای فلزی و… با این تهدید دست به گریبان هستند.
ورود چین به مرحله صنعتی شدن با تورم بالا در اقتصاد ایران و تثبیت نرخ ارز همراه بود، به همین دلیل این دو پدیده موجب کاهش قیمت واردات کالاهای چینی شدند. این دو پدیده به عنوان عوامل مخرب برای بخش صنعت عمل می‌کنند. با توجه به تمایل دولتمردان به افزایش مشارکت با چین این روند به معنای نابودی بخش بیشتری از صنایع کشور است زیرا روش‌های تجربه‌شده با تهدید چین در اقتصاد جهانی با شرایط ایران همخوانی ندارد. کشورهای غربی وقتی با تهدید چین روبه‌رو شدند فرآیند تولید کالا را به این کشور انتقال دادند و در مقابل طراحی صنعتی را برای خود حفظ کردند. آنها از این طریق تهدید چین را به یک فرصت تبدیل کردند. اما اقتصاد ایران به دلیل ویژگی‌های صنعتی‌ای که دارد در این مرحله نمی‌تواند دست به چنین اقدامی بزند و باید طرح دیگری چاره کند.
حل این مشکل نیازمند تصمیم‌گیری سریع از سوی دولت است اما از تحرکات کنونی چنین انتظاری دور از ذهن به نظر می‌رسد. چین با ورود کالاهای کم‌کیفیت و ارزان‌قیمت بازار ایران را تسخیر کرده است. بر اساس آمار گمرک ایران سهم کالاهای چینی از کل واردات در پایان سال ۸۸ و در مقایسه با سال ۷۱ حدود ۹ برابر و در برخی کالاها ۱۷ برابر شده است. این افزایش به معنای آن است که چین تبدیل به شریک تجاری ایران شده آن هم در شرایطی که صنعت ایران با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو است.
در این شرایط پدیده صنعت زدایی از اقتصاد ایران به شدت در حال رشد است. تعداد واحدهای صنعتی در حال کاهش و بالطبع بیکاری این بخش در حال افزایش است. واحدهای تولیدی نیز به جای تولید رو به مونتاژ آورده‌اند. به نظر می‌رسد دولت نیز التفاتی به این وضعیت ندارد زیرا در شرایطی که باید واردات کاهش و شرایط تورمی بهبود یابد آمارها نشان از افزایش واردات دارند و شواهد حکایت از سیاست تورم‌زای هدفمند کردن یارانه‌ها. در این صورت بخش صنعت به حد بالایی تحت‌ تاثیر این شرایط قرار خواهد گرفت و پدیده صنعت‌زدایی رشد خواهد کرد.

درخواست ۹ سازمان سياسی برای انعقاد پيمانی ملی ميان نيروهای سياسی برای جلوگيری از شکنجه و کشتار در ايران

۹ سازمان و گروه سياسی در خارج از ايران با انتشار بيانيه ای ضمن گرامی داشت زندانيان سياسی اعدام شده در سال ۱۳۶۷ خواستار انعقاد پيمانی ملی ميان نيروهای سياسی برای جلوگيری از شکنجه و کشتار در ايران شدند. اين بيانيه توسط اتحاد جمهوری خواهان ايران، حزب دموکرات کردستان ايران ، حزب دموکراتيک مردم ايران ، حزب کومه‌ له کردستان ايران، جبهه ملی ايران در اروپا ، سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران ، سازمان فدائيان خلق ايران ( اکثريت ) ، کميته هماهنگی شورای موقت سوسياليست‏های چپ ايران و شورای هماهنگی جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائيک ايران امضا شده است. امضا کنندگان اين بيانيه خواستار تلاش گسترده برای جلوگيری تکرار اعدام های سال ۱۳۶۷ شدند و اعلام کردند ايران بايد از شرايطی برخوردار شود که در آن هيچ حکومتی نتواند به شکنجه و اعدام مخالفان بپردازد.

۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

(( خفتگانی بیدار )) شعری از ( ک - ترانه )

در سکوتی مه آلود ؛
مرداب گون ،
محنت کده ؛
غم زده ؛
دل پژمرده ؛
افسرده ،
در سیاهی ِ تاریکی ؛
در تاریک ِ سیاه ،
ظلمت کده ؛
شب زده ؛
چشم مرده ؛
سپرده ،
تندری ؛ رگباری ناگاه ،
ابرآسا ؛
غول کش ؛
محنت زدا ؛
جان افزا ؛
روح دم ،
شوق دیدار آدم ؛
شنیدار انسان ؛
لمس هستی ؛
احساس بشر بودن ،
در خیالی خام ؛
ناپخته ؛
نمرود وار ؛
فرعونیان ؛
شدّاد وش ،
چترها را برگرفتند !
افسوس ؛
سیل را با چتر ؟
توفان را !
آذرخش را ؟
ندا آمد :
مریم وار ؛
زهره سا ؛
حور وش ؛
دیو کش ؛
خواب آشوب !
" در کدامین دیار ؛
خفتگانی چنین بیدار ؛
خمّارانی سرخوش ؛
مستانی چنین هوشیار ؛
عشاقی دل زده ؛
توانی یافت ؟ "

( ک - ترانه )

احمد جنتی نامه اباما به ملک عبدالله پادشاه عربستان برای کمک به سران جنبش سبز را منتشر کرد!!!



رباعی (5)

ای شیخِ جماران که جوانان بکُشی!
نیک اندیشان و پاکْ جانان بکُشی!
بس بیشتـــر آیند ، به حُکم ِ تاریخ
هرچنــد که بیشتـــر از آنان بکُشی

عمامه پارتی (عکس)



دلیل این که دولت بنزین را 750 تومان می خواهد بفروشد مشخص شد!

خبرگزاری رویترز در گزارشی با عنوان افزایش صادرات بنزین ترکیه به ایران به میزان صادرات بنزین این کشور به ایران اشاره و تاکید کرده طی ماه ژوئن 138 هزار تن بنزین به ایران صادرشده و ایران در برابر این حجم واردات 121.8 میلیون دلار پرداخت کرده است که به ازای هر تن 878 دلار می شود.
اگرچه تا کنون منابع رسمی ترکیه و ایران این خبر را تایید نکرده اند اما در صورت صحیح بودن این اطلاعات ایران هر تن بنزین ترکیه را 174 هزار و 279 تومان بیش از رقم جهانی خریداری می کند.
طی ماه ژوئن میانگین قیمت هر لیتر بنزین 520 تومان بوده در حالیه ایران بنابر اطلاعات رویترز هر لیتربنزین از ترکیه را 649 تومان وارد کرده است.
براساس این گزارش هرتن بنزین معادل 1351 لیتر است که در اینصورت هر لیتر بنزین از ترکیه حدود 649 تومان یعنی بیش از 129 تومان گرانتر از قیمت فوب خلیج فارس وارد کشور شده است.

۱۳۸۹ مرداد ۱۴, پنجشنبه

دلایل انتقاد احمدی نژاد از هشت پای پیشگو (پال) فاش شد

ایشان پیش خود فکر کرده پیش گویی های «پال» بیشتر به حقیقت پیوسته است تا پیش گویی های وی و دیگر هم فکرانش. لذا این امر ممکن است اقتدار او را زیر سؤال ببرد و هواداران وی که به پیش بینی خیلی علاقه مندند، به صف هواداران اختاپوس بپیوندند.
احتمال دارد محمود احمدی نژاد تصور کرده «پال» به رقیبی برای رهبری تبدیل شود ، چون پال» با داشتن هشت پا و بدون دست در این مدت کوتاه توانسته است مریدانی چندین برابر مریدان رهبری که یک دست دارد، پیدا کند.
به همین علت وی از سربازان گمنام امام زمان خواست همان طور که ریگی را هنگام رفتن از کابل به قندهار به وسیله ی اتومبیل ، طی یک عملیات بسیار پیچیده در هواپیما در آسمان ایران دستگیر کردند . به طوری که خود عبدالمالک هم نفهمید چگونه از آسمان ایران سر درآورده است . همان طور هم در طی یک عملیات فوق پیچیده این هشت پا را هنگام شنا در آب های دریای مازندران به وسیله ی قلاب هشت پا گیری ، دستگیر کرده و به حوض مدرسه ی فیضیه منتقل کنند . تا این عامل استکبار را در آن جا ارشاد کنند تا با روزه گرفتن دیگر از صدف خوردن دست برداشته و از این به بعد پیش بینی هایش در جهت اهداف ایشان و در راستای اصول گرایی باشد .
احمدی نژاد هم چنین ابراز امیدواری کرد : این اختاپوس در برابر اختاپوس هایی که ما داریم مانند مورچه در مقابل فیل است ، زیرا اختاپوس های ما به جای هشت پا ، هشتاد پا دارند و با هر پایشان طعمه های بسیار بزرگی مانند صنایع خودرو سازی ، پالایشگاه ، پتروشیمی، قندوشکر ، فولاد و ... را در چنگال خود گرفته اند. پس ما ترسی از هشت پا نداریم و فقط به خاطر سعادت خودش می خواهیم او را ارشاد کنیم.
وی یادآور شد : «پال» امکان مقاومت در برابر خواسته های ما را ندارد و مطمئن باشید ارشاد شده و به صف ما می پیوندد ، چون در غیر این صورت او را به تمساح یزدی خواهیم سپرد.
پیام فضلی نژاد نیز در روزنامه کیهان نوشت : این بار دست استکبار از پاهای این هشت پا بیرون آمده ، اما همان طور که ما دست های استکبار را همیشه قطع کرده ایم ، این بار نیز تمام هشت پای این اختاپوس را هم قطع می کنیم.
حاج «ح.ش» مدیر کیهان نیز در سر مقاله تذکر داد : ما مدارکی در اختیار داریم که این هشت پا با سران فتنه ارتباط داشته و ردّ تمام هشت عدد پاهای وی در فتنه ی جلبکی سال گذشته مانده است. اگر با پاهای خودش به آغوش ما بازگشت که هیچ، وگرنه به هر حال با کمک اختاپوس های خودی او را سر جایش خواهیم نشاند.
عزت الله ز ِ رغامی هم اعلام کرد : در موقع خودش و هنگامی که اختاپوس از پیش بینی های خود ابراز ندامت کرده و توبه کرد ، یک مصاحبه ی تلویزیونی با «پال» ترتیب داده و آن را برای مردم جهان پخش خواهیم کرد. تا همگان اعترافات او را ببینند و به توطئه ی استکبار جهانی پی ببرند.
احمد جنتی دبیر شورای نگهبان نیز با داد و فریاد گفت : سران فتنه با فرستادن مقداری صدف آمریکایی که در آب های عربستان پرورش داده شده بودند ؛ قصد بر هم زدن نظام را داشتند که با هوشیاری رییس جمهور محترم این توطئه خوشبختانه خنثی شد.
احمد خاتمی ؛ امام جمعه تهران هم طی سخنانی هشدار داد : با توجه به این که هشت پا یک چشم دارد «پال» احتمالا همان دجال است. مکارم شیرازی هم این نظر را تأیید کرد.
محمد یزدی رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز تهدید کرد : اگر «پال» دست از کارهای خود بر ندارد ، گوشت هشت پا را حلال اعلام می کنیم، تا نسل اختاپوس در جهان منقرض شود.
نوری همدانی هم موافقت خود را با این فتوا اعلام کرده و گفت : در این مورد دیگر جای تساهل و تسامح نیست.
علم الهدی امام جمعه مشهد هم اعلام کرد : این جا همان جا است که گفتم خلاف شرع هم جایز است.
سردار احمدی مقدم هم در مصاحبه با خبرگزاری اختاپنا اعلام کرد : از ابتدای ماه آینده طرح امنیت دریایی و مبارزه با اختاپوس های فرصت طلب آغاز می شود. وی تأکید کرد «پال» (هشت پای پیشگو) مصداق بارز بی حجابی وبی بندوباری است. او توضیح بیشتری در این زمینه نداد.
حسین الله کِرم رییس گروهک انصار حزب الله هم با شرکت در برنامه ی « دیروز ؛ امروز ؛ فردا » ، با این توضیح که : " لباس شخصی ها خبرنگار هستند . " به یکی از لباس شخصی ها به نام یامین پور که مجری این برنامه است ( ایشان را با خانم یامین پور مجری برنامه « به خانه بر می گردیم » که در شبکه ی تهران پخش می شود ، اشتباه نگیرید. در ضمن خیلی باهم غریبه هستند ) گفت : " یک گروه از صیادان مکتبی برای صید این هشت پای مزدور اعلام آمادگی کرده اند. هم چنین کوسه هایی که می خواهند به این اختاپوس حمله کرده و او را تکه تکه کنند ، هیچ ارتباطی با انصار حزب الله نداشته و گروهی افراطی و شبه حزب الله هستند. "
فائزه هاشمی در یک بیانیه در مورد علت سکوت پدرش درباره ی این موضوع توضیح داد :
چون پدرش نزدیکی خاصی با آبزیان دارند و در واقع هشت پا غذای مورد علاقه ی پدرم می باشد ، ترجیح می دهد از هر نوع اظهار نظری خودداری کرده ، تا از حرف های ایشان به نفع گروه خاصی بهره برداری نشود.
عادل فردوسی پور نیز در ویژه برنامه (8+90) با حضور رییس فدراسیون اختاپوسی و سر مربی تیم ملی شنای اختاپوسی در بیت المال گفت: " چه می کنه این هشت پا "


فراخوان تحریم کالاهای چینی (قسمت دوم)

در فراخوانی که برای تحریم کالاهای چینی اعلام کردیم و از وبلاگ نویسان و سایت ها و کلیه ی کسانی که در فضای مجازی فعالیت می کنند ، دعوت کردیم که به این حرکت همگانی بپیوندند و از این حرکت پشتیبانی کرده و آن را تبلیغ کنند تا به یک خیزش فراگیر تبدیل شود. به طور خلاصه دلایل این کار را نوشتیم حال قصد داریم طی چند نوشتارعلت ها را برسی کرده و اهمیت این کار را گوشزد نمائیم و بگو ئیم و علت اینکه میان این همه مسائل سیاسی و مشکلات اجتماعی و فرهنگی به این قضیه پرداختیم چیست؟ از این مسئله به سادگی گذشته و آن را ندیده بگیریم چه صدمات و ضربات جبران ناپذیری برای جامعه و کشور دارد و چه هزینه های گزافی در آینده باید بپردازیم تا ضررهای این کار را جبران کنیم.

مسئله واردات کالاهای خارجی به ویژه محصولاتی که در داخل کشور توان تولید آنها وجود دارد، در طی سالهای اخير به یک معضل جدی برای تولیدکنندگان ایرانی و تجار تبدیل شده است.
با به وجود آمدن بحران اقتصادی جهانی ،رقابت كشورها برای صادرات محصولاتشان به كشورهای جهان سوم و خاورميانه شدت گرفت و در اين ميان چين گوی رقابت را از ساير رقيبانش ربود و توانست بازارش را از طريق توليد و صدور محصولات كنترل كند.
چین با جمعیت بسیار زیادش که متوسط نرخ رشد اقتصادی این کشور در سال‌های 2005 تا 2010 را به بیش از 9درصد رسانده بود، توانست با کنترل افزایش ارزش پول و نرخ بهره همچنین مدیریت مطلوب نظام ارزی و پولی، آسیب کمتری از بحران مالی جهان ببیند. این کشور با کنترل مصرف داخلی کالاها، اقدام به حفظ سرعت افزایش صادرات خود از محل ایجاد ظرفیت تولیدی جدید با توجه به افزایش سرمایه‌گذاری کرد به‌نحوی که حتی مازاد تجاری این کشور نیز افزایش یافت. البته قیمت کالاهای صادراتی این کشور در این شرایط از کاهش زیادی برخوردار شد چرا که برنامه‌ریزی و سیاستگذاری اقتصادی این کشور برای تداوم رشد و توسعه اقتصادی به‌شدت به صادرات کالاها و خدمات وابسته است، در نتیجه، وقوع بحران مالی و گسترش آن موجب کاهش قیمت انواع کالاهای صادراتی چین به بازارهای جهانی و به خصوص كشورهای خاورميانه شد و بازار بی پناه ايران نيز به راحتی اسير سياستهای اقتصادی اين كشورشد.
واردات بی رويه كفش ، پوشاک ، لوبيا چيتی ، كبريت ، سنگ قبر وحتی جانماز و ... شرايط سخت اقتصادی را برای كشاورزان و توليد كننده گان كالا مشكل تر می كند و با وجود رايزنی های زياد در اين باره همچنان واردات بی رويه از چين ادامه دارد بطوری كه برخی ادامه روند واردات از چين را سياسی دانسته و آن را مربوط به مناسبات سياسی دوستانه بين دو كشور می دانند . چینی‌ها برای نفوذ به بازار ایران متوسل به روش‌ها و شیوه‌های مختلفی همچون عرضه کالاها زیر قیمت تمام شده و حتی مذاکره با تولید‌کنندگان ایرانی برای ارائه کالاهای تولیدی‌شان با توجه به استانداردهای مرسوم و تحت نام و برند این کشورها و از همه مهم‌تر با الصاق علامت استاندارد ایران بر این کالاها هستند كه با توجه به عدم حمايت مسوولان دولتی از توليدكنندگان و شرايط بد اقتصادی توليدكنندگان پذيرش پيشنهاد چينی ها دور از ذهن نيست.

مطابق جدیدترین آمار رسمی در میان 153 کشور عضو سازمان جهانی تجارت و 30 کشور عضو ناظر این سازمان، باهاما با 9/29 درصد، جیبوتی با 8/27 درصد و ایران با نرخ میانگین 26درصد دارای بیشترین نرخ تعرفه‌های کالاهای وارداتی در سال 2008 بوده‌اند.
میانگین تعرفه واردات محصولات کشاورزی ایران با 9/28 درصد در گروه کشورهایی قرار دارد که دارای نرخ‌های نسبتاً بالایی هستند. در بخش کالاهای صنعتی هم میانگین تعرفه واردات به ایران 6/25 درصد است که پس از باهاما و جیبوتی در رده بیشترین نرخ میانگین‌های جهان قرار دارد و البته حجم واردات تنها از كشور چين نيست هر چند كه چين با شناسايی بازار هدف و نيازهايش سهم زيادی از واردات در كشور را به خود اختصاص داده است و برای نجات اقتصاد ايران بايد هرچه سريع تر راه چاره ای انديشيد.

چين و صنايع دستی ايرانی

از واردات بی رويه محصولات چينی كه بگذريم ،حضور چينی ها در كشور تبعات منفی ديگری نيز در پی داشته است. بررسی صنايع دستی ايران و همچنين فرش ايرانی توسط كارشناسان چينی سبب شده است ، توليدات مشابه چينی با قيمت ارزان تر در اختيار بازار جهانی قرار گيرد و تقاضا برای كالاهای ايرانی كم شود و مسئله اين جاست كه اين كالاها به ايران هم وارد می شود و بازار صنايع دستی اصيل ايران را حتی در داخل كشور نيز كساد می كند. ورود این محصولات به بازارهای صنایع دستی کشور به حدی بوده است که ورشکستگی تعداد زیادی از هنرمندان این صنعت را به دنبال داشته و دل هنردوستان ایرانی را به درد آورده است.
در سالهای اخیر محصولات چینی در کنار صنایع دستی بومی که تولید هر یک حاصل دسترنج چند ماهه استادکاران است، قرار گرفته و بازار صنایع دستی ایران را تحت الشعاع قرار داده است و حتی گردشگران غير ايرانی نيز ترجيح می دهند صنايع دستی چينی ارزان تر را از ايران به يادگار ببرند.
در زمينه فرش نيز وضعيت به همين منوال است و توليد كننده گان چينی با تقليد و كپی برداری از فرش ايرانی با قيمتهای ارزان تر سعی دارند بازار را از توليدكنندگان ايرانی بربايند كه در اين زمينه به موفقيتهايی نيز دست يافته اند تا آنجا كه اواخر سال گذشته ، روزنامه انگليسی فاين نشنال تايمز طی گزارشی به عرضه گسترده فرش های چينی در پاكستان با نام فرش ايرانی اشاره كرد و نوشت: "فرش های تقلبی چينی به قيمت نصف تا يك سوم نسخه های ايرانی در پاكستان فروخته می شوند و بازار پاكستان را تسخير كرده اند."
علاوه بر همه موارد ذکر شده نکته نگران كننده واردات محصول از مبادی رسمی و فروش متقلبانه آن توسط عده‌ای سود جو به اسم فرش ایرانی است. وارد کنندکان فرش های چینی با قرار دادن فرش های دستباف این کشور در میان فرش های ماشینی اقدام به واردات فرش می کنندو به علت عدم حضور کارشناسان صنعت فرش در گمرکات فرش دستباف چينی به راحتی وارد بازار ايران می شود.
گفتنی است کشور چین برای توسعه و بدست آوردن جایگاه فرش ایرانی در بازار های کشور های هدف چند سالی است که شهری را تحت عنوان شهر کاشان احداث کرد و با استفاده از این نام فرش خود را صادر می کند . البته در طی سال های گذشته وزیر بازرگانی وقت مسعود میر کاظمی و رییس سابق مرکز ملی فرش ایران مرتضی فرجی وجود چنین شهری را تکذیب می کردند اما بالاخره بابک افقهی رییس سازمان توسعه تجارت در ابتدای پذیرش ریاست سازمان وجود چنین شهری را تایید کرد و گفت چینی ها با ایجاد شهر کاشان سعی دارند از برند فرش کاشان در بازار های هدف سوء استفاده کنند و بازار فرش ایران را در اختیار گیرند.

دور نمايی از آينده

آنچه مسلم است ، متأسفانه در کشور ما از قوانین و مقررات مربوط به حداقل استاندارد در واردات بسیاری از کالاها وجود ندارد و قوانین و مقررات ضد‌ دامپینگ نیز در ایران هنوز در مراحل ابتدایی شکل‌گیری است.
از سوی دیگر ،حجم کالاهای وارداتی به‌صورت قاچاق، که بیشتر با قیمت بسیار ارزان و بدون کیفیت وارد کشور می‌شوند نیز بسیار زیاد است. از سویی چین از تمام قدرت و توان خود برای حضور هر چه بیشتر در بازارهای جهانی استفاده می‌کند و ايران نيز با توجه به وضعيت بد اقتصادی و نرخ تورم بالا بازار خوبی برای كالاهای چينی است .
همچنين وزارت بازرگانی نيز با توجه به اعتراضات گسترده اقتصاددانان و نمايندگان مجلس هنوز راهكاری برای اين موضوع ارائه نداده است وتوليد در كشور با بحران جدی مواجه است .
با يك حساب سرانگشتي پيداست اگر در زمينه واردات تجديد نظر نشود و بنگاههاي اقتصادي خصوصي و دولتي از توليد كنندگان و كارخانه دارن حمايت نكنند همچنين اگر در زمينه تشويق برای سرمايه گزاری در توليدات داخلی راهكاری انديشيده نشود، در عرض چند سال اقتصاد كشور بيش از اين كه هست ،وابسته به نفت خواهد شد و هرگز رشد اقتصادی مورد نظر در برنامه پنجم توسعه محقق نخواهد شد.

۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

احد قدمی داماد پروین احمدی‌نژاد به عنوان رئیس ورزشگاه کشوری منصوب شد.

به گزارش «فردا» احد قدمی داماد پروین احمدی نژاد خواهر رئیس‌جمهور و عضو شورای اسلامی شهر تهران طی حکمی از سوی علی ترکاشوند، رئیس شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور به سمت ریاست مجموعه ورزشی شهید کشوری منصوب شد.
قدمی پیش از این در حراست یک شرکت خودرو سازی به کار گرفته شده بود که پس از انتخابات شوراها و انتخاب پروین احمدی نژاد، به مدیر کلی حراست سازمان شهرداری ها و دهداری های کشور منصوب شد.
بعد از اعتراضات گسترده در خصوص انتخاب داماد خانم احمدی نژاد به عنوان مسئول حراست سازمان شهرداری های وزارت کشور که از جمله سازمان های ثروتمند دولت است، بازرس ویژه رئیس جمهور به بررسی موضوع پرداخت و طی آن احد قدمی از این سازمان جدا شد.
احد قدمی جانشین طباطبایی در ورزشگاه کشوری شده و طباطبایی نیز ریاست ورزشگاه شیرودی را بر عهده گرفته است.

کمک وزارت خارجه هند برای دور زدن تحریم ها

روزنامه هندی ایندین اکسپرس با چاپ مطلبی در سایت اینترنتی خود ادعا کرده است که وزارت امور خارجه این کشور طرحی در دست دارد که بر اساس آن به شرکت های هندی در مورد "شیوه های خلاقانه" تجارت با ایران برای دور زدن تحریم های سازمان ملل و آمریکا توصیه هایی شده است.
نویسنده این مطلب که روز سه شنبه سوم اوت (۱۲ مرداد) منتشر شده است، در گزارش خود خاطر نشان کرده است که تا بحال این "شفاف ترین" نشانه ای بوده که در آن دولت هند با وجود تحریم های بین المللی فراگیر علیه ایران، از علاقه خود برای ارتباط تجاری با ایران در زمینه های مختلف از جمله در حوزه انرژی خبر داده است.
البته در ابتدای این مطلب نوشته شده که هفته گذشته کمیته ای به ریاست یکی از مشاوران امنیت ملی هند تصمیم گرفته است که برای یافتن راهی جهت استفاده از موارد مستثنی شدن از تحریم های آمریکا در مورد ایران، با مقامات آمریکایی گفتگو کنند.
اما آنطور که نویسنده این مطلب نوشته تا مشخص شدن نتیجه این رایزنی ها، به شرکت های هندی طرف معامله با ایران، چندین راه مختلف برای در امان ماندن از اثرات مخرب تحریم های ایران توصیه شده است.
ظاهرا منبع ادعای این روزنامه در این مورد، مقاله ای است که در وزارت امور خارجه هند تحت عنوان "تحریم های بین المللی علیه ایران و چشم انداز روابط هند و ایران" منتشر شده است.
این مطلب در شرایطی در این روزنامه هندی منتشر می شود که مقام های آمریکایی چند روز پیش از سفر به کشورهای آسیایی برای تشویق این کشورها به همراهی کردن با آمریکا و اتحادیه اروپا در تنگ تر کردن حلقه تحریم ها علیه ایران سخن گفته بودند.


کنسرسیوم های مشترک بین المللی برای پنهان ماندن از تیررس تحریم ها
روزنامه ایندین اکسپرس از قول این کمیته در وزارت امور خارجه هند، یکی از این راهها را وارد شدن شرکت های هندی در کنسرسیوم هایی با شرکت هایی از روسیه، چین، و کویت عنوان کرده است تا از این طریق کار آمریکا و کشورهای اتحادیه اروپا در متهم کردن کشور یا شرکت به خصوصی در ارتباط با نقض تحریم ها علیه ایران دشوارتر شود.
در ماه ژوئن (خرداد ماه) سال جاری، اعضای شورای امنیت سازمان ملل به منظور وادار کردن جمهوری اسلامی به قبول خواست این شورا در خصوص توقف غنی سازی اورانیوم و همکاری گسترده و شفاف با آژانس بین المللی انرژی اتمی، قطعنامه ای شامل تحریم های اقتصادی و مالی جدیدی را علیه ایران تصویب کردند.
در پی صدور این قطعنامه، شماری از کشورهای غربی، از جمله ایالات متحده، کانادا، استرالیا و اعضای اتحادیه اروپا، تحریم‌های اقتصادی و مالی جداگانه ای را علیه جمهوری اسلامی به اجرا گذاشته اند.
در چنین شرایطی است که به نظر می رسد بسیاری از شرکت های خارجی طرف معامله با ایران، در عمل باید بین ارتباط تجاری با ایران و تحریم‌های بین المللی یکی را انتخاب کنند.
اما شاید آن طور که از گزارش این روزنامه هندی بر می آید، اکنون راه سومی هم پیش پای برخی از شرکت هایی که بازار ایران برای آنها همچنان جذاب است، قرار دارد.
یکی دیگر از گزینه های پیشنهادی وزارت امور خارجه هند به شرکت های هندی طرف معامله با ایران، ثبت شرکت هایی با هویت های جدید و به گونه ای است که اسناد مالی آنها طبق قانون در دسترس آمریکا و اتحادیه اروپا قرار نگیرد.


رقابت با چین در تسخیر بازار انرژی ایران
روزنامه ایندین اکسپرس در ادامه این مطلب، دلیل اصلی هند برای حفظ ارتباطات تجاری خود با ایران را نیاز مبرم صنایع هند به تامین بی وقفه نفت خام و گاز از سوی ایران عنوان کرده، و از خلاء ایجاد شده در حوزه های نفت و گاز ایران پس از خروج شرکت های بین المللی از این کشور از سال ۲۰۰۷ ، به عنوان موقعیتی برای ورود شرکت های هندی به این حوزه ها در ایران یاد کرده است.
نویسنده "ایندین اکسپرس" معتقد است که چین پس از سخت تر شدن تحریم ها علیه ایران در سال ۲۰۰۷، آگاهانه تصمیم گرفت که حضور خود را در حوزه های نفت و گاز این کشور افزایش دهد.
اکنون به نظر می رسد هند نیز در تلاش است تا از این خلاء رقابتی به نفع خود استفاده کند.
در انتهای این مطلب به "شیوه های خلاقانه" دیگری برای کم اثر کردن جنبه های مخرب تحریمها بر شرکتهای هندی اشاره شده است.
از جمله می توان به استفاده از واحد پولی ریال و روپیه هند در انجام مبادلات تجاری دو جانبه، و ورود شرکت های هندی به حوزه های سرمایه گذاری که هنوز مورد تحریم آمریکا قرار نگرفته اند، مانند صنعت معدن، کودهای شیمیایی و صنایع غذایی و داروسازی اشاره کرد.

رباعی (3)

می گفت که : شاه شهرهـا ویران کرد
گورستـــــان بود آن چـــه آبادان کرد
امّا ، به حقیقت ، سخن از شاه نگفت :
برنامه ی کار خویش را اعلان کرد !

تهدید فعالان دانشجویی جنبش سبز به مرگ

اواخر ترم گذشته و در ایام امتحانات، کانون کفا وابسته به دفتر نهاد رهبری دانشگاه سیستان و بلوچستان آخرین شماره نشریه‌ی خود را منتشر کرد و در آن با لحنی تند فعالان دانشجویی جنبش سبز را در صورتی که از عقاید خود دست برندارند، تهدید به مرگ کرد. نکته جالب توجه در این نشریه که از طریق آقای پورذهبی، نماینده‌ی رهبری در دانشگاه، دیدگاه حکومت را منتشر می‌کند، این است که تلویحن پذیرفته است که برخی از شخصیت‌های برجسته اصلاح‌طلب بر اثر فشار ناشی از زندان عقاید خود را تغییر داده‌اند یا مجبور به سکوت شده‌اند.

نشریه خیمه دانشگاه سیستان بلوچستان در یادداشتی در صفحه اول خود در زیر عکس رهبری خطاب به فعالان جنبش سبز با لحنی بی‌سابقه نوشته است: «هدف را «امین» به عنوان رهبر «جذب حداکثری و دفع حداقلی» عنوان کردند و به عنوان فرمانده‌ی کل قوا این مهم و نیز فرونشستن غبارها را در «بصر و صبر» ترسیم کردند. آیا این همه روشنگری نبود که سیل خروشان را آهسته‌آهسته آرام ساخت و براستی کدام احمقی است که هنوز به فتنه‌ی سبز ــ بخوانید اموی ــ معتقد است و کدام نادانی است که هنوز دستان خود را به بند می‌کشد؟ چرا این‌ها نمی‌فهمند؟ آیا باید توی دهن این‌ها بزنند تا هم‌چون لیدرهایشان که وقتی آزادند، آزادند و وقتی هر چند کوتاه آب خنک میل می‌کنند از همه‌ی مواضع خود برمی‌گردند و انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته. کی می‌خواهند شور و شعور را با هم درک کنند؛ همیشه یکی از این‌ها را به نیش می‌کشند و انگار نه انگار.»

نویسنده نشریه دفتر نهاد رهبری در انتهای این یادداشت با لحنی تهدیدآمیز دانشجویان سبز را تلحوین به «حبس کردن نفس» تهدید کرده است: «این‌که هر غلطی خواستید و کردید و در ابتدا با نرمش و ارشاد و آگاهی‌رسانی و سپس با اقتدار مانع هواپرستی‌تان شدند و سرانجام با رافت اسلامی ــ تعدادی ــ آزاد شدید و حال که به شما مجوز سه نشریه آن هم در هنگامی که می‌توانیم نفس‌تان نه به دلیل آزاداندیشی بلکه به دلیل کج‌اندیشی و ماهیت ضداسلامی در سینه‌هاتان حبس کنیم، داده‌اند؛ بجای اراجیف ضد اسلامی و ضدیدینی و ترویج افکار پوچ و تجربه‌شده‌ی بی‌ثمر آن هم در نظام اسلامی‌ای که سوال بی‌جواب نمی‌گذارد، برگردید به مواضع، که راه انقلاب و امام روشن است و از قطار انقلاب اسلامی به مقصد تشکیل حکومت عدل جهانی ــ بسیار بوده‌اند و خوب می‌دانید ــ گروهی جا مانده‌اند و گروهی محترمانه با تی‌پا بیرون پرت شده‌اند، جا نمانید و سعی کنید بیش‌تر اسلام و نظام اسلامی را بشناسید و ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ایمان بیاورید.»

گفتنی است در دانشگاه سیستان و بلوچستان در سال‌های اخیر در آغاز هر ترم تحصیلی تعدادی از دانشجویان فعال دانشگاه ممنوع‌الورود می‌شوند. تشکل‌های اصلاح‌طلب دانشگاه و نشریات مستقل و شوراهای صنفی اجازه فعالیت ندارند. در ترم گذشته پس از سال‌ها سه نشریه مستقل مجوز انتشار دریافت کردند و آن‌ها به دلیل حمایت‌شان از جنبش سبز به شدت تحت فشار قرار دارند و این نشریه از سوی دفتر نهاد رهبری به آنان گوشزد کرده است که می‌تواند «نفس‌شان را در سینه حبس کند.

*مطالب داخل گیومه عینن برگرفته از نشریه خیمه شماره ۲۲ وابسته به کانون کفای دفتر نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه سیستان و بلوچستان است.

انتشار نامهٔ محرمانهٔ استعفای موسوی از نخست وزیری

توضیح دلایل اصلی استعفای در دستخط نامه خیلی محرمانه موسوی در سال ۶۷ به خامنه ای

نشریه انقلاب اسلامی در هجرت (متعلق به بنی صدر): نامه آقای موسوی به آقای خامنه ای در مهر ماه سال ۱۳۶۷ در نشریه انقلاب اسلامی چاپ شده است. از آنجا که اخیرا آقای موسوی تهدید کرده است که علل استعفای خود را افشا خواهد کرد از آنجا نشریه انقلاب اسلامی در هجرت همان زمان این نامه را انتشار داده است، جهت اطلاع نسل حاضر دوباره آنرا منتشر میکنیم. یادآور میشود در آنزمان آقای هاشمی رفسنجانی ریاست مجلس را بعهده داشت.


بسمه تعالی

مقام محترم ریاست جمهوری

برای آنکه دشمنان اسلام و کشور نتوانند سوء استفاده نمایند، اینجانب در استعفانامه خود که برای رسانه ها نیز ارسال گردیده است، دلایل را ذکر نکردم. با این نیت که ذکر آنها انشالله در آینده برای کشورمان و دولتهای بعدی مفید باشد، بصورت خیلی خلاصه به بیان آنها می پردازم:

۱ ـ مسلوب الختیار شدن دولت در سیاست خارجی. امروز امور افغانستان و عراق و لبنان در دست جنابعالی است. نامه هائی به عنوان کشورهای مختلف نوشته میشود بی آنکه دولت از آنها خبری داشته باشد. (اینجانب به عنوان نخست وزیر از این نامه ها جز در موارد استثنائی و آنهم بطور اتفاقی بیخبرم).

نخست وزیر ژاپن برای ریاست محترم مجلس و ریاست محترم مجلس برای نخست وزیر ژاپن نامه مینویسد و اینجانب در یک مراسم عمومی و مردمی از این ماجرا و متن نامه با خبر میشود.

آقای لاریجانی در جایی میگیود از پنج کانال با آمریکا تماس گرفته میشود و بنده بعنوان رئیس هیئت وزیران از این کانالها اطلاعی ندارم.

همه جا صحبت از سیاستهای خارجی دولت جمهوری اسلامی است. بدون آنکه دولت از این سیاستها که در همه جای کشور و جهان بیان میشود، خبر داشته باشد.

۲ ـ عملیات برون مرزی که بدون اطلاع و دستور دولت صورت میگیرد. شما بهتر میدانید که تاکنون فاجعه آفرینی و اثر نامطلوب آنها برای کشور چقدر بوده است. بعد از آنکه هواپیمایی ربوده میشود، از آن باخبر میشویم. وقتی مسلسلی در یکی از خیابانهای لبنان گشوده میشود و صدای آن در همه جا میپیچد، متوجه قضیه میشویم. پس از کشف مواد منفجره از حجاج ما در جده، اینجانب از این امر آگاه میشوم. متاسفانه و علیرغم همه ضرر و زیانی که این حرکت متوجه کشور کرده است، هنوز نظیر این عملیات میتواند هر لحظه و هر ساعت بنام دولت صورت گیرد.

۳ ـ تجزیه سازمان برنامه و بودجه از نخست وزیری که به دلایل سیاسی صورت گرفت، از همان اول ضایعه آفرین بوده و ادامه آن در شرایط نوسازی کشور فاجعه بار خواهد بود. متاسفانه این مشکل و مشکل وزرای مشاور، علیرغم طرح در شورای تشخیص مصلحت، به تاخیر افکنده شده و حل نگردیده است هر چند که بهرحال حق شورای تشخیص مصلحت است و اینجانب انتظاری در این خصوص ندارم.

۴ ـ تجزیه اقتدار مشروع و قانونی دولت و مسئولیت دولت و وزرا توسط شوراهای گوناگون.

۵ ـ عدم قدرت اینجانب به پاسخگویی در مقابل اعضا هیات دولت و نمایندگان محترم مجلس در مورد کارهائی که بدون اطلاع دولت، ولی بنام دولت، صورت میگیرد.

۶ ـ در خاتمه لازم میدانم بار دیگر یادآور شوم که این استعفا، العیاذ بالله، بمعنای قهر اینجانب از نظام و دولت جمهوری اسلامی و مسئولین انقلابی آن نیست که اگر هم بود، با توجه به عظمت انقلاب و ناچیزی اینجانب، یقینا نمیتوانست هیچ تاثیری در روند رشد و توسعه انقلاب اسلامی داشته باشد. این استعفا دلیل ناتوانی اینجانب برای کار بدلیل همین ناتوانی است و درست بدلیل همین ناتوانی است که اینجانب مسئولیت را از خود ساقط می بینم.

میرحسین موسوی

۱۴ شهریور ۱۳۶۷


پاسخ شدیداللحن کروبی به احمد جنتی

مشروح کامل این نامه بدین شرح است:

بسمه تعالی

آیت الله آقای حاج شیخ احمد جنتی
دبیر شورای نگهبان و امام جمعه موقت تهران
باسلام
طبق اخبار و گزارشات منتشره از سوی برخی خبرگزاری ها و سایت های خبری، جنابعالی اخیراً به مناسبت تولد حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در مسجد جمکران قم سخنرانی سیاسی مبسوطی داشته اید و از اجتماع خالصانه و بی ریای مذهبی مردم مسلمانی که صرفاً با انگیزه های عقیدتی و جهت توسل و اظهار ارادت به حضرت حجت علیه السلام در آن مکان گرد آمده بودند، بدترین نوع سوء استفاده را کرده و با تکیه بر قدرت و مصونیت خیالی از پاسخگویی به آنچه می بافید مطالبی واهی، بی سند و تفرقه افکنانه را مطرح کرده و به آتش اختلافی که خود افروخته اید نفت نفرت و نفاق پاشیده اید.در این میان آنچه علاوه بر تهمت ها و افتراهای نخ نما و تکراری شما به یاران امام خمینی و مدافعان حقوق اساسی ملت و قاطبه ی آزادگان و آزادی خواهان تازگی داشت آن بود که گفته بودید: « من سندی را بدست آوردم که آمریکائی ها یک میلیاردلار از طریق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمریکا در کشورهای منطقه هستند به سران فتنه دادند و همین سعودی ها که به نمایندگی آمریکا صحبت می کردند، گفتند اگر توانستید نظام را منقرض کنید تا پنجاه میلیارد دلار دیگر هم می دهیم، اما خداوند این فتنه را به دست بندگان صالحش خاموش کرد».

آقای جنتی آنچه را شما فتنه می نامید و برایش سر و دست و پا می تراشید، انتخاباتی بود که طبق معمول توسط شما و اتاق های فکر هدایت کننده ی امثال جنابعالی در شورای نگهبان و وزارت کشور و … مهندسی شد تا در شکلی ظاهرالصلاح مطلوب مهندسان انتخابات را فراهم آورد. اما برخلاف انتظار و بر سیاق قاعده ی (( … والله خیرالماکرین)) تدبیر شما بند نمایان و دیگر اربابان قدرت کارساز نیفتاد و آش شوری که با تعجیل به کام ملّت فرو ریختید آنان را برآشفت و کاسه و کوزه بساط انتخابات فرمایشی شما را برهم ریخت. شما و دیگر طراحان ومهندسان سناریوی انتخاباتی نیز با کمال ناباوری و علیرغم ادعاهای پوشالی تمکین به رأی مردم اعتراض آنان را با شدیدترین وجه و بی رحمانه ترین شکل ممکن سرکوب کردید. بعد هم در اوج وحشت از خشم مردم ژست پیروزی گرفتید و برای تکمیل پروژه های خویش دادگاههای نمایشی برگزار کردید تا بقایای هر صدای اعتراضی را به سکوت کشانده و مهر خاموشی بر گورستانی که خیالش را در سر پرورانده اید بنشانید. این روش استناد و صدور حکم متأسفانه همان روشی بوده است که بر اساس آن سال هاست بسیاری از فرزندان صالح این ملت را از دستیابی به حقوق خویش مثل انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم کرده است چون آنان نیز طبق همین نوع گزارشات همواره ردّ صلاحیت شده اند.

با این همه و پس از گذشته یکسال و اندی از آن ماجرا هنوز هم از آنچه کرده و پاسخی که دریافت کرده اید خواب خوش ندارید و هر آن در پی یافتن مستمسکی هستید تا نتایج خیالی که بافته و خلاف واقعی که ساخته اید را بر خود هموار سازید.

آقای جنتی در فرهنگی که شما پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم خلق کردید اگرچه گروهی را فتنه گر خواندید که اکثریت ملت ایران بودند و برای آنها سرانی را قلمداد کردید که حتماً مهدی کروبی هم از جمله ی آنهاست ولی در همان قاموس که خوشبختانه در میان ملّت به درستی شناخته شده است عده ای نیز به ریاکاری، دغل بازی، عوام فریبی، آدم کشی، دین فروشی و زاهد نمایی شهره آفاق گشته اند که بدون شک جنابعالی اگر از مصادیق بارز آنها نباشید جاده صاف کن آنان برای دستیابی به اهدافشان بوده اید.

اگر من فتنه گرم، چون معترضم؛ شما نیز شریک دزدان رأی مردم و نارفیق این قافله اید. چون ردپای اعمال نابخردانه شما در پس همه ی حوادث قبل و بعد از انتخابات مشهود است. و متأسفانه همه جا علیه مردم و به نفع جریان خشونت گرای سرکوب گر. امّا این بار به اتهام بهتانی که به سران به قول خودتان فتنه !! زده اید که از سعودی ها پول گرفته اند تا نظام را منقرض نمایند از شما اولاً شکایت می کنم آن هم در محاکم جمهوری اسلامی، اگرچه امیدی به رسیدگی ندارم. و ثانیاً این نامه را می نویسم که بدانید به آنچه گفته اید اعتراض دارم و همین جا از شما می خواهم که در این مورد هر دلیل و مدرک و سندی دارید افشا کنید وگرنه دروغگویی و رسوایی بیش از پیش شما را آشکارا و در هر کوی و برزنی و با هر روشی که ممکن باشد جار خواهم زد.

در پایان یادآور می شوم شما در پایان راهی هستید که زندگی نام دارد و هرچه کرده اید اگر با میل دست یابی به دنیا و متعلقات آنهم بوده باشد حتماً به مقصود رسیده اید. ریاست دنیا اگر بقا و وفایی داشت به م امثال ما و شما نمی رسید.

آقای جنتی تاریخ تکرار می شود و بر سیاست ورزان است که عبرت بگیرند حتماً به خاطر دارید که پس از قیام ۱۵ خرداد و دستگیری امام، رژیم شاه اعلام کرد که فردی به نام « جوجو» را در فرودگاه مهرآباد دستگیر کرده است که از سوی جمال عبدالناصر مبلغ دو میلیون تومان پول برای خمینی آورده است تا در جریان اغتشاش علیه رژیم مورد استفاده قرار گیرد. طراحان و سناریو سازان وابسته به شاه آنقدر پخته به نظر می رسیدند که اگر دروغی هم می بافتند به گونه ای باشد که مورد پذیرش احتمالی عده ای از مردم واقع شود ولی شما و دوستانتان یا بهتر بگویم منابعتان وقتی متأسفانه دروغی هم می سازید نچسب و باور نکردنی است به خدا پناه می برم از جفایی که توسط مربیان دیانت و مروجان شریعت حکومتی بر روحانیت اصیل و مظلوم و مبلغان حقیقی اسلام و تشیع رفته است و می رود.

شما نیز به خدا پناه ببرید و از عقوبت آخرت بیمناک باشید توبه کنید و از محضر ملت رشید ایران طلب بخشش نمایید. امید است مردم و خدای بزرگ از گناهان شما در گذرند.

فاعتبروا یا اولی الابصار
مهدی کروبی
۷/۵/۱۳۸۹