۱۳۹۰ مرداد ۱۰, دوشنبه

قدرتمندترین فرد در بیت آیت‌الله خامنه‌ای کیست؟

همگان آیت‌الله خامنه‌ای را قدرتمندترین فرد ایران می‌دانند، اما سوال این است که قدرتمندترین فرد در دفتر او کیست؟
تازه‌ترین عکس منتشر شده از آیت‌الله خامنه‌ای در جمع بسیجیان نشان می‌دهد که سه مشاور نزدیک وی همزمان در کنار وی دیده می‌شوند:
حجت‌الاسلام محمد محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر آیت‌الله خامنه‌ای در کنار اصغر حجازی و فردی به نام وحید معروف به وحید حقانی، دو تن از مشاوران نزدیک رهبر ایران. اما کدام یک از این سه تن بیشترین نقش و نفوذ را در دفتر آیت‌الله خامنه‌ای یا همان بیت رهبری دارند؟
پاسخ این سوال قاعدتا باید حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی باشد، زیرا وی رئیس دفتر آیت‌الله خامنه‌ای است. اما مجید محمدی، تحلیل‌گرمسائل سیاست و حکومت ایران در آمریکا، به این سوال چنین پاسخ می‌دهد:
«آقای گلپایگانی بیشتر چهره‌ای بیرونی است، چهره‌ای برای رفتن به مراسم و مجالس رسمی.»
محمدی گلپایگانی:
از همکاری با عقیدتی - سیاسی ارتش و وزارت اطلاعات تا مسئولیت بیت رهبر حجت‌الاسلام محمدی گلپایگانی به عنوان رئیس کنونی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای در دهه ۱۳۶۰ از مسئولان دادگاه‌های نظامی و نیز عقیدتی سیاسی ارتش (۲) و سپس دستیار محمدی ری‌شهری در وزارت اطلاعات بود. (۳) وی پیش از به قدرت رسیدن آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۶۸ فردی کم‌نام و نشان بود که حتی در انتخابات شهر گلپایگان نیز نتوانسته بود رقیب خود را شکست دهد و به عنوان نماینده‌ای ساده به مجلس ایران راه یابد. آن گونه که علی‌اکبر ناطق نوری، رئیس بازرسی دفتر رهبری و رئیس پیشین مجلس ایران، می‌گوید، محمدی گلپایگانی از آن رو در اوج گمنامی به ریاست دفتر آیت‌الله خامنه‌ای انتخاب شد که کسی فکر نکند یک روحانی راست‌گرا یا چپ‌گرا مدیریت دفتر آِیت‌الله خامنه‌ای را برعهده گرفته است. (۴) اما با آن که محمدی گلپایگانی به عنوان یک روحانی جناحی شناخته نشده، هرگز در بین فعالان سیاسی ایران نیز به عنوان نفر اول دفتر یا بیت آیت‌الله خامنه‌ای از وی نام برده نمی‌شود. از نگاه جریانات سیاسی و حزبی ایران وی به طور اسمی رئیس دفتر آیت‌الله خامنه‌ای است، اما لزوما قدرتمندترین یا ذی‌نفوذترین فرد دفتر یا همان بیت رهبری نیست. اما اگر محمدی گلپایگانی قدرتمندترین فرد در بیت آیت‌الله خامنه‌ای نیست، قدرتمندترین فرد دفتر رهبر کیست؟
مجتبی خامنه‌ای و سنت روحانیون ارشد در تعیین مسئول بیت طبق سنت روحانیون ارشد ایران، مهم‌ترین و ذی‌نفوذترین فرد در بیت آنها همواره یکی از فرزندان ذکور آنها و ترجیحا فرزند ارشد است. در همین چارچوب سال‌هاست که در بین سیاسیون ایران شنیده می‌شود که در بین چهار پسر آیت‌الله خامنه‌ای، مجتبی فرزند دوم وی سیاسی‌ترین فرزند رهبر و البته ذی‌نفوذترین فرد در بیت آیت‌الله خامنه‌ای است. در ایران به طور جدی شایع است که مجتبی خامنه‌ای در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ با دخالت خود در انتخابات آن هم درست ۴۸ ساعت قبل از انتخابات مانع از پیروزی محمدباقر قالیباف و علی لاریجانی، نامزدهای اصول‌گرا، و البته نامزدهای اصلاح‌طلب (مصطفی معین، مهدی کروبی و اکبر هاشمی رفسنجانی) شده و به محمود احمدی‌نژاد کمک کرده است تا رئیس جمهور ایران شود. شایعات مشابهی نیز در مورد دخالت سازمان‌یافته مجتبی خامنه‌ای در انتخابات جنجالی سال ۱۳۸۸ وجود دارد. اما جدای از این شایعات در مورد مجتبی خامنه‌ای که به دلیل عدم انتشار اسناد دولتی و حکومتی در ایران مستندات منتشرشده‌ای درباره آنها وجود ندارد، اگر از فرزندان آیت‌الله خامنه‌ای بگذریم سوال مهم‌تر آن است که در بین مشاوران وی قدرتمندترین فرد کیست؟
سال‌هاست که در این عرصه از دو نفر نام برده می‌شود:‌
حجت‌الاسلام اصغر حجازی و وحید حقانی.
اصغر حجازی، رابط آیت‌الله خامنه‌ای با دولت اصلاحات در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی، سیاستمداران و فعالان سیاسی کشور هر گاه قصد مذاکره و لابی با بیت آیت‌الله خامنه‌ای را داشتند، طرف مذاکره آنها اصغر حجازی بود. او به نمایندگی از آیت‌الله خامنه‌ای با سران احزاب نشست و برخاست و ملاقات و مذاکره و رایزنی می‌کرد و فعالان سیاسی نظر وی را ترجمان دیدگاه آیت‌الله خامنه‌ای می‌دانستند. همچنین هر گاه آیت‌الله خامنه‌ای قصد داشت پیامی غیرعلنی را به دولت و مجلس ابلاغ کند، اصغر حجازی آورنده این پیام بود. (۵) همچنین روزی که مهدی کروبی در اعتراض به بازداشت حسین لقمانیان، نماینده همدان، از ریاست مجلس ششم ناگهانی استعفا کرد و کشور در بحران فرو رفت، این اصغر حجازی بود که به مهدی کروبی پیغام داد در مجلس بماند و تا یک ساعت دیگر لقمانیان را آزاد خواهد کرد و او آن قدر قدرت داشت که چنین شد و لقمانیان به گفته عده‌ای با سرعتی آزاد شد که حتی فرصت نکرد چایی را که در زندان اوین برای او ریخته بودند بخورد. (۶) در واقع این دوره که حجازی به عنوان معاون سابق وزارت اطلاعات بیشترین نقش را در اداره بیت آیت‌الله خامنه‌ای داشت دوره‌ای بود که علی فلاحیان، وزیر سابق اطلاعات، و مصطفی پورمحمدی، معاون دیگر وزارت اطلاعات، نیز با سر کار آمدن دولت محمد خاتمی وزارت اطلاعات را ترک کرده و به بیت رهبری رفته بودند، دوره‌ای که در ایران به شکل‌گیری اطلاعات موازی معروف است. مجید محمدی، تحلیل‌گر مسائل سیاست و حکومت ایران، در آمریکا دلیل نفوذ اصغر حجازی در بیت آِیت‌الله خامنه‌ای در این دوره را چنین تحلیل می‌کند:
«سازوکار قدرت در دوره آقای خاتمی و احمدی‌نژاد متفاوت بوده است، چه از نظر استراتژی کنترل و چه از نظر نخبگان سیاسی. در بحث استراتژی کنترل، در دوره آقای خاتمی، آقای خامنه‌ای مطمئن بود که اصلاح‌طلبان در پی خیابانی کردن سیاست نیستند، بلکه بیشتر در پی روابط قدرت و چانه‌زنی هستند. به همین دلیل رویارویی دفتر آقای خامنه‌ای با اصلاح‌طلب‌ها عمدتا رویارویی اطلاعاتی بود و به همین جهت فرد شاخص در بیت آقای خامنه‌ای در این دوره یک فرد اطلاعاتی (اصغر حجازی) بود. نکته دوم بحث نخبگان سیاسی است. کسانی که در دوره آقای خاتمی زمامدار بودند عمدتا نیروهای سیاسی بودند و حاکمیت نیز با شیوه‌های اطلاعاتی درصدد کنترل آنها بود.»
دوران برآمدن وحید در بیت رهبری اما هنگامی که دولت محمد خاتمی رفت و اکثریت مجلس هفتم نیز از دست اصلاح‌طلبان خارج شد، نام اصغر حجازی دیگر در محافل سیاسی کمتر شنیده شد. اندک‌اندک همگان از وحید حقانی سخن می‌گفتند، فردی که هیچ گاه سمت رسمی وی در دفتر آیت‌الله خامنه‌ای اعلام نشده، اما از وی به عنوان مشاور اجرایی رهبر یاد می‌شود. نام وحید در اواخر دهه ۱۳۷۰ به عنوان یک مسئول در بازرسی ویژه بیت آیت‌الله خامنه‌ای بر سر زبان‌ها افتاد. اما پس از شروع ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴ در اکثر ملاقات‌ها و سفرهای آیت‌الله خامنه‌ای وحید پشت سر رهبر دیده شده است. شب انتخابات جنجالی ۱۳۸۸، و پیش از اعلام نتایج رسمی انتخابات نیز وحید به ابوالفضل فاتح، یکی از فرستادگان میرحسین موسوی، از نامزدهای اصلی انتخابات، گفته بود که کار تمام است و محمود احمدی‌نژاد برنده انتخابات است. (۷) در سفر اخیر آیت‌الله خامنه‌ای به قم نیز وحید به عنوان نماینده تام‌الاختیار رهبر در جلسات هیئت دولت در قم شرکت کرد و عکس‌های حضور وی درجلسات دولت نیز منتشر شد. از دیدگاه تحلیل‌گرانی مانند مجید محمدی نقش و نفوذ وحید حقانی در بیت آیت‌الله خامنه‌ای در دوره‌ای بیشتر به چشم می‌آید که منتقدان نظام جمهوری اسلامی از آن به دوران اوج‌گیری قدرت نظامیان و سپاهیان یاد می‌کنند: «پس از بروز جنبش سبز و به طور خاص قدرت گرفتن نظامیان، گرایش (حاکمیت) از نظر استراتزی کنترل بیشتر به این سمت تمایل پیدا کرده که برای سرکوب جنبش های خیابانی نظامیان نقش بیشتری پیدا کنند و به همین دلیل است که نقش آقای وحید در این دوره پررنگ‌تر است. از نظر بحث نخبگان سیاسی نیز در حالی که زمامداران دولت در زمان آقای خاتمی عمدتا نیروهای سیاسی بودند و حکومت درصدد کنترل اطلاعاتی آنها بود، در دوره آقای احمدی‌نژاد چون نظامیان دست بالاتر را در عرصه حکومت دارند به طور طبیعی در بیت آقای خامنه‌ای نیز فردی که برای برقراری ارتباط با نظامیان و کنترل آنها انتخاب شده یک فرد نظامی است.» اما حالا با وجود آن که بسیاری می‌دانند که حجت‌الاسلام محمد گلپایگانی قدرتمندترین فرد در دفتر نیست، عکس‌های منتشره از آخرین حضور آیت‌الله خامنه‌ای در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی نشان می‌دهد که وحید حقانی و اصغرحجازی شانه به شانه یکدیگر در نزدیکی رهبر جمهوری اسلامی ایستاده‌اند و این از آن نظر که معمولا اصغر حجازی در هیچ یک از دیدارهای عمومی رهبر حضور نمی‌یابد و به مرد پشت پرده معروف بوده کمی غریب به نظر می رسد. آیا مهم است که ذی‌نفوذترین فرد بیت چه کسی باشد؟
اما فارغ از این که وحید حقانی یا اصغر حجازی هم اکنون ذی‌نفوذترین فرد در بیت رهبری باشند، موضوع مهم این است که آیا این مسئله در توازن قدرت در راس ساختار جمهوری اسلامی تاثیری دارد. مجید محمدی در این باره می‌گوید:
«تاثیر این موضوع در روندهای حکومتی بالا نیست، اما به نظرم این مسئله از سه نظر مهم و دارای تاثیر است.
نخست از زاویه دروازه‌بانی خبر و اطلاعات برای رهبر است، یعنی این که اطلاعات از کدامین مجاری به دست رهبر می‌رسد.
دوم بحث حلقه‌های مرتبط و متصل به بیت و رهبر است که در دوره آقای خاتمی این حلقه‌ها بیشتر نقش اطلاع‌رسانی به آقای خامنه‌ای را داشتند و نه نقش نظامی.
سوم بحث (تعیین) حساسیت‌ها است که این حساسیت‌ها نقش خود را در تصمیمات کلان (نظام) نشان می‌دهند.
نهایت آن که با وجود اطلاعات اندکی که در مورد ساختار قدرت در ایران منتشر می‌شود، شاید در مورد این که اصغر حجازی یا وحید کدام یک ذی‌نفوذترین فرد در بیت آیت‌الله خامنه‌ای هستند اما و اگر وجود داشته باشد، اما تردیدی نیست که شخص آیت‌الله خامنه‌ای کماکان در ساختار قدرت جمهوری اسلامی ذی‌نفوذترین و قدرتمندترین فرد حاکمیت است.

یادداشت‌ها:
۲- این دوره مصادف است با مسئولیت حجت‌الاسلام خامنه‌ای به عنوان نماینده آیت‌الله خمینی در شورای عالی دفاع.
۳- رجوع شود به مصاحبه محمدی ری‌شهری با کیهان فرهنگی، خرداد ۱۳۸۳
۴- خاطرات علی‌اکبر ناطق نوری، نوشته مرتضی میردار، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آذر ۱۳۸۴
۵- مانند پیام آیت‌الله خامنه‌ای به مجلس ششم در روزهای نخست شروع به کار این مجلس و دستور رهبر برای عدم رسیدگی مجدد مجلس به قانون مطبوعات
۶- نقل قول مستقیم از یکی از هم‌بندان حسین لقمانیان در زندان اوین که هم اکنون به دلیل زندانی شدن مجدد وی، نگارنده از ذکر نام او معذور است.
۷- خاطرات ابوالفضل فاتح از انتخابات ۱۳۸۸

۱۳۹۰ مرداد ۴, سه‌شنبه

وضع محدودیت‌های جدید در مورد تجارت با ایران توسط وزارت دارایی اسرائیل

برای نخستین بار در سی و دو سالی که با روی کار آمدن جمهوری اسلامی، روابط میان ایران و اسرائیل دچار تنش شده است، وزارت دارایی اسرائیل ایران را «دشمن» معرفی کرد و محدودیت‌هایی بر ارتباط اقتصادی و مالی شهروندان خود با ایران وضع کرد. وزارت امور دارایی اسرائیل روز پنجشنبه اعلام کرد که یووال اشتاینیتس، وزیر دارایی در فرمانی دولتی، با «دشمن» نامیدن ایران، هشدار داده است که هرگونه ارتباط اقتصادی و مالی مردم و شهروندان این کشور با ایران ممنوع است. بر اساس این حکم شرکت‌ها، بازرگانان و نیز اشخاص حقوقی در جهان که به نحوی معاملات آنها با ایران موجب پایمال کردن ممنوعیت معامله شده، از این پس از سوی اسرائیل مورد تحریم قرار خواهند گرفت. اسرائیل خود در طول سال‌ها از آمریکا، اتحادیه اروپا و سایرکشورهای جامعه جهانی خواسته بود که هرگونه مراوده با ایران را قطع کنند و حتی پیشنهاد می‌کرد که با لغو معاملات نفتی و گازی با ایران، موجب فلج شدن اقتصاد جمهوری اسلامی ایران شوند. با این حال اقدامات جدید وزارت دارایی اسرائیل در مورد ایران پس از آن ضروری احساس شد که رسانه‌های اسرائیلی در ماه‌های اخیر از معاملات و فعالیت‌های گروه معظم تجاری «برادران عوفر»، در مالکیت یک خاندان بازرگان اسرائیلی، با ایران خبر دادند. انتشار گزارش‌ها در مورد معاملات شرکت‌های «برادران عوفر» با ایران، و در حالی که وکلای این شرکت‌ها تأکید کرده بودند که هیچ کارغیرقانونی طبق قوانین اسرائیل صورت نگرفته است، این نیاز را در میان رهبران اسرائیل به وجود آورد که قوانین خود این کشور نیز از شفافیت لازم در قبال ایران برخوردار نبوده است. به گزارش وزارت امور دارایی اسرائیل، یووال اشتاینیتس، روز پنجشنبه پیش‌نویس لایحه دولتی را در این زمینه به کمیسیون امور خارجی و امنیتی مجلس اسرائیل ارائه کرد. در پیش‌نویس این لایحه آمده است که ضرورت تهیه چنین لایحه‌ای، مبارزه با برنامه هسته‌ای ایران است. وزیر دارایی اسرائیل گفته است که «سخن از یک گام مهم در تحکیم نقش اسرائیل در تحریم‌های اقتصادی علیه ایران، به عنوان بخشی از تعهدات اسرائیل در تلاش‌های بین‌المللی برای ناکام کردن ایران در تولید سلاح‌های غیرمتعارف است؛ سلاحی که موجودیت اسرائیل و کشورهای غربی را تهدید می‌کند». یووال اشتاینیتس که وابسته به حزب حاکم راستگرای لیکود است در حالی در فرمان خود ایران را کشور«دشمن» معرفی کرده است که سیاستمدارانی در این کشور، و در صدر آنها، شیمون پرز، رئیس‌جمهور اسرائیل، همواره تأکید دارند که میان مردم ایران و حکومت حاکم بر ایران تفاوت قائل هستند. این اقدام وزارت دارایی اسرائیل در حالی است که مئیر داگان، رئیس پیشین موساد، چهارشنبه تکرار کرده بود که کار مقابله با برنامه هسته‌ای ایران را باید به ابرقدرت آمریکا سپرد. لایحه پیشنهادی دولت اسرائیل همچنین در شرایطی به پارلمان این کشور ارائه شده است که کابینه اسرائیل چندی پیش در اوائل تیر ماه محدودیت‌هایی را علیه ایران و شرکت‌هایی که با این کشور روابط تجاری دارند، به تصویب رساند. تحریم‌هایی که به توصیف بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، «گام مهمی در نبرد علیه برنامه هسته‌ای ایران» است و «تضمین خواهد کرد که اسرائیل در خط مقدم تحریم‌ها علیه ایران در کنار دیگر کشورها قرار داشته‌باشد.» گسترش تحریم‌های اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران پس از آن انجام می‌شود که کمیته‌ای در ماه مارس در تحقیقات خود به این نتیجه رسید که با وجود سال‌ها درخواست اسرائیل از دیگر کشورها برای تشدید تحریم‌ها علیه ایران، تحریم‌های وضع شده خود این کشور علیه جمهوری اسلامی هنوز کامل نیست.

۱۳۹۰ مرداد ۱, شنبه

همکاری اپوزسیون با خارجی ها درست است یا نه؟

خارجی یک وقت افکار عمومی است و رسانه های عمومی و روزنامه ها است و می‌خواهید افکار عمومی را آگاه کنید تا به کمک جنبش مردم ایران بیایند که مطلوب است و ما این کوشش را هم در دوره شاه می‌کردیم و هم حالا بدون وقفه می‌کنیم. اما یک وقت هست که صحبت دولت‌های خارجی است، گفته می‌شود ما آزادی را هدف قرار داده‌ایم، چرا از قدرت‌های خارجی مثل آمریکا و انگلیس و حتی اسرائیل برای رسیدن به هدف کمک نگیریم. اگر درست دقت کنید می‌بینید که کلمه استقلال در دهان اینطور آدمها محل پیدا نمی‌کند. توجیه هم درست می‌کنند و می‌گویند با این جهانی شدن دیگر استقلال بی‌معنی است. آن ارزشی که در دوره مصدق داشته است حالا دیگر ندارد. خطاب به نسل امروز می‌گویم ما اقلا دو نوع تاریخ داریم. یکی آنکه تاریخ نویس می‌نویسد که مثلا در دوره ناصرالدین شاه وضعیت اینطور بود ... و یک تاریخی هم داریم بی کم و کاست است و تاریخی است که استمرار دارد و هر ایرانی امروز حامل، ناقل و ساخته آن تاریخ است. حال به تاریخ که برگردیم می‌بینیم آنهایی که به قدرت خارجی روی می‌آوردند در گذشته هم همینطور استدلال می‌کردند و می‌گفتند که استقلال مهم نیست، بهتر است آزادی داشته باشیم و مقدرای استقلال نداشته باشیم بهتر است که استبداد داشته باشیم. می‌بینیم اینها که می‌گفتند آزادی بر استقلال مقدم است هر دو را از دست دادند...
اگر گفته شود که آزادی هدف من است باید توضیح داد که آزاد بودن بدون استقلال ممکن هست یا نیست؟ مردم ایران! جوانان! فریب نخورید استقلال تنها این نیست که ما رابطه خود را با قدرت خارجی چطوری تنظیم می‌کنیم. فقط این نیست که ما هستیم که امور خود را تصدی می‌کینم. بلکه استقلال در سطح هر انسان مطرح است. استقلال «داشته» است، آزادی بکار بردن «داشته» است، چون انسان استقلال دارد، میتواند آزادی هم داشته باشد. آزادی یک ویژگی دیگر هم دارد. عمل باید خالی از زور باشد اگر خالی از زور نبود ویرانگر می‌شود. خوب چه چیزی را تخریب می‌کند؟ همان «داشته» یعنی استقلال را از بین می‌برد. بخاطر این است که استقلال و آزادی به هم ربط دارند. حال اگر عمل آزادانه باشد به همان «داشته» یعنی استقلال می‌افزاید. «توانایی تصمیمگیری» استقلال است و «انتخاب نوع تصمیم» آزادی است.
مراجعه به قدرت خارجی، یعنی شما قدرت را هدف گرفته‌اید، هم ضد آزادی است هم ضد استقلال. شما نه دنبال آزادی نه دنبال استقلال هستید. می‌گویند استقلال نمی‌خواهیم، آزادی می‌خواهیم. اما آزادی هم نمی‌خواهید زیرا شما بطرف قدرت خارجی رفته اید، از قدرت حمایت خواستید، دنبال قدرت هستید. دروغ می‌گوئید، بزک می‌کنید، واقعیت را می‌پوشانید، واقعیت این است که شما قدرت را می‌خواهید و برای به دست آوردن قدرت، چون خود توانائی ندارید، با مردم بریده‌اید، از طریق مردم نمی‌خواهید عمل بکنید، و نمی دانید استقلال و آزادی فرهنگ است. یک ملتی خود می‌باید تحول بکند، وجدان شفافی نسبت بخود بعنوان انسان، انسانی که استقلال و آزادی ذاتی حیات اوست، پیدا بکند. حقوق انسان ذاتی حیات اوست، به حقوق ملی شعور پیدا کند، اینها را نمی‌شود با قدرت خارجی بوجود آورد. وقتی یک ملت بطرف قدرت خارجی می‌رود، یعنی من ناتوانم هستم. اگر توانائی داشت که نمی‌رفت. شنیده‌اید که مردم امریکا مثلا با رئیس جمهور خودشان مخالف باشند، و مثلا به‌سراغ ایرانی‌ها بیایند و بگویند آقای خامنه‌ای شما به ما کمک کن، ما با آقای اوباما دعوا داریم؟ نه، زیرا خود را توانا می‌بیند. وقتی مردمی خود را ناتوان دیدند، بقدرت خارجی روی می‌آورند، قدرت خارجی هم متناسب به منافع خود عمل می‌کند، چنانکه شما در لیبی می‌بینید.

۱۳۹۰ تیر ۲۱, سه‌شنبه

هکر سایت وزارت خارجه شناسایی شد...!!!

تلویزیون جمهوری اسلامی در یک رشادت جدید فاش کرد که هکر سایت وزارت خارجه حنیف مزروعی بوده است. این افشاگری تکان دهنده فوراً مورد استقبال فجیع سایت‌هایی مانند بولتن نیوز و تابناک قرار گرفت و بلافاصله پس از درج تیتر خبر به پدر حنیف بعنوان متن خبر فحش دادند. در اینجا و از آنجا که ما تا حالا خیال می‌کردم هکر مربوطه از کامپیوتر همانقدر سر درمی‌آورد که ما از جغرافیا، بلافاصله با نامبرده که تا حالا بما دروغ گفته بود تماس گرفتیم و گفتگویی کردیم که در اینجا فاش می‌شود. توضیحاً اینکه این گفتگو اول قرار بود از طریق ایمیل انجام بشود لیکن بدلیل عدم آشنائی این هکر با پدیده‌ی ایمیل قرار شد بصورت اسکایپی انجام بشود ولی بعد از اینکه ایشان جهت خریدن اسکایپ از منزل خارج شدند ترجیح دادیم همان تلفن بزنیم قبضش را هم بدهیم بیندازند در مرقد سارکوزی که هی بما وعده وعید الکی داد آواره‌مان کرد کشاندمان اینجا :

من: سلام حنیف. تلویزیون می‌گفت سایت وزارت خارجه را تو هک کردی. آزار داری؟
حنیف: آره خودمم شنیدم و از یکی از دوستام پرسیدم ببخشید این هک که میگن من کردم یعنی چی؟ برام توضیح داد و من الآن متوجه شدم که چه کار زشتی با وزارتخارجه کرده‌ام.

من: ببینم، تو دقیقاً با چه سیستمی اینکارو انجام دادی؟
حنیف: ما همیشه ایران هم که بودیم سیستممان سه-پنج-دو بوده که الآن هم با همان سیستم کار می‌کنیم.

من: نه ، منظور اینکه سیستمی که تو خونه داری چیه؟
حنیف: آها، حالا متوجه شدم. سیستم ما اینجا پال سکامه، رنگی دوازده‌تا کانال هم مفتی داریم ولی بیشتر بخواهی باید پول بدهی.

من: حنییییییییییف! می‌زنم خودمو جر می‌دما. بابا کامپیوترت چیه؟
حنیف: ای بابا خب از اول بگو . کامپیوتر من همینیه که توی اتاقم هست و یک دکمه داره که باهاش روشن میشه و یک دریچه‌ای هم داره که دی.سی می‌ره توش.

من: خب چه برنامه‌ای روش نصبه؟
حنیف: جان ؟ برنامه ؟ بذارم برم بپرسم ..... (ده دقیقه بعد) ..... ویندوز ۷.

من: نه بابا، یعنی برنامه‌ای که برای هک کردن سایت وزارتخارجه روش نصب کردی چیه؟
حنیف: هک کردن یعنی همینی که تلویزیون گفت؟ بذار برم اینم بپرسم که عصبانی نشی ..... (بیست دقیقه بعد) ..... خونه نبودن نمی‌دونم چه برنامه‌ای روش نصبه.

من: تو روزا دقیقاً با کامپیوتر چیکار می‌کنی؟
حنیف: من روزی سه دفعه تمام وسایل اتاقم که کامپیوتر هم یکیش هست تمیز می‌کنم. بعضی وقتها هم که پشت میز کارم نشستم پامو از زیر میذارم روی جعبه کامپیوتر که برای رفع خستگی خیلی خوبه.

من: تو آخرین دفعه‌ای که چت کردی کی بوده؟
حنیف: البته اینجا علف و سیگاری زیاد پیدا میشه ولی من چون اهلش نیستم هیچوقت نزدم برای همین هم هیچوقت چت نکردم.

من: حنیف من غلط کردم ولش کن ، حالا چرا اینهمه به بابات فحش دادن؟
حنیف: هااااا، اینارو بپرس من قشنگ بلدم جوابتو بدم . تو خیال کردی با بیل گیتس تماس گرفتی اون دری وریا رو می‌پرسی؟ ببین من فکر کنم اصلاً قضیه اینجوریه که اینا خواستن به بابام فحش بدن منتها چون بابام چند روزه حرف نزده گفتن چیکار کنیم چیکار نکنیم بعد معلوم شد من سایت وزارت‌خارجه رو از همون کارایی که تو میگی کردم که معلوم بشه بابام چه آدم جنایتکاریه.

من: البته از بحثمون جداست ولی بابات ماشالله از طرف اصلاح‌طلبا حرف که میزنه خود خاتمی هم بهش بد و بیراه میگه دیگه فرقی نمی‌کنه سایت وزارتخارجه هک شده باشه یا نه.
حنیف: منم همینو می‌گم ، میگم بابام چند روزه حرف نزده اینا منو بهونه کردن.

من: پس هر وقت بابات حرف نزد همه بیان سراغ تو دیگه؟
حنیف: آره مشکلی نیست فقط قبلش اون کاری که من کردمو بهم بگن که من برم از یکی بپرسم بدونم یعنی چی.

من: حالا فکر می‌کنی چرا گفتن سایت وزارت‌خارجه ؟ چرا سایت‌های دیگه نه؟
حنیف: آخه همین یه سایت‌شون یه کمی ارزش وقت گذاشتن داره. بقیه‌ی سایتها که یا دارن استفتاء جواب میدن یا مثل فارس نوشته ۱۶ نفر از طرف حزب الله رفتن پارلمان لبنان اونوقت قدرت ایران در منطقه زیاد شد که در هر دو صورت باعث کلی خنده و سرگرمیه و باید حفظ بشه.

من: حالا جدی فکر می‌کنی سایت وزارت‌خارجه رو کی هک کرده؟
حنیف: من !

۱۳۹۰ تیر ۱۹, یکشنبه

موسوی و احمدی‌نژاد را در کره ماه دیدیم

امام خمینی زیر درخت سیب می‌نشست و حرف‌های صد تا یه غاز می‌زد و به جز خدعه و فریب مردم سخنی نگفت. این‌گونه شد که سید روح الله خمینی در عالم هپروت سال ۱۹۷۹ ده سال بعد از فتح ماه توسط نیل آرمسترانگ آمریکایی فضانورد شد و به کره ماه سفر کرد و در معراج عارفانه‌اش با شاتل ایر فرانس از ماه به کره زمین بازگشت. سید روح الله فضانورد، ده‌ها تن را برسقف پایگاه فضایی مدرسه رفاه به فضا فرستاد و یه میر مهندسی داشت که ۸ سال [بنده] دربارش بود و بعد از بیست ویک سال مردم میر مهندس را بازیافت کردند و برای فرستادن به فضا همراه ا.ن. آماده اش کردند.
شب ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸، جمهوری اسلامی یک حلقه ا.ن. را همراه میرحسین در ساتل ریاست جمهوری به کره ماه فرستادند. به قول یه خ.ر.ی ۴۰ میلیون به تماشا نشستند و ۷ میلیونی به جای تماشای فتح ماه توسط ا.ن. و میر، پای سریال ویکتوریا به خواب رفتند.
دعوا از این جا شروع شد که پس از بازگشت ا.ن. و میر از کره ماه، ا.ن. دبه کرد و گفت: «میر ماه نورد نیست» و میر به پایگاه فضایی ریاست جمهوری راه نداد. میر هم که زورش نرسید گفت: «دروغ میگه به جان امام راحلم، من ماه نورد هستم و ا.ن دروغ میگه»
بعد هم یه عده که به میر رای داده بودند گفتند به جان امام راحل میر راست می‌گه و میر را ما تو ماه دیدیم و ا.ن را درماه ندیدیم.
بعد از دو سال هنوز دعوا سر اینه که کی ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸ به ماه سفر کرده یه سید خندان زرنگی بود که پیشتر در سال ۷۶ و ۸۰ ماه نورد شده بود و دلش می‌خواست باز به ماه سفر کنه گفت: بسه دیگه من سه تا شرط میذارم برای سفر بعدی به کره ماه در سال ۹۰ و اصلن هر دو طرف ظلم‌ها را فراموش کنند و به انتخابات فکر کنید.
یک ایرانی که رای نداده بود گفت: «اگر ما نخواهیم کسی را در ماه ببینیم چیکار کنیم، نه سید جان ما دیگه ماه نورد نمی‌خوایم. بسه دیگه، ما نمی‌خوایم کسی را تو ماه ببینیم.

۱۳۹۰ تیر ۱۵, چهارشنبه

کسانی که با حیله و جادو حکومت می‌کنند، مردم را جاهل و مسخ شده می‌خواهند

چندی پیش وقتی در خبرها اعلام شد که آیت‌اله مصباح یزدی، مدرس حوزه ی علمیه قم در گفتگو با خبرگزاری فارس گفته است «گرچه مردم نقش پر رنگی در سرنگونی ر‍ژیم ستمشاهی داشتند اما این روحانیون بودند که به مدد قدرت‌های خدادادی خود، شاه را مجبور به فرار از کشور کردند و زمینه را برای برپایی حکومت اسلامی در ایران فراهم نمودند.»
ایشان ضمن هشدار به سران فتنه و فتنه گران افزوده بود: «فتنه گران هنوز ذره ای از قدرت ما را ندیده اند و بنده شدیدن هشدار میدهم که در صورت ادامه‌ی روند فعلی و دشمنی آنان با نظام، ما روحانیون ناچار خواهیم شد همانند اواخر دوران ستمشاهی، از قدرت خدادای و ماورالطبیعه خود استفاده کنیم و آن روز است که همه به عینه، عام الفیل را خواهند دید.»
وقتی در برنامه صدای آمریکا VOA آقای محسن سازگارا خبری منتشر کردند مبنی براین‌که واحد جدیدی به نام پدافند جن در سپاه پاسداران جهت مقابله با جریانات انحرافی شکل گرفته است…؟! ممکن بود تا دیروز کسی به این خبر بخندد و بگوید دنیای جدید تکنولوژی و پرداختن به این خزعبلات؟! اما با مراجعه بیش‌تر به سایت‌ها و اخبار ارایه شده می‌توان به نتایج جالب‌تری دست پیدا کرد:
وجود جن و استفاده از طلسم و جادو که در کتب مذهبی سایر ادیان مانند قرآن نیز به آن اشاره شده است از دیدگاه مذهبی پذیرفته شده و انکار آن نیز به مانند کفر و انکار قرآن می باشد و در انجیل نقل می‌شود که در جایی حضرت عیسی ارواح خبیث را با نیروی الهی از بدن یک فرد مجنون خارج می‌کند تا او بهبودی خود را باز یابد لیکن تا کنون از لحاظ علمی تحقیقات آشکاری بروی این قضیه صورت نگرفته است و کسانی که در آین زمینه اطلاعاتی دارند آن‌را پنهان و مخفی نگاه داشته و از پرداختن به این موضوع خودداری می‌کنند و ظاهرن برای افرادی که از این لحاظ دچار مشکل می‌شوند بعلت عدم شناسایی و راهکار درمانی مناسب،عملن راهی جز پناه بردن به داروهای روان گردان یا بستری شدن در تیمارستان وجود نداشته است.
این موضوع که این روزها در رسانه ها بیش‌تر درباره آن صحبت می شود و در سال گذشته در ارتباط با آن فیلمی به نام ملک سلیمان در ایران بروی پرده سینما رفت که اشاره ای داشت به ظهور و تسلط دوباره این موجودات … بر اندیشه و ذهن مردم در آینده ای نزدیک..
گزارشی از خبرآنلاین و روزنامه همشهری مبنی بر ادعاهای فردی به نام «ر. م» که آدم توانمند و ماهری در انرژی درمانی است و می‌تواند به راحتی درون آدم‌ها را بخواند، به این مطلب اشاره می کند که چرا در حالی‌که تخم مرغ از یه زار به ۲۵۰ تومان رسیده و چند برابر شده است وهمه حتا مسئولین معترض هستند و مخالفت می‌کنند اما در آخر هیچ کس اعتراضی نمی‌کند، زیرا که دعا نویسان برای مردم هر روز صبح در آب سد کرج و لتیان دعا می‌ریزند، دعای دهان بند! این موضوع را می رساند که ظاهرن اشخاص ناشناسی که در این زمینه فعالیت دارند و در طول سال‌های حکومت جمهوری اسلامی از این قضیه به نفع حکومت استفاده کرده اند و در عین حال یکی از دلایل اختلافات گروه وابسته به مصباح یزدی و گروه مقابل منتسب به احمدی نژاد، وارد شدن جریان وابسته به نزدیکان رییس جمهور به این حوزه و به مخاطره افتادن قدرت بلامنازع روحانیون در این زمینه بوده است…به نحوی که آقای مصباح یزدی که معمولن فردی خوددار و متین بودند چند روز پس از آشغال! نامیدن گروه مقابل، اعلام می کند که «ابلیس با تجربه چندین هزار ساله به کمک اینها آمده ‌است»

وجود جن و استفاده از طلسم و جادو که در کتب مذهبی سایر ادیان مانند قرآن نیز به آن اشاره شده است از دیدگاه مذهبی پذیرفته شده و انکار آن نیز به مانند کفر و انکار قرآن می باشد

گزارش بی سابقه دیگری در سایتهای خبری مبنی بر صدور حکم تخریب برای یک ساختمان 5 طبقه که در تسخیر اجنه و طلسمات بوده به دستور مقامات قضایی و به‌دلیل موارد امنیتی؟! به‌همراه افزایش آمار بیماریهای ذهنی و روانی در جامعه , عدم ثبات فکری و شخصیتی در بعضی مسئولین, عادی شدن اخبار ارتباط برخی از مسئولین و گروههای سیاسی با ارواح خبیثه و اجنه، افزایش آمار تجاوز و خشونت‌های غیرعادی و بی سابقه در کشور, سکوت و ظلم پذیری غیر عادی مردم بازهم این مطلب را می‌رساند که موضوع از حد شایعه و مزاح فراتر می باشد و باید بیش‌تر در این زمینه تحقیق شود که آیا صحت دارد که عده ای به تسخیر این موجودات پرداخته و از ارتباط با آنها جهت پیش بردن اهداف و مقاصد خود استفاده میکنند؟!
البته مدت‌ها بود که به این موضوع فکر می‌کردم که آخر دلیل حماقت‌های مداوم یک ملتی که بدون اندیشیدن، کورکورانه از چیزی طرفداری می‌کنند و کاری را انجام می‌دهند و سپس خودشان هم دلیل آن‌را نمی‌دانند!!، چه می‌تواند باشد؟ برای یک موجود هوشمندی مانند انسان در مقام یک دکتر یا مهندس چه عاملی می‌تواند تشخیص او را در برابر ساده‌ترین امور که نیاز به تفکر چندانی ندارد و در شرایط عادی حتی یک انسان بی سواد هم به‌راحتی می‌تواند از پس آن بر آید٬ مختل نموده و باعث شود که او یک انتخاب حماقت آمیز را برگزیند؟ آیا مسخ و جادو می تواند حقیقت داشته باشد؟
گزارش عجیب دیگری آن هم از روزنامه معتبر وال استریت ژورنال در مورد حرفهای یک جن گیر اصفهانی که ضمن ارتباط با دولت/ با جن‌های اسراییلی نیز مبارزه می‌کند! به این شایعه که آیا حزب‌اله لبنان در نبرد اخیرش با اسراییل به کمک این نیروها توانسته بود دشمن را ناتوان و زمین‌گیر کند دامن می‌زند و روایات سربازان اسراییلی مبنی برشلیک و تیراندازی از سوی سربازان نامرئی به‌سوی آن‌ها… ، در صورت صحت داشتن آیا نشان از تبحر نیروهای حزب‌اله به این نیروها و علوم مربوط به آن می‌باشد…؟
با مراجعه به سایتهای دیگر، ظاهرن در چند سال گذشته یک محقق ایرانی بنام محمد علی طاهری با پژوهش در این زمینه توانسته است به نتایج جالبی دست یابد و با طرح مبحث موجودات غیر ارگانیک بصورت علمی رشته ای بنام سایمنتولوژی را بنیان‌گذاری نموده که زیربنای علمی و تحقیقاتی داشته و با ارائه و تدریس آن در دانشگاه‌های ایران باب تحقیقات علمی جدیدی را جهت پزشکان و محققان باز نموده است.
البته این تئوری و تحقیقات صورت گرفته هنوز به بحث و تحقیقات علمی بیش‌تری نیازمند می باشد لیکن نباید فراموش کرد که هر موضوع و کشف تازه ای با مشکلاتی روبرو بوده ٬ تا قبل از اختراع میکروسکوپ و کشف باکتری و ویروس٬ عده ای از پزشکان ، محققینی که اعتقاد بر آلودگی و وجود میکروب‌های بیماری زا داشتند را مسخره و طرد می کردند.
با تئوری این فرد موجودات غیر ارگانیک, شکل دیگری از حیات در هستی می باشند که زندگی آنها بر خلاف موجودات ارگانیک مانند گیاهان حیوانات و انسان‌ها مبتنی بر حیات سلولی و اندام‌های ساخته شده از موادآلی نبوده در دامنه فرکانسی خاص که با فرکانس قابل ثبت و رویت توسط انسان فرق دارد به حیات خود ادامه می‌دهند و دسته ای از آنان می‌توانند بروی سیستم ادراکی انسان تاثیرات شگرفی بجای بگذارند٬ آنرا مختل نموده یا بصورت پیشرفته در جهت خاصی هدایت نماید .
لیکن این تحقیقات به مذاق عده ای خوش نیامده و در خلال مدت انجام تحقیقات همواره به طرق مختلف از سوی افراد و جریاناتی ناشناس در داخل کشور با مشکلاتی روبرو می‌گردد٬ لیکن علیرغم سنگ اندازی‌های صورت گرفته ،آقای طاهری توانسته بود در زمینه مقابله با مشکلاتی که توسط این موجودات بروی سلامتی و ذهن انسان ایجاد می‌شود٬ راهکارهای عملی و علمی ارائه نماید.
تا این‌که جریان‌های سود برنده از این قضیه که مخالف هر گونه آگاهی عمومی از نتایج این تحقیقات بودند٬ هم‌زمان با جدی شدن اختلافات در طبقه حاکمیت که از درگیری‌های غیر ارگانیکی به سمت درگیری‌های فیزیکی سوق پیدا کرده بود به این نتیجه می‌رساند که باید کلیه تحقیقات صورت گرفته در این زمینه را متوقف و آقای طاهری را از صحنه حذف نمایند.
پس از ایجاد واحد پدافند جن و جن‌گیری توسط سپاه پاسداران و دستگیری‌های افراد جن‌گیر وابسته به جناح مقابل .
با ایجاد فشار بیش‌تر بر دکتر طاهری به منظور توقف تمامی فعالیت‌ها و تحقیقات صورت گرفته، ایشان را بازداشت و روانه زندان می کنند, نامبرده به منظور اعتراض به فشارهای صورت گرفته بر فعالیت‌های علمی و خیر خواهانه اش, در زندان انفرادی دست به اعتصاب غذا زده است و اکنون در شرایط بسیار وخیمی به‌سر می برد که بدلیل سیاسی نبودن فعالیت‌ها و نگرانی دوستانش از بدتر شدن اوضاع وی, در این مورد سکوت اختیار شده و در کمتر رسانه ای خبر آن منعکس گشته است.
اخیرن با وخامت وضعیت جسمانی محمد علی طاهری, گروه تحقیقاتی سایمنتولوژی جهت رفع شبهات مطرح شده مطالب تحقیقات انجام شده و فیلمهای دروس سایمنتولوژی را بروی اینترنت و برای عموم و دراختیار همگان قرارداده اند که این اقدام نیز به مذاق گروه‌های درگیر و ناپیدای قدرت در طبقه حاکمیت خوش نیامده و با بستن و فیلتر نمودن سایت‌ها٬ آن‌ها را بدون هیچ توضیحی دستگیر و روانه زندان کرده اند.
البته در داخل ایران همچنان عده ای سعی بر این دارند که جلوی حذف و تخریب این دانشمند ایرانی را گرفته و دیگر مسئولین نظام را متوجه این امر نمایند که جهت مقابله با معضلات جدید پیش رو که درآینده نیز جدی تر خواهد شد، می‌توان از اطلاعات و تحقیقات صورت گرفته, فارغ از منافع شخصی و جناهی در جهت بهداشت معنوی جامعه و آگاهی عمومی بهترین استفاده را کسب نمود….

۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه

اعتراف میکنم!!!

اعتراف میکنم که 16 سالم بود که در شب چهارشنبه سوری بازداشت شدم و یک شب به جرم اقدام علیه امنیت ملی !زیر دست نیروهای امنیتی بودم .
اعتراف میکنم که همان شب با طمع گاز فلفل و باتوم و تونلِ وحشت و جرم سازی و... آشنا شدم!
اعتراف میکنم که شاید اگر چند ساعت دیگر در آنجا میماندم شاید حاضر میشدم به دزدی که در 10 سالگی از مغازه اصغر آقا بقال محله قبلیمون کرده بودم هم اعتراف کنم!
اعتراف میکنم که اینکه دست و پایم را بستند و مثه ... کتکم زدند و از تونل وحشت ردم کردند و موهایم را گرفتند و صورتم را روی زمین کشیدن و آن همه مشت ولگد که تو صورتم زدند آنقدر درد نداشت که فحش های یه بچه بسیجی همسن و سال خودم برایم درد داشت
اعتراف میکنم که درد کمرم و کابوس های شبانه ام یادگاری آن شب مبیاشد
اعتراف میکنم که از آن سال به بعد از مراسم چهارشنبه سوری فراری بودم و در تمام این مدت فقط یک بار دوباره به این مراسم پا گذاشتم و آن یک بار هم به احترام یک نمک نشناس بود!
اعتراف میکنم روزهای قبل از اعتراف سران فتنه من در خانه خودم روی تخت خودم راحت لم داده بودم!
اعتراف میکنم که اعتراف نکردن جُربُزه میخواهد!اعتراف میکنم که کار هر مرد نیست اعتراف نکردن!
اعتراف میکنم که میدانم اگر هم کسی اعتراف کرد نه به خاطر خودش که به خاطر عزیزانش بوده
اعتراف میکنم که من و دوستانم می فهمیم و میدانیم که همین فهمیدن خودش جرم سنگینیست!
اعتراف میکنم که بعضی وقت ها میترسیم چون انسانیم!

۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه

شب به یاد ماندنی!!!

از یک هفته پیش از رای‌گیری خرداد 88 و به منظور بستن دست دولت احمدی‌نژاد برای تقلب در آرای مردم، هر‌کسی هر‌چه به فکرش می‌رسید پیشنهاد می‌کرد و به سرعت در میان مردم پخش می‌شد. به مردم توصیه شده بود که سعی کنند تا رای خود را در مراکزی به جز مساجد به صندوق‌ها بریزند تا دست بسیج و نیروهای نظامی در تغییر نتایج بسته‌تر باشد. در ساعات اولیه‌ی شروع رای‌گیری به پای صندوق‌ها بروند چون احتمال داده می‌شد دفعات تمدید زمان رای‌گیری اندک باشد. هم‌راه خود خودکار ببرند و از خودکارهای موجود در شعب استفاده نکنند و در نهایت رای را با دست خود به صندوق بریزند. من هم در حدود ساعت 12 ظهر به هم‌راه همسرم و خانواده‌اش رای خود را به صندوق ریختم و به خانه برگشتم.
لحظه به لحظه با دوستان مستقر در ستادهای «موسوی» و «کروبی» در تهران و شهرستان‌ها تماس می‌گرفتم و اوضاع را رصد می‌کردم. هر‌چه که به ساعات پایانی رای‌گیری نزدیک‌تر می‌شدیم نشانه‌های نگران‌کننده‌تری ظاهر می‌شد. در برخی از حوزه‌های رای‌گیری برگ‌رای تمام شده بود اما برگ‌رای جدید آورده نشده بود. در برخی از شهرستان‌ها با نزدیک‌شدن به پایان زمان اخذ رای، نماینده‌های کاندیداهای اصلاح‌طلبان را از حوزه‌ها بیرون کرده بودند. در چندین شعبه در شهر مشهد افرادی از وزارت کشور و نمایندگانی از وزارت‌اطلاعات صندوق‌ها را با خود برده بودند. با دیدن همه‌ی این نشانه‌ها باز هم سعی می‌کردم به خودم بقبولانم که اتفاق بدی رخ نخواهد داد چرا که باور نمی‌کردم نظام بخواهد هزینه‌ی سنگین تقلب را برای حفظ «احمدی‌نژاد» بپردازد.

بیدار نشسته بودم و بخشی از حواسم پای اینترنت بود و بخشی دیگر روی ماهواره که حدود ساعت یک‌ بامداد اولین خبر تکان‌دهنده را CNN گزارش کرد، «محمود احمدی‌نژاد» با کسب بیش از 60 درصد آرا از دیگر رقیبان خود پیش است. باور کردنی نبود، سر و صورتم داغ شده بود، نمی‌دانستم چه کار باید بکنم. با دوستان در ستادها تماس گرفتم، ولی آن‌ها هم نظر واحدی نداشتند. برخی می‌گفتند این شمارش آرا مربوط به شهرهای کوچک است و هنگامی‌که نوبت به تهران برسد همه‌چیز عوض می‌شود، اما شمار دیگری فهمیده بودند که اتفاقی در حال وقوع است. حدود 3 نیمه شب بود که خبر رسید چند تا از ستادهای «موسوی» و «کروبی» به‌وسیله‌ی نیروهای امنیتی محاصره شده و اعضای آن عملن در حبس هستند. یکی از روزنامه‌نگاران قدیمی تلفنی تماس گرفت و گفت که بر مبنای خبرهای رسیده تحرکات نظامی مشکوکی در تهران در جریان است و در طول ساعات آینده فضای تهران امنیتی خواهد شد و ارتباط‌های تلفن‌ هم‌راه دچار اختلال. این دوست توصیه کرد اطلاع‌رسانی را شروع کنیم و تا دیر نشده بچه‌های شهرستان را در جریان این پیش‌آمدها بگذاریم.
تاصبح بیدار بودم و با کمک همسرم به سرعت با دوستان تماس میگرفتیم واطلاع‌رسانی می‌کردیم. خبردار شدیم که نیروهای امنیتی و بسیج با جمعی از مردم که در مقابل وزارت‌کشور بیدار مانده و منتظر شنیدن نتایج بودند به شدت برخورد کرده و برخی را بازداشت کرده‌اند. حدود ساعت هفت صبح بود که «میرحسین ‌موسوی» پیامی را آماده کرده و از هم‌راهان خود خواسته بود تا آن را از طریق یک شماره‌ی تلفن به آگاهی مردم برسانند. مضمون پیام که یک پیام تلفنی ضبط شده بود این‌گونه بود «مهندس‌ میرحسین ‌موسوی»، منتخب واقعی مردم در انتخابات ریاست‌ جمهوری، با صدور اطلاعیه‌ای خطاب به ملت، از مردم می‌خواهد در صحنه بمانند و تصریح می‌کند که این بی‌عدالتی باعث سلب مشروعیت خواهد شد و تاکید می‌نماید که در صورت عدم تغییر نتیجه، مردم در برابر رییس‌ جمهوری تقلبی تمکین نخواهند کرد.»
از صبح روز بعد مردم در خیابان‌ها بودند، پراکنده و سردرگم، حیران و هاج و واج و بی‌برنامه. برخی در خیابان‌های اطراف وزارت کشور و در «امیرآباد» تجمع کرده بودند، شماری دیگر در خیابان «ولی‌عصر» و به سمت «عباس‌آباد» در حرکت بودند و عده‌ای در «هفت‌تیر» جمع شده بودند. کم‌کم درگیری‌های پراکنده‌ای بین مردم، بسیج، نیروهای‌ انتظامی و لباس ‌شخصی‌هایی در می‌گرفت که هنوز لباس متحدالشکل بر تن نداشتند. روز 23 خرداد شروع برخوردهای خشونت‌باری بود که با زندانی کردن شمار زیادی از کنش‌گران سیاسی و روزنامه‌نگاران آغاز و با ضرب وشتم مردم عادی و قتل و جنایت و شکنجه در زندان‌ها ادامه یافت. در 22 خرداد 88 اتفاقی در کشور ما رخ داد که گویا سال‌های سال هم‌وطنان ما و کشور عزیزمان ایران باید تاوان آن را بپردازند.

۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

تفاوت دولت سکولار و لائیک

تفاوت یک دولت سکولار و یک دولت لاییک در چیست؟

یک دین داریم، یک بنیاد دینی داریم. مثلاً کلیسا و روحانیت در ایران بنیاد است. اما اینکه مثلاً ایثار خوب کاری است و دروغ گفتن بد کاری است اینها دین است و ارزش‌های دینی است. سکولاریزاسیون یا سکولار شدن جریانی در سطح فرهنگ مردم است، به ترتیبی که به تدریح این ارزش‌ها جنبه دینی خودشان را از دست می‌دهند و به ارزش‌هایی تبدیل می‌شوند که جامعه می‌تواند قبول کند یا نکند و می‌تواند نقدش بکند و آن حالت قداست را از دست می‌دهد. در حال حاضر به اصطلاح سکولاریزاسیون و سکولار در آمریکا و انگلستان خیلی نسبت به لائیسته به اصطلاح آبکی‌تر است، چون در خود جامعه در تحول فکر دینی جامعه بوجود آمده است، به عنوان بنیاد سبب یک تعاونی بین دولت و دین شده است. بطوری که توک ویل جامعه شناسی که دو جلد کتاب هم راجع به دموکراسی در آمریکا نوشته، می‌گوید این هماهنگی که میان دین و سیاست وجود دارد یکی از بنیادهای اساسی دمکراسی آمریکاست. سکولاریسم به این نتیجه رسیده بود که دین نه می‌باید قدرت سیاسی بشود و نه قدرت قانون گذاری.
لائیسته بیشتر از فلسفه می‌آید، از فسلفه پوزیتیویسم. یک رشته از فیلسوفان پوزیتیویست بر این فکر بودند که در جریان تحول بشر یک دوره، دوره معلومات دیرگاه تاریخ مثل سحر و جادو و این چیزها بوده، بعد دوره معلومات دینی بوده و بعد هم دوره معلومات علمی می‌شود. نتیجه اینکه، هرگاه بنیاد دولت را از بنیاد دین جدا کنیم، در قلمرو دولت، دین بی نقش بشود آن وقت خصوصا در مدرسه، معرفت علمی، معرفت دینی را از میان می‌برد و جانشینش می‌شود. پس لائیسته در واقع یک نوع جانشنینی بود. خیال نکنید که مثلاً همین بود که دولت از دین جدا شود، بلکه دولت خودش یک فلسفه می پذیرفت که همین لیبرالیسم پوزیتیویسم است و قلمرو خودش را از قلمرو دین جدا می‌کرد، واقعش این بود. به این جهت است که ژول فری وقتی در ۱۹۰۵، در پارلمان می‌خواست قانون لائیسته را ارئه کند، خطاب به کلیسا گفت که تکلیف ما و شما را مدرسه معین خواهد کرد. از این جهت می‌گویند که لائیسیته سوبژکتیو است(ذهنی است). به اصطلاح یک طرز فکری آمده و برای اینکه قلمرویی برای خودش ایجاد بکند و در آن قلمرو این امکان را پیدا کند که معرفت علمی را جانشین معرفت دینی کند، لائیسیته را طرح کرده است. البته در طول این یک قرن تحول شده است و در خود فرانسه تضادی که در روز نخست که تدوین می‌کرد و بیان می‌کرد حالا جای خودش را به همکاری داده است و بنیادهای دینی می گویند که ما خودمان موافق جدایی دین و دولت هستیم به لحاظ اینکه کاملاً به سود دین تمام شده است، ما هیچ علاقه نداریم که دولتی بشویم.
اما آنچه که از دید من اساسی است، آزادی انسان است، این نیست که دولت و دستگاه دینی بنشینند، تقسیم قدرت کنند، بگویند این قلمرو متعلق به قدرت دینی و این قلمرو هم متعلق به قدرت سیاسی!(لائیسیته یعنی این، سکولاریزم هم در آنچه مربوط به جدایی این دو قلمرو می شود همین را می گوید!)،انسان آزاد نمی شود، بلکه میزان تابعیتش بیشتر هم می شود! آن کاری که باید کرد، تغییر رابطه انسان با بنیادها است، بطور مثال در رابطه با بنیاد تعلیم و تربیت(مدرسه)، شما فرزند خود را به مدرسه می فرستید، چون مدرسه تعلیم می دهد پس به عنوان یک بنیاد رهبری کننده است و چون فرزند تعلیم می گیرد فرزند وسیله مدرسه می شود، هدف هم می شود هدفی که مدرسه برای فرزند تعیین می کند، در سیستم سرمایه داری لیبرال هدف اینستکه فرزند تکنوکرات یا بروکرات یا دیوان سالار یا فن سالار بشود برای خدمت در سرمایه داری یا در قلمرو دولت یا قلمرو بخش خصوصی، هدف اینست. آزادی از زمانی شروع می شود که انسان اول قرار بگیرد، یعنی او تعیین کننده بشود بنیاد هم وسیله بشود، هدف را هم انسان معین کند. حال شما یک سیستم تعلیم و تربیت دیگری در نظر بیاورید که در آن انسان اول قرار می گیرد، مدرسه وسیله بشود و وسط قرار می گیرد، هدف یعنی علمی که انسان می خواهد بیاموزد را هم انسان معین کند، انقلابی در رابطه انسان و بنیاد تعلیم و تربیت خواهد شد، همین تحول در رابطه انسان با بنیاد دینی می باید صورت بپذیرد تا انسان آزاد بشود. در حال حاضر چه در مسیحیت، چه در یهودیت، چه در اسلام، چه در زرتشی و … بنیاد دینی ارباب است، اوست که تعیین میکنه شما مسلمانی، مسیحی هستی، یهودی هستی، یا زرتشتی هستی! هویت دینی را او می دهد.

۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

آقای رهبری؛ اینم «موضع» هاشمی که دوست داشتی ببینی!

در راستای اینکه اتفاقات مربوط به 14خرداد از الآن دارد خیلی هیجان انگیز می‌شود و در پهنای آنکه رفسنجانی با انتشار نامه‌ای «موضع»اش را دوباره به رهبری که خیلی دوست دارد این چیزها را ببیند از پهنا نشان داد، آن دفتر معظم میمون (با اوران‌گوتان فرق دارد) جوابیه‌ای به هاشمی ارسال کرد که متن آن برای اولین بار بعد از اختراع بوق دوچرخه اینجا می‌آید:

از: منی که خودت به اینجا رساندی
به: توئی که لعنت بر خودت باد
شنیده‌ایم پارسال بعد از اینکه دادیم حسن آقا را در مرقد بطور خودجوش گچی بنمایند جنابعالی دم درآورده‌ای. ما یک عکس از وسط دعوای آنروز که نمی‌دانیم کدام هیچی نداری آنرا منتشر نمود روئیت کردیم، توی عکس جنابعالی همچی بی‌توجه داری از کنار ما رد می‌شوی که انگار از بغل سنده رد شده باشی. حسن آقا هم که کنار تو است کاملاً معلوم است یکجوری دارد راه می‌رود که یک مشتش این مصطفی نجار را دراز میکند بیمارستان. ببینم جنابعالی در اوقات فراغت به حسن آقا بوکس یاد می‌دهی؟ بنده آنموقع از ناتمام ماندن سخنرانی حسن آقا خ.ر کیف بودم درست ملتفت اوضاع نشدم، اصلاً چرا همچی چپ چپ بما نگاه می‌کردی؟ تو انگار خوشت می‌آید ما هر چند وقت یکدفعه بدهیم بطور خودجوش بریزند سر فائزه. حالا آن آقا مهدی‌ات که در رفت، هیچی.
ببینم چاقال! تا حالا فقط وقتی منافع خودت و بر و بچ به خطر می‌افتاد صدات درمی‌آمد، چی شده که حالا از بقیه دفاع می‌کنی؟ تو به خانواده‌ی بهشتی و رجائی و مطهری و طالقانی چیکار داری؟ به خانواده‌ی سرداران جنگ چیکار داری؟ برو خانواده خودت را جمع کن تا نداده‌ام بطور خودجوش جمعشان بکنند. معلوم است که ما دوازده سال قبل احساس می‌نمودیم در انتخابات تقلب شده است. فقط اشتباهی تقلب شد؛ ما گفته بودیم چهل میلیون تا بگذارند روی رأی ناطق، یارو چهار میلیون‌تا گذاشت. دوره‌ی بعد هم تقلب شد: گفته بودیم بطور خودجوش فلاحیان یا نهایتاً همین توکلی کچل رئیس جمهور بشود، تو یک کاری کردی که نشد. ما هم دوره‌ی بعد زدیم دهنت را سرویس کردیم این قزمیت مموتی را کشیدیم بالا.
باز هم می‌گوئی احساس ما بر تقلب بوده؟ ما کلاً بر تقلبیم. خود تو با تقلب ما را ولی فقیه کردی. دوست داری بروم به همه بگویم آن قصه‌هائی که از امام درباره‌ی ما گفتی همه‌اش چاخان بوده؟ معلوم است که میزان بودن رأی مردم ما را برآشفته می‌کند. اگر قرار بود میزان رأی این ملت باشد که ما الآن رفته بودیم واتیکان داشتیم خارج عیسی مسیح تلاوت می‌کردیم. معلوم است که ما سکوت مصلحتی می‌کنیم. عین تو که همیشه جیغ و داد مصلحتی می‌کنی!

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

ببینم هنوز نظرت به نظر محمود نزدیک‌تره؟!

خوشبختانه دعوای بیت و بیت بچه همچنان هر روز بهتر از دیروز ادامه دارد و در تازه‌ترین اقدام ، خبرگزاری ایرنا وابسته به بیت بچه خبر مربوط به تلاوت رهبری در اجتماع میلیون‌ها عاشق دل‌سوخته‌ی پدرسوخته را نصفه زد و اسباب کرکر خنده شد. به همین مناسبت دفتر رهبری طی اطلاعیه‌ای از این اقدام «ابراز تأسف» کرد و چون ابراز تأسف یک کار جدیدی است که تویش سی دفعه از دشمن استفاده نشده آن‌را همه جا منتشر نمود. بر این اساس ما ضمن استقبال خودجوش از این تو بقا من بقا (بی‌تربیت!) نحوه انتشار اخبار بیت و بیت بچه در رسانه‌های همدیگر را طی یک ماه آینده به شرح زیر پیش‌بینی می‌کنیم:

هفته اول :
سایت وابسته به بیت: احمدی نژاد در مراسم افتتاح صد و پنجاه و سه هزار و سیصد سانتریفیوژ جدید با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری گفت رفت. وی با بیان اینکه رهبری برای همه خصوصاً دولت نعمت است افزود و در این مراسم تنی چند هم شرکت داشت. احمدی‌نژاد در پایان خطاب به رهبر انقلاب (پایان پیام)
سایت وابسته به بیت بچه: رهبر عظیم الشأن انقلاب در دیدار صمیمانه با هزاران مشتعل خودسوخته که امروز در محل برگزار و از نزدیک آن‌ها را فرمودند: توصیه‌ی بنده به دولت خدمتگزار این است که همچنین صد و بیست معلم شهید دیدار و گفتگو کردند . معظم له ضمن تقدیر از خدمات دولت که توسط گروه سرود شاهد برگزار شد (پایان پیام)

هفته دوم :
سایت وابسته به بیت: محمود باری دیگر در مجلس با زیر پا گذاشتن قانون به فرمایشات مقام عظمای ولایت اشاره کرد که مورد استهزاء حاضرین قرار گرفت. وی با تاکید بر نقش معظم له که در این هنگام نماینده‌ی سنقر و مورچه خورت به نشانه‌ی اعتراض صحن مجلس را ترک کردند. (پایان پیام)
سایت وابسته به بیت بچه: رهبر انقلاب طی چندمین سفر مشکوک خود به قم و جمعی از علما، فضلا، اندیشمندان با اشاره به تلاش‌های بی‌دریغ دولت. خاطر نشان می‌شود این چندمین باری است که رهبر انقلاب که حرم حضرت معصومه دلائل نزدیکی با دولت متأسفانه این سفر با استقبال ضعیف مردم مواجه گردید. (پایان پیام)

هفته سوم :
سایت وابسته به بیت: مموتی در تازه‌ترین توهین آشکار به ولی امر مسلمانان جهان و همزمان جمع کثیری از امت قهرمان ضمن تجدید بیعت با آرمانهای معظم له با امضاء طوماری خواستار جر دادن شدید دولت توسط خود شدند . در این مراسم برادر سعید تاجیک با ذکر خاطراتی از جانفشانی که بشدت مورد تجلیل قرار گرفت. (پایان پیام)
سایت وابسته به بیت بچه: رهبری با دخالت مجدد و نامربوط در امور جاری دولت که در تمامی امور فروگذار نموده و دولت ثابت قدم بدون واهمه از مشتی مزدور قسم خورده می‌نماید. دولت خدمتگزار از همینجا به تمام دیکتاتورهای داخلی و خارجی که از سرنوشت قذافی عبرت بگیرند تا (پایان پیام) نشود.

هفته آخر :
سایت وابسته به بیت: این الدنگ دوباره یک غارتی پرت کرد و این عمل شنیع و اهانت به آستان مبارک رهبر فرزانه‌ی انقلاب که همانا عصاره‌ی خون شهدا و در تازه‌ترین رسوائی دولت و صحبت‌های این خاک بر سر مبنی بر که توسط تشکل قانونی «سعید جردادگان آزاده» از ناحیه‌ی دهان مورد استعانت رهبر مسلمانان جهان قرار گرفت. (پایان پیام و دعوا)
سایت وابسته به بیت بچه: این سایت کلاً از دسترس خارج گردیده همکاران فنی در حال فرار و مشغول بازسازی آن هستند. از برگردان کدهای باقیمانده‌ی روی سایت به زبان ماشین و اتصال حروف آن به همدیگر این کلمات بدست می‌آید : بیشین ... بینیم ... بابا!

گزارش خانه آزادی در مورد آزادی‌های اینترنتی؛ «ایران در بدترین جایگاه»

خانه آزادی در پژوهش تازه‌ای درباره آزادی در فضای مجازی که روز دوشنبه ۲۹ فرودین انتشار یافته، حملات سایبری، اعمال سانسور به مقاصد سیاسی، و کنترل دولت‌ها بر اینترنت را در شمار راه‌های مختلف و فزاینده تهدید آزادی‌های اینترنتی آورده است. خانه آزادی در این گزارش آورده است که این قبیل دست‌اندازی‌ها به آزادی‌های اینترنتی، در زمانی صورت می‌گیرد که میزان کاربران اینترنت در جهان در رشدی بسیار چمشگیر، نسبت به پنج سال گذشته دو برابر شده است. اما همزمان واکنش دولت‌ها به گسترش نفوذ رسانه‌های جدید از طریق کنترل فعالیت‌های آنلاین، ایجاد محدودیت در گردش آزاد اطلاعات و در کنار آن تجاوز به حقوق کابران اینترنتی بوده است. در گزارش سال ۲۰۱۱ خانه آزادی در مورد آزادی در فضای مجازی، آزادی بیان در ۳۷ کشور مورد بررسی قرار گرفته که در این میان، استونی و ایالات متحده به ترتیب بهترین جایگاه را از آن خود کرده‌اند و ایران پایین‌ترین کشور در رده‌بندی خانه آزادی قرار گرفته است. بخشی از گزارش خانه آزادی که به وضعیت آزادی اینترنتی در ایران می‌پردازد در زیر آمده است. این گزارش تأکید می‌کند که در پی اعتراض‌های پس از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری، حکومت ایران آزادی اینترنت را محدود کرد و با به کار گرفتن روش‌های پیچیده کنترل دامنه این محدودیت را به سطحی ورای فیلتر کردن ساده گستراند. در میان راهکارهای به کار گرفته شده می‌توان از کاهش سرعت اینترنت در موارد حساس و دستورهای حکومت به شرکت‌های خدماتی وبلاگ‌ها برای برداشتن پست‌های «اهانت‌آمیز» نام برد. ایران همچنین با حمله متقابل در حوزه فعالیت‌های تبلیغاتی، گستره تبلیغات حکومتی را به میدان دیجیتال کشاند. هم اکنون بیش از ۴۰۰ وبسایت تازه به گونه مستقیم یا غیرمستقیم از سوی حکومت پشتیبانی می‌شوند. بر اساس گزارش خانه آزادی از خردادماه ۸۸ تاکنون شمار فزاینده‌ای از بلاگرها یا دستگیر شده‌اند و یا مورد تهدید و شکنجه قرار گرفته‌اند. در ایران همچنین دست کم در یک مورد یک وبلاگ‌نویس در بازداشت درگذشت. بیش از ۵۰ بلاگر و فعال آنلاین بازداشت شدند. در پیآمد اعتراض‌های مخالفان به نتایج انتخابات، ایران مبارزه گسترده‌ای را با روش‌های پیچیده کنترل شبکه مجازی در فراسوی فیلترینگ عادی برعلیه آزادی آغاز کرد. این شیوه‌ها شامل محدودسازی دسترسی به اینترنت، تلفن‌های همراه و ماهواره‌ها می‌شود. رژیم همچنین به هک کردن وبسایت‌های مهم مخالفان و کنترل مطالب منتشر شده آنلاین دست زد. مأموران حکومتی از اطلاعاتی که به این وسیله به دست آورده‌اند برای خاموش کردن مخالفان و تهدید و ارعاب آنها سود جسته‌اند. این گزارش تصریح می‌کند که ایران همواره رابطه‌ای دوگانه با اینترنت داشته است و اینترنت را از یک سو به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف توسعه اقتصادی خود تلقی کرده و از سوی دیگر آن را نیرویی مخرب که ارزش‌های اجتماعی، مذهبی و سیاسی حکومت را مورد تهدید قرار می‌دهد، می‌داند. تا سال ۲۰۰۰ ایران در توسعه و رشد اینترنت تلاش چشمگیری نکرد. در این دوران بود که بخش خصوصی به عنوان موتور محرکه توسعه اینترنت وارد میدان شد و حکومت را در برابر چالشی قرار داد که جمعیت جوان و پویای آن اقتضا می‌کرد. دولت اصلاح‌طلب خاتمی در توسعه زیرساخت‌های اینترنت سرمایه‌گذاری کلانی کرد. اما همزمان مسئولان در راستای جلوگیری از آزادی بیان خواه به شیوه سنتی و خواه به شیوه آنلاین اقدامات سرکوبگرانه را آغاز کردند. آیت‌الله خامنه‌ای طی حکمی در ماه می ۲۰۰۱ بر کنترل اینترنت مهر تأیید نهاد. سرکوب بیرحمانه کاربری اینترنت به وسیله حکومت در پیآمد انتخابات پایانی بود بر بحث درون حاکمیت و رهبری آشکارا راه کنترل سیاسی را بر جامعه‌ای آزادتر ترجیح داد. بر اساس گزارش خانه آزادی، دولت خاتمی در پی یک برنامه توسعه اقتصادی که در آخرین روزهای دولت رفسنجانی پی‌ریزی شده بود، کوشید ارتباط با شبکه جهانی را گسترش دهد. پیامد چنین اقداماتی انفجاری در کاربری اینترنت در کشور بود. به گزارش اتحادیه بین‌المللی ارتباطات، شمار کاربران اینترنت در ایران که با آغاز سال ۲۰۰۰ نزدیک به ۶۲۵ هزار نفر بود، با پایان دوران خاتمی در سال ۲۰۰۵ به چندین میلیون نفر رسید. این دوران همچنین همزمان است با یک تغییر دموگرافیک اصلی. جمعیت ایران با پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق افزایش یافته بود تا حدی که هفتاد درصد جمعیت را کسانی تشکیل می‌دادند که پس از انقلاب ۵۷ به دنیا آمده بودند. این جمعیت جوان و پویا در رویارویی با محدودیت‌های اجتماعی در گروه‌های عظیم رو به سوی اینترنت آوردند. این گزارش می‌افزاید، هزینه بالای کاربری اینترنت عمدتاً در شهرهای بزرگ به معنای این بود که این جمعیت به طبقه بالای متوسط تعلق داشت. آمار دقیقی از شمار کاربران در ایران وجود ندارد. تنها آمار رسمی متعلق به داده‌های اتحادیه بین‌المللی ارتباطات است که آن هم بر اساس آمار دولت ایران فراهم شده است. بر پایه یک بررسی که در سال ۲۰۰۹ انجام شد و مرکز آمار ایران در ماه مارس ۲۰۱۰ به انتشار آن دست زد، شاخص کاربری اینترنت در ایران ۱۱ درصد است و ۳۰ درصد این کاربران را تهرانی‌ها تشکیل می‌دهند. همچنین شاخص کاربری اینترنت در نقاط شهری ۱۵ درصد و در نقاط روستایی سه درصد است. این میزان بسیار کمتر از میزان گزارش شده توسط اتحادیه بین‌المللی ارتباطات در همان سال است که رقمی نزدیک به ۳۸ درصد را نشان می‌دهد. بر اساس گزارش خانه آزادی، در پی گسترش اعتراض‌ها نسبت به نتایج انتخابات، رژیم معترضان را متهم به «جنگ نرم» با دسیسه قدرت‌های بیگانه کرد. حکومت برای مبارزه با براندازی نرم در قانون بودجه سال ۲۰۱۰ – ۲۰۱۱ رقمی نزدیک به ۵۰۰ میلیون دلار اختصاص داد. بسیاری از کاربران ایرانی با یاری فیلترشکن‌ها توانسته‌اند به سایت‌های مسدود شده دسترسی پیدا کنند، با این همه ایران کوشیده است با راه‌های تازه این تلاش‌ها را بی‌ثمر سازد. از سوی دیگر بر پایه گزارش‌های رسمی نزدیک به ۵۴ میلیون تلفن همراه در ایران وجود دارد. حکومت ایران در کنترل اعتراض‌ها، تلفن‌های همراه را نیز بی‌نصیب نگذاشت. سیستم ارسال پیام کوتاه یک روز پیش از انتخابات از کار افتاد و تا ۴۰ روز بعد به کار نیافتاد. خانه آزادی سادآور شده است که نباید فراموش کرد که استفاده‌کنندگان از تلفن همراه برای رژیم به راحتی قابل شناسایی‌اند. در این میان نقش سپاه پاسداران را نیز نباید فراموش کرد. این نیروی نظامی امنیتی علاوه بر سرکوب معترضان در خیابان‌ها، با توجه به تصاحب سهام مخابرات، بر شبکه مخابراتی ایران که ارائه دهنده خدمات تلفن‌های همراه است، کنترل گسترده‌ای دارد. پس از این شرکت، ایران سل، دیگر اپراتور تلفن‌های همراه نیز به طوری بخشی زیر چتر کنترل سپاه قرار دارد. سومین اپراتور تلفن همراه نیز که قرار است در سال ۲۰۱۱ آغاز به کار کند اساساً یک سازمان دولتی است. گزارش خانه آزادی در ادامه یادآور می‌شود که طی سال‌های اخیر حکومت ایران تأکید کرده که فیلترینگ امری قانونی است. در ژوئیه ۲۰۰۹ دولت احمدی‌نژاد قانون جرایم رایانه‌ای را به تصویب رساند. برپایه این قانون کمیته‌ای مسئولیت تشخیص وب‌سایت‌های غیرقانونی را به عهده دارد. ریاست این کمیته را دادستان عمومی بر عهده دارد. از ساختار این کمیته اطلاع زیادی در دست نیست. این کمیته عمدتاً به تصمیم‌گیری درباره مسدود کردن وبسایت‌های بحث‌برانگیز می‌پردازد. در ماه‌های اخیر وب‌سایت مجمع روحانیون مبارز، وبسایت رسمی خاتمی و نیز وب‌سایت‌های شماری از روحانیون ارشد نیز که زبان به انتقاد از دولت گشوده بودند، مسدود شده‌است. در همین حال وبلاگ برخی از هواداران احمدی‌نژاد که آشکارا از سیاست‌های او زبان به انتقاد گشوده‌اند نیز مشمول فیلترینگ شده است. بر اساس این گزارش حکومت ایران همچنین از طریق پشتیبانی از گروه‌ها و افراد مورد تأیید خود فضای مجازی را مشوش کرده است. در جریان اعتراض‌ها، شماری کاربر با نام‌های غیرواقعی در سایت‌های توئیتر و یوتیوب معترضان را گمراه ساختند. برخی کارشناسان بر این باورند که تبلیغات دولتی پا به پای سانسور برای کنترل اینترنت عرض اندام می‌کند. از سوی دیگر خودسانسوری نیز به ویژه در مسائل سیاسی نمود ویژه‌ای دارد. سرکوب گسترده و دستگیری‌های گزارشگران و فعالان در میان روزنامه‌نگاران و بلاگرها ترسی آفریده است که سبب شده است بسیاری از این روزنامه‌نگاران یا کار خود را کنار گذاشته‌اند و یا با نام‌های مستعار به نوشتن پرداخته‌اند. دست کم یک هزار و ۵۰۰ بلاگر پس از انتخابات یاد شده از پرداختن مستقیم به سیاست سر باز زده‌اند. خانه آزادی در بخش‌های پایانی گزارش خود در مورد ایران اشاره می‌کند که با تمام این مشکلات، اینترنت هنوز تنها وسیله برای مخالفان حکومت است که به واسطه آن می‌توانند دست به تجمع و سازماندهی بزنند. کاربران اینترنت در ایران همواره در معرض کنترل و سرکوب و تهدید به بازداشت قرار دارند. قانون اساسی ایران آزادی محدودی در زمینه ابراز عقیده و بیان برای شهروندان ایران قائل شده است. اما قوانین و مصوبه‌های حکومتی در عمل این آزادی‌ها را نقض می‌کند. برای نمونه قانون مطبوعات، نشر هر چیزی که به ضرر اصول اسلامی باشد، را ممنوع اعلام کرده است. اما این موارد به صراحت روشن و تعریف نشده‌اند. در جریان وقایع پس از انتخابات، شمار قابل ملاحظه‌ای از بلاگرها و روزنامه‌نویسان و فعالان ایرانی از کشور گریخته‌اند و در کشورهای همسایه به ویژه ترکیه تقاضای پناهندگی کرده‌اند. بسیاری از فعالان دستگیر شده گزارش دادند که بازجویان در زندان نسخه‌هایی از ایمیل‌های آنها را نشان داده‌اند و از آنها خواسته‌اند کلمه عبور خود در فیس‌بوک را در اختیار بگذارند و از آنها جویای چند و چون ارتباط با دوستان آنها در فیس‌بوک شده‌اند. با این همه روشن نیست که مأموران حکومت تا چه میزان به این اطلاعات دست یافته‌اند. حکومت ایران با بستن وبسایت‌های موسوی و کروبی مسئولان این وب‌سایت‌ها را نیز دستگیر کرده و همزمان با کمک ارتش سایبری به هک کردن برخی وب‌سایت‌ها پرداخته است. یکی از این وب‌سایت‌ها «موج سوم» بود که در پی انتخابات به راه افتاده بود و به زودی به یک سایت خبردهی جنبش سبز تبدیل شده بود. از سایت‌هایی که با هک شدن برای زمانی از دسترس کاربران خارج شدند، سایت رادیو زمانه و وبسایت جرس بود. گفته می‌شود که ارتش سایبری که مسئولیت هک کردن را به عهده داشت، زیر فرماندهی مستقیم سپاه پاسداران عمل می‌کند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۳, جمعه

ممه‌ی رهبری را لولو برد !

چرا مموتی بعد از هفت هشت ده روز در جلسه هیئت دولت شرکت کرد ولی ایندفعه مصلحی شرکت نکرد؟

۱. چون آدم که نمی‌تواند ده روز قضای حاجت نکند بالاخره باید بیاید سر اداره‌ی مملکت دستی به آب برساند ، مصلحی هم خب آدم است می‌فهمد، رفت که این بیاید شکمش را خالی بکند برود؟
۲. چون نظر رهبری به نظر مموتی نزدیکتر است ما خودمان نماز جمعه‌ی بعد از انتخابات آنجا بودیم با همین گوشهائی که الآن دارد شما را می‌بیند شنیدیم؟
۴. چون در جلسه‌ی هیئت دولت یک کمی در مورد ولایت فقیه توضیح داد و به دولت افتخار کرد که هی به ولایت فقیه علاقه دارد ولی مشائی هم کنارش نشسته بود؟
۵. چون دولت و رهبری اصلاً خیلی هم با هم خوبند مصلحی هم خب آدم است امروز رفته بود قم زیارت وقتی برگردد چپق احمدی نژاد را قشنگ چاق می‌کند؟
۶. چون اگر همین دو قلم جنس در دولت نباشد تمام کارهای کشور خیلی خوب پیش می‌رود برای همین رهبری می‌خواهد دوتائی حتماً با هم باشند که وضع اینقدر خوب نشود که ما فرداش برگردیم ایران؟
۷ چون ایران یک کشور آزاد است و همه می‌توانند هر کاری که رهبری بگوید آزادانه انجام بدهند ولی بعضیها خرند نمی‌فهمند مدارکش هم موجود است؟
۸. چون همین خرها یک کاری می‌کنند که رهبری مجبور می‌شود ظرف یک هفته سی تا دیدار گرم و صمیمانه بکند هی بگوید که چرا هیچ مشکلی با دولت ندارد؟
۹ چون رهبری تمام این زحمت‌ها را می‌کشد ولی حاضرین عین الاغی که به صاحبش نگاه می‌کند همینجوری بهش زل می‌زنند بعد باز خیال می‌کنند که اینها با هم مشکل دارند؟
۱۰. چون سر خر میدانی یعنی چه ؟ رهبری به مموتی می‌گوید سر خر ، مموتی به مصلحی ، مصلحی به مردم ، مردم به رهبری!

خانه آزادی: نرم افزارهای مقابله با سانسور اینترنتی، موثر اما ناامن هستند

در شرایطی که اینترنت نقش کلیدی در سازماندهی اعتراض ها و گسترش اطلاعات در سراسر منطقه خاورمیانه و سایر نقاط جهان ایفا می کند، اما گزارش اخیر موسسه «خانه آزادی» حاکی از آن است ابزاری که برای دور زدن سانسور اینترنتی مورد بهره برداری کاربران قرار می گیرند، برای مقابله با سانسور موثر هستند اما چنین نرم افزارهایی فاقد توانایی مقابله با پیامدهای امنیتی استفاده از آن ها هستند.
در گزارش «خانه آزادی» دستورالعمل هایی به کاربران اینترنتی ارائه می دهد تا از راه های ساده و موثری برای بهره گیری از ابزار دور زدن اینترنت در کشورهایی که سانسور در سطح گسترده ای اعمال می شود، استفاده کنند.
این موسسه با بررسی نظرسنجی از کاربران اینترنتی در ایران، آذربایجان، چین و برمه دریافته است که همه یازده ابراز موجود برای دور زدن اینترنت و مقابله با سانسور موثر هستند.
در این گزارش همچنین به مزایا و مضرات بهره گیری از این نرم افزارها اشاره شده است. «خانه آزادی» به اولویت های کاربران این نرم افزارها اشاره کرده است که معمولاً با توجه به عادات استفاده از اینترنت، یا اطلاعات را دانلود و یا آپلود می کنند و برخی سرعت و بعضی دیگر امنیت اینترنت و سطح رعایت حریم خصوصی اطلاعات و حفظ امنیت لازم را مد نظر قرار می دهند.
کورمک کالانان، رئیس شرکت «Aconite Internet Solutions» مستقر در دابلین و نویسنده این گزارش از کاربران اینترنتی مصرانه خواسته است تا به هنگام استفاده از ابراز دور زدن سانسور اینترنتی، احتیاط کنند.
کانالان گفته است: «دور زدن اینترنت به معنای امنیت نیست. امنیت، ناشناس ماندن و رعایت حریم خصوصی مهم هستند و باید مورد توجه قرار گیرند. ما تاکید می کنیم که رعایت امنیت از جانب کاربران اینترنتی، بیش از استفاده از یک ابراز مقابله با سانسور است و باید به یک شیوه زندگی بدل شود.»
نرم افزارهای مقابله با سانسور به کاربران اینترنتی اجازه می دهد تا فیلترهای تارنماهایی را دور بزنند که دولت های سرکوبگر مسدود می کنند و مسیر جایگزینی را برای دسترسی به اطلاعات بیابند.
در گزارش «خانه آزادی» به خواست کاربرانی اشاره شده است که دسترسی سریع و آسان به اینترنت را به رعایت امنیت ترجیح داده اند.
کالانان ضمن ابراز تعجب از یافته های این گزارش گفته است مردم کشورهایی که با سانسور و پیامدهای آن روبرو هستند، درک بهتری از شرایط خود دارند و در مورد ساختار سانسور دولت هایشان و یا سیستم پلیسی و کنترل داخلی اینترنت دانش بیشتری دارند تا افرادی که این نرم افزارها را در سطح بین المللی طراحی و توزیع می کنند.
در این گزارش که با بودجه وزارت امور خارجه دولت ایالات متحده تکمیل شد، خاطرنشان شده است که اهمیت رعایت امنیت برای کاربرانی که اسناد و اطلاعات خود را از طریق اینترنت ارسال می کنند، بیشتر از افرادی است که برای دسترسی و خواندن اطلاعات از اینترنت استفاده می کنند.
رابرات گوئرا، مدیر پروژه آزادی اینترنت در موسسه «خانه آزادی» می گوید نرم افزاری که برای دور زدن اینترنت استفاده می شود برای استفاده فعالان مناسب نیست.
گوئره می گوید: «به گمان من، برای رواج استفاه از این نرم افزارها باید از آن ها سیاست زدایی کرد. این ابزارها برای دسترسی به تارنماهای مسدود شده نیست، بلکه برای دسترسی به اطلاعاتی است که لزوماً خطرناک و تهدیدآمیز نیستند. دسترسی به کلیپ های ویدئویی آموزش آشپزی در تارنمای یوتیوب در کشوری که این تارنما را مسدود کرده، یک نمونه از این موارد است.»
کارن رایلی، مدیر توسعه «پروژه تور» که یک شرکت طراحی نرم افزار دور زدن اینترنت است، می گوید حتی این شرکت نیز نمی داند چه کسانی از این نرم افزارها استفاده می کنند.
وی می گوید شرکت تور آدرس آی پی ( اینترنت پروتکل) کاربر که می تواند به موقعیت جغرافیایی وی مربوط شود را مخفی کند.
او خاطرنشان می کند که تور و محصولات مشابه آن به طور گسترده ای در طی اعتراض های اخیر در مصر مورد استفاده قرار گرفتند و مصر تنها کشوری نبود که دسترسی شهروندانش به اینترنت را به طور کامل قطع کرد و برمه، نپال و چین نیز از تاکتیک های مشابهی استفاده کردند.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا هفته پیش گفت محدودیت هایی که بر فعالیت های اینترنتی اعمال می شوند و مانع آزادی بیان می شوند یکی از سه نگرانی عمده روندهای مربوط به حقوق بشر است.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۶, جمعه

از اخراجی‌های ده‌نمکی تا اخراجی‌های خامنه‌ای

علی خامنه‌ای، مسعود ده‌نمکی و حمید داودآبادی را از میان انبوه نمازگزاران خود (در میان آن‌ها ده‌ها تحصیل‌کرده و وزیر و وکیل سابق و روحانیون نیز به چشم می‌خورد) برای یک ساعت گپ و گفت‌وگو پس از نماز برمی‌گزیند و این عناصر عملیات خیابانی را که با میلیارد‌ها تومان برای تولید ادبیات و فیلم تبلیغاتی همواره مورد نوازش قرار داده خطاب می‌کند که «شما دو نفر به اتاق من بروید کارتان دارم.»علی خامنه‌ای، مسعود ده‌نمکی و حمید داودآبادی را از میان انبوه نمازگزاران خود (در میان آن‌ها ده‌ها تحصیل‌کرده و وزیر و وکیل سابق و روحانیون نیز به چشم می‌خورد) برای یک ساعت گپ و گفت‌وگو پس از نماز برمی‌گزیند و این عناصر عملیات خیابانی را که با میلیارد‌ها تومان برای تولید ادبیات و فیلم تبلیغاتی همواره مورد نوازش قرار داده خطاب می‌کند که «شما دو نفر به اتاق من بروید کارتان دارم.» (دیدار خصوصی ده‌نمکی با رهبر انقلاب، تابناک، ۱ دی ۱۳۸۷) این‌ها چهره‌های شناخته‌شده‌ای هستند که خامنه‌ای بیش از همه به آن‌ها اعتماد دارد. کار آن‌ها در دو دههٔ گذشته حمله و کتک زدن مردم و بالاخص روشنفکران و فعالان سیاسی، نثار کردن فحش‌های رکیک به مخالفان خود، اجرای برنامه‌های موتورسواری و تظاهرات خیابانی برای ایجاد رعب و وحشت در عموم، آتش زدن کتاب‌فروشی‌ها و سینما‌ها و گذاشتن بمب در روزنامه‌ها و دیگر مراکز فرهنگی و سیاسی با هماهنگی بیت رهبری بوده است. تنها گروهی در ایران که به رهبری دسترسی مستقیم دارد عناصر عملیاتی مشهور به انصار حزب‌الله هستند، اما نمایندگان مجلس، نخبگان سیاسی و خبرگان علمی و فرهنگی اگر نامه‌ای به وی بنویسند مورد بازداشت و محاکمه و قتل (سعیدی سیرجانی) قرار می‌گیرند یا مشمول نظارت استصوابی شورای نگهبان می‌شوند. این رفتار رهبری جمهوری اسلامی و دیگر روحانیون در ارتباط نزدیک با دسته‌های اراذل و اوباش هم نشانگر ماهیت این نظام و هم نمایانگر یک بحران عمیق در رابطهٔ روحانیت و مردم و بحران جدی اقتدار و محبوبیت حکومت است. «لات‌های خوب و مرد» خامنه‌ای در دیدار با ده‌نمکی از فیلم وی ابراز رضایت می‌کند و نکته‌ای که می‌افزاید دقیقا به موضوع لات‌ها مربوط می‌شود: «در جایی از این کتاب [دربارهٔ محلات قدیمی تهران] به جنگ تحمیلی اشاره شده و نوشته است که بله، همین لات‌ها بودند که جنگ را پیش بردند و به ‌‌نهایت رساندند. یعنی خواسته بگوید که فقط لات‌ها بودند که از مملکت دفاع کردند و دیگران نقشی نداشتند، که این درست نیست. من خواستم بگویم که این نشود که بگویند بله ما این را می‌گفتیم. خب ما لا‌ت‌های چاقوکش و عرق‌خور داشتیم، لات‌های خوب و مرد هم داشتیم، امثال مرحوم طیب.» (شهاب نیوز، ۱ دی ۱۳۸۷) فیلم‌های اخراجی‌ها در واقع برای سینمایی کردن این سخن خامنه‌ای ساخته شده است. حدود سه دهه است که روحانیت حاکم به دنبال تاسیس و قوام دادن به همین گروه‌های «لات خوب و مرد» است که اوامر روحانیت را به موقع نیاز به سرکوب اطاعت کنند و مخالفان آن‌ها مثل کسروی، و مختاری و پوینده را با گلوله یا طناب بکشند یا کشیش میکائیلیان، دیباج، سلیمان برجیس، یا فروهر‌ها را تکه و پاره کنند. لطف ویِژهٔ رهبری به عوامل خیابانی حمید داودآبادی و دیگر «لات‌های خوب و مرد» در موسسه‌ای با بودجه‌ای میلیاردی به نام آوینی (که خود یکی از بسیجی‌های مطیع خامنه‌ای و مشغول به فحاشی به روشنفکران و مخالفان در دههٔ ۱۳۷۰ بود) گرد هم آمده‌اند. اخیرا یکی از دانشگاه‌های اسکاتلند به نام سنت اندروز با دریافت کمک از دستگاه رهبری ایران مجموعه‌ای با نام آوینی از این موسسه را در بخش انسان‌شناسی‌اش جای داده است. این مجموعه عمدتا حاوی تبلیغات سیاسی است تا انعکاس جنگ ایران و عراق، آن چنان که بود. (برای اطلاع بیشتر از رهیافت موسسهٔ آوینی و همکارانش به جنگ ایران و عراق نگاه کنید به سایت آوینی). این در حالی است که آثار نویسندگان مستقل در مورد جنگ اجازهٔ انتشار پیدا نمی‌کنند. در دوران خامنه‌ای صد‌ها روزنامه و مجله (بیشتر آن‌ها مستقیما به دستور وی) بسته شده‌اند، اما تنها گروهی که بلافاصله پس از بسته شدن نشریه‌شان (شلمچه، در دورهٔ وزارت ارشاد مهاجرانی) می‌توانند به «آقا» شکایت برند حزب‌اللهی‌ها هستند. (ده‌ نمکی و داودآبادی در سال ۱۳۷۷ پس از توقیف نشریه شلمچه توسط دولت خاتمی به دیدار خامنه‌ای رفته و از این مسئله گلایه کرده بودند، شهاب نیوز، ۶ دی ۱۳۸۷) هنگامی که یکی از این عناصر مطیع در بیمارستان بستری می‌شود خامنه‌ای رئیس دفترش را برای عیادت وی می‌فرستد. حاج بخشی که چند روزی در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری شده بود با ارسال نامه‌ای به خامنه‌ای از دلجویی و تفقد ایشان واعزام گلپایگانی از اعضای بیت به بیمارستان برای عیادت از وی قدردانی کرد (شهاب نیوز، ۱۰ دی ۱۳۸۷) کاری که وی فقط برای بلندپایه‌ترین شخصیت‌های مذهبی و سیاسی کشور انجام می‌داده است. دلایل این گونه رابطهٔ نزدیک میان بسیاری از روحانیون شیعه و «لات‌های خوب» چیست؟ چرا روحانیت که خود را نمایندهٔ خدا و دین و اخلاق و برگزیده‌ترین قشر اجتماعی و دارای اصالت تبار معرفی می‌کند با این قشر از جامعه که در منظر عمومی بدنام هستند تا این حد احساس نزدیکی و رابطه می‌کند و چرا تا این حد برای این رابطه هزینه می‌پردازد؟ چرا روحانیت حاکم در سه دههٔ اخیر جامعه را به گونه‌ای اداره کرده که همواره بتواند اقشاری را نخست به اجامر تبدیل کند و سپس آن‌ها را با توجیهات شرعی در خدمت خود بگیرد؟ دلایل این امر بدین قرارند: بی‌اعتمادی به قشر تحصیل‌کرده دلیل اول فقدان پایگاه اجتماعی روحانیت در میان اقشار تحصیل‌کرده و نخبه در دوران جدید بوده است. روحانیت شیعه رابطهٔ تنگاتنگی با بازار و تجار داشته و دارد و هیچ ‌گاه علیه منافع آن‌ها وارد عمل نشده است، بلکه در امر تجارت، خود نیز دخیل و منتفع بوده است، اما در دیگر اقشار با بحران نفوذ و محبوبیت روبه‌رو بوده است، دستگاهی که خود را حق مطلق و نمایندهٔ خدا بر روی زمین می‌داند. روحانیت هرگز نمی‌تواند آن اعتمادی را که به بازاریانی دارد که هر روز پشت سر آن‌ها نماز می‌خوانند به تحصیل‌کردگان در مراکزی که تحت نظارت و کنترل صد در صد آن‌ها نبوده‌اند داشته باشد. ماموریت‌های ویژه و پاداش‌های ویژه دلیل دوم تمایل و اشتیاق بیش از حد روحانیت شیعه به سرکوب و حذف مخالفان خود بر اساس تمامیت‌گرایی و تمامیت‌خواهی است. بازاریان و طلاب جوانی که از مزایای حکومت دینی برخوردار می‌شوند اهل چنین ماموریت‌هایی نبوده‌اند. به همین دلیل برای کشتن مخالفان و از سر راه برداشتن آن‌ها روحانیت باید به «لات‌های خوب» متوسل می‌شده است. در دوران قاجار روحانیون سر‌شناس در شهرستان‌ها خود قشونی از اجامر برای ارعاب مخالفان در اختیار داشتند. در دوران پهلوی نیز همین مدل تجربه شد و هیئت‌های موتلفه از میان هیئت‌های مذهبی با ترکیبی از بازاریان و لات‌های محلات شکل گرفت. شعبان جعفری در کنار آیت‌الله کاشانی حتی در دوران حکومت دینی که روحانیت قوای قهریه و بالاخص سپاه پاسداران را در دست داشته امکان استفاده از این قوا در همه حال فراهم نبوده است و روحانیت به نیروهای عملیاتی بدون رسته و وظایف سازمانی در قالب بسیج یا نیروهای لباس‌شخصی برای سرکوب دگراندیشان و دگرباشان متوسل می‌شده است. این که ده‌نمکی و حاجی بخشی و دیگر بسیجی‌های مطیع از خاصان بیت خامنه‌ای هستند ناشی از این نیاز بوده است. بر اساس همین نیاز است که امتیازات ویژه‌ای مثل فیلمسازی و انتشار مجله و کتاب و راه‌اندازی سایت اینترنتی در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد و به هنگام اکران یا توزیع نیز همهٔ دستگاه‌های دولتی و حکومتی (مثل دستگا‌های نظامی) بسیج می‌شوند تا این گونه فیلم‌ها و آثار بیشتر بفروشند. اخراجی‌ها ۳ بعد از چهل روز که اکران آن در ۳۰ سینما (بسیار بیشتر از سالن‌های اختصاص یافته به فیلم‌های دیگر) ادامه داشته و دانش‌آموزان و کارکنان دولت و اعضای نیروهای مسلح با سیاست‌های تشویقی مثل بلیت نیم‌بها به دیدن آن تحریک شده‌اند، در تهران دو ‌میلیارد تومان و در کل کشور ۵ میلیارد تومان فروش داشته است. (الف، ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰) فیلم مورد نظر گارد جاویدان رهبری باید به گونه‌ای اکران می‌شد و برای آن در تلویزیون به هر بهانه‌ای تبلیغ می‌شد که پرفروش‌ترین باشد، اما با توجه به متوسط قیمت سه هزار تومان برای بلیت سینما (چهار، سه و دو هزار تومان)، تنها ۱.۷ میلیون نفر آن را تماشا کرده‌اند. معجزهٔ انسان‌سازی روحانیت دلیل سوم برنهادهٔ روحانیت شیعه در مورد تحول انسان‌ها و نجات است. بر اساس این برنهاده انسان‌ها تنها بر اساس یک توبه و سپس دنباله‌روی از روحانیت نجات می‌یابند و مهم نیست پیش از این چه کرده‌اند و بعد از این چه خواهند کرد (سیاست تواب‌سازی از همین دیدگاه نشات می‌گرفت). بهترین گروه برای عملی کردن این برنهاده و نشان دادن موفقیت اعجازآمیز جادوی ارتباط با روحانیت، اجامر و افراد دارای سوء پیشینه هستند که به سادگی می‌توانند از گذشته‌ خود احساس پشیمانی کنند و به دنباله‌روی از روحانیت بپردازند و در برابر کلید باز کردن در بهشت را از دست مبارک نمایندگان خدا بر روی زمین دریافت کنند. سه فیلم اخراجی‌ها اصولا برای نمایش تحول لات‌ها و اجامر در اطاعت از روحانیت و حاکمان دینی ساخته شده است. حکومت روحانیت همهٔ شهروندان مخالف خود را افرادی دارای سوء پیشینه می‌خواند (برای آنان که سوء پیشینه نداشته باشند پرونده‌سازی می‌شود) و می‌خواهد تا روزی همهٔ آن‌ها توبه کرده و در خدمت دستگاه روحانی و حکومت آن قرار گیرند. لکهٔ گناه و اطاعت‌پذیری دلیل چهارم نیاز روحانیت به تحقیر و از شان انسانی انداختن غیر روحانیونی است که در حلقهٔ اول ارتباطی آن‌ها قرار دارند. افراد دارای سوء پیشینه که با توبه به دامن روحانیت بازگشته‌اند اهل چون و چرا نیستند، دست آقایان را می‌بوسند و هرچه را که روحانیون بخواهند انجام می‌دهند چون همواره با لکهٔ گناه و سوء پیشینه زندگی می‌کنند. از همین جهت در همهٔ فیلم‌های جنگی که توسط خاصان درگاه خامنه‌ای ساخته شده‌اند گروهی لات و لوت به جنگ می‌روند تا منقلب شده و توبه کنند و در حلقه و خدمت روحانیت قرار گیرند. اخراجی‌های ده‌نمکی و آثار دیگر فیلمسازان مقرب درگاه خامنه‌ای که از آن‌ها حمایت خاص مالی و تدارکاتی می‌شود دقیقا چنین نگاهی را منعکس می‌کند. بحران‌سازی و زندگی در بحران دلیل پنجم نحوهٔ ادارهٔ سیاست داخلی و سیاست خارجی در کشور است. نظام جمهوری اسلامی ایران چه در داخل کشور و چه در سطح بین‌المللی یک نظام بحران‌زا و بحران‌زی است. این مشخصه از نظام رفتار سیاسی روحانیت در طی دوران مدرن در ایران ناشی شده است. روحانیت همواره به بحران‌زایی برای پیشبرد اهداف و مقاصد سیاسی‌اش پرداخته است تا پس از این بحران‌ها با مذاکرات پشت پرده از موضع قدرت به اِعمال نفوذ یا قدرت بپردازد. بدون بحران این نظام سیاسی و کاست حکومتی‌اش با مرگ زودهنگام روبه‌رو می‌شود. از همین جهت هر روز باید به دفتری یا سفارتخانه‌ای یا موسسه‌ای حمله شود تا این حملات مبنای اِعمال فشار، ارعاب و سپس مذاکره از موضع قدرت قرار گیرد. به گفتهٔ خاتمی، دولت وی هر ۹ روز با یک بحران مواجه بود. در دورهٔ ریاست جمهوری احمدی‌نژاد نیز هفته‌ای نیست که عوامل لباس‌شخصی خامنه‌ای و نزدیک به دولت احمدی‌نژاد به بهانهٔ موضوع یا رخدادی تجمع نکنند، سنگی به جایی پرتاب نکنند، کسی را مورد ضرب و شتم قرار ندهند یا به تخریب محلی نپردازند. این بحران‌ها عموما توسط عناصری که از سوی بیت رهبری هدایت و پشتیبانی می‌شوند به راه افتاده و جهت داده می‌شوند. اجامر وفادار به رهبری چاقویی هستند که هر روز و نه برای حل مشکلات، بلکه برای ایجاد مشکلات تازه جهت به حاشیه رفتن مشکلات واقعی و جدی به کار گرفته می‌شوند. انجام برنامه‌های خشن تبلیغاتی و دلیل ششم ساختار و گفتمان نظام تبلیغاتی- رسانه‌ای در نظام جمهوری اسلامی است. این ساختار و گفتمان بدون اجامر تماما فشل می‌شود. حکومت جمهوری اسلامی رسانه‌ها را نه ابزارهای اطلاع‌رسانی، بلکه ابزارهای تبلیغاتی می‌داند. این ابزار‌ها به خوراک تبلیغاتی نیاز دارند. عناصر عملیات خیابانی علیه مردم کوچه و بازار این خوراک را با حمله به افراد و موسسات فراهم می‌آورند تا رسانه‌‌ها ناسزا‌ها و عربده‌های ‌آن‌ها را در تیراژ وسیع‌تری به گوش همگان برسانند. به عنوان نمونه افراد آبرودار و مسئول حاضر نیستند در برنامه‌های تبلیغاتی رژیم مثل پرتاب کفش به تصویر بوش که یکی از نازل‌ترین سطوح رفتار اجتماعی روحانیت حاکم را منعکس می‌کند شرکت کنند. در این موارد افراد فوق برای این گونه کار‌ها بسیج شده (پرتاب لنگه کفش به آدمک جرج بوش در تهران، سایت فارسی بی‌بی‌سی، ۲۴ دسامبر ۲۰۰۸) و با یکدیگر مسابقه می‌دهند. (فارس، ۴ دی ۱۳۸۷) تنها «لات‌های خوب» که خود را «اخراجی» اقشار و نظامات دارای کارکرد و جاافتادهٔ جامعه می‌انگارند می‌توانند در برنامه‌های تهی و تحقیرکنندهٔ دستگاه‌های تبلیغاتی رژیم شرکت داشته باشند: روزی برای اشغال سفارت انگلیس به در این سفارت فرستاده شوند و روز دیگر رسما از این امر بازداشته شوند؛ روزی برای تجمع جهت اعزام به غزه به فرودگاه فرستاده شوند و روز دیگر به آن‌ها اعلام شود که چنین کاری ممکن نیست؛ روز دیگر به سفارت و کنسولگری عربستان حمله کنند و تعدادی از آن‌ها برای نمایش استقلال این گروه‌ها بازداشت و ساعتی بعد آزاد شوند: و روزی دیگر با لنج به سمت بحرین حرکت می‌کنند تا ساعتی بعد توسط نیروی انتظامی بازگردانده شوند. در طی دو دهه که از حکومت خامنه‌ای می‌گذرد «لات‌های خوب» خامنه‌ای مرتبا برای حمله به منتقدان و مخالفان از سوی بیت رهبری اعزام شده‌اند، اما اعزام‌کنندگان هیچ‌ گاه رسما از نیروهای عملیاتی دفاع نکرده‌اند و تنها در فرایندهای قضایی از آن‌ها پشتیبانی کرده‌اند. *** عناصر لباس‌شخصی و شبه‌نظامی که در یک مرحله نتیجه و قربانی نظام‌های تبعیض‌آمیز و بالاخص نظام آموزشی جامعه و فقدان چترهای حمایتی‌اند در مرحلهٔ دیگر به قربانیان قدرتمندان و اداره‌کنندگان نهادهای دینی تبدیل می‌شوند. در جمهوری اسلامی و بالاخص در دوران رهبری خامنه‌ای، دستگاه‌های حکومتی خود یکی از مراکز سازمان‌دهی این گونه افراد و مقوم چرخهٔ باطل تولید و به کارگیری و سپس قربانی کردن آن‌ها در پای قدرت بوده‌اند.

سازمان گزارشگران بدون مرز با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، می‌خواهد خبرگزاری ایرنا را به پایگاه اطلاع‌رسانی رهبری تبدیل کند.

به گزارش رادیو زمانه، اشاره گزارشگران بدون مرز به واکنش روز شنبه سوم اردیبشهت ۹۰ از سوی دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران به نحوه انتشار سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در خبرگزاری جمهوری‌اسلامی ایران (ایرنا) است.

دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران در این اطلاعیه، نحوه انتشار سخنان آیت‌الله خامنه‌ای در خبرگزاری ایرنا را در رابطه با جریانات اخیر مربوط به وزیر اطلاعات،«ناقص و غیرمسئولانه» نامیده بود.

آیت‌الله خامنه‌ای طی سخنانی در جمع مردم استان فارس با اشاره به جریانات مربوط به کناره‌گیری و ابقای وزیر اطلاعات گفته بود: «در قضیه اخیر (برکناری وزیر اطلاعات) احساس شد از مصلحت بزرگی غفلت شده است.»

خبرگزاری ایرنا در خبر اولیه خود که مورد اعتراض دفتر آیت‌الله خامنه‌ای قرار گرفت، این بخش از سخنان وی را انعکاس نداده بود.
‌این خبرگزاری همچنین هفته گذشته از انتشار خبر مخالفت آیت‌الله خامنه‌ای با کناره‌گیری حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات به مدت چند روز خودداری کرد.
سازمان گزارشگران بدون مرز در ادامه اطلاعیه گفته است «تشدید جنگ قدرت میان جناح خامنه‌ای و احمدی‌نژاد از رسانه‌های طرفدار دولت قربانی گرفت.»
این بخش از اطلاعیه به اختلاف رئیس‌جمهور و رهبر جمهوری اسلامی ایران بر سر برکناری وزیر اطلاعات اشاره دارد.
این اطلاعیه افزوده «چندین سایت طرفدار رئیس‌جمهور که با انتشار خبرهایی از تصمیم وی مبنی بر برکناری وزیر اطلاعات حمایت می‌کردند، مسدود شدند.»
طی هفته گذشته، چندین سایت حامی محمود احمدی‌نژاد از جمله دولت‌یار، محرمانه‌نیوز و رهوا فیلتر شدند.
محمود احمدی‌نژاد نیز پس از این رخدادها، تاکنون از شرکت در جلسات هیأت دولت خودداری کرده است.
پیش از این وب‌سایت‌های پشتیبان دولت نوشتند محمود احمدی‌نژاد پس از برکناری حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات و سپس ابقای وی توسط آیت‌الله علی خامنه‌ای، به نشانه «اعتراض» از حضور در نهاد ریاست‌جمهوری خودداری کرده است.
منابع خبری در ایران روز سه‌شنبه ششم اردیبهشت‌ماه جاری «برکناری مصلحی از وزارت اطلاعات، برکناری سعید جلیلی از شورای عالی امنیت ملی و انتصاب اسفندیار رحیم‌مشایی به‌عنوان معاون اول رئیس‌جمهور» را از «شروط» محمود احمدی‌نژاد برای بازگشت به دفتر کارش عنوان کردند.
این خبر از سوی منابع نزدیک به وب‌سایت رجانیوز نیز تأیید شد.
گزارشگران بدون مرز که انجمنی بین‌المللی در دفاع از آزادی رسانه‌ها است، در این اطلاعیه گفته در ایران وکلا و روزنامه‌نگاران همچنان «هدف سرکوب» هستند.
این انجمن مدافع آزادی همچنین بازداشت محمد سیف‌زاده، وکیل دادگستری و علی‌رضا رجایی، فعال سیاسی را محکوم کرده است.
محمد سیف‌زاده، وکیل دادگستری و عضو موسس کانون مدافعان حقوق بشر از سوی مأموران امنیتی بازداشت شده و در زندان ارومیه است.
مرضیه نیک‌آرا، وکیل محمد سیف‌زاده به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفته است پرونده آقای سیف‌زاده در حال حاضر در شعبه ششم بازپرسی ارومیه تحت بررسی است. وی اتهام وارده به موکلش را «اقدام علیه امنیت ملی از طریق خروج غیرقانونی از مرز» عنوان کرد.
به گفته مرضیه نیک‌آرا، محمد سیف‌زاده در بازجویی‌ها این اتهام را نپذیرفته و گفته که به منظور انجام کار تحقیقاتی به ارومیه آمده است.
علی‌رضا رجایی، فعال ملی- مذهبی و روزنامه‌نگار نیز یکشنبه چهارم اردیبهشت جاری بازداشت شد.
خبرگزاری فارس با اعلام این خبر، دلیل دستگیری وی را «ارتکاب جرایم امنیتی» عنوان کرده است.
علی‌رضا رجایی عضو شورای فعالان ملی- مذهبی است و سردبیری نشریه ایران فردا را بر عهده داشته است. وی همچنین دبیر سیاسی بسیاری از روزنامه‌های اصلاح‌طلبان از جمله روزنامه‌های جامعه، توس، نشاط، عصر آزادگان و خرداد بود.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

هنوزم نظرت به نظر محمود نزدیکتره؟...

بعد ازاختلاف سلیقه‌ای که بین دکتر محمود احمدی‌نژاد با خامنه ای رخ عده‌ای از عناصر معلوم الحال وابسته به صهیونیسم خاورمیانه ادعای کذبی پیرامون دعوای شدید بین حاکمان برحق جمهوری اسلامی در رسانه‌های صهیونیستی منتشر کردند که در این دیدار همه خدعه ها و نیرنگ‌ها نقش برآب شد.
خامنه‌ای در ابتدای دیدار بیان داشت: «مموتی جان شما چرا اینقدر عصبی هستی و جوش میاری حالا یه چیزی گفتیم یه چیزی شنیدی، همین کارها را کردی که باعث شد این صهیونیست‌ها معرکه بگیرند.»
احمدی‌نژاد دراین دیدار که با ماچ کردن دست مقام عظمی ولایت همراه بود گفت: ‌«به جان عظمی رفتار شما با من اشتباه بود و باعث شدیه عده معلوم الحال به من تشر بزنند مگر تو ۲۴ میلیون رای نداریکه اینجوری خ.ره به بازی‌ات گرفته و ناسلامتی رییس جمهور هستی و انتخاب وزیر حق رییس جمهوره نه رهبر.»
خامنه‌ای گفت: «گوشت را به این تفرقه‌اندازها نده و خودت عقلت را به کار بنداز اخه تو کی ۲۴ میلیون رای داشتی که الان باورت شده ۲۴ میلیون رای داری، حالا مهم نیست به جای اینکه اینجوری آبروی نظام ببری، توبه کن من پیرمرد را اینقدر اذیت نکن! بنده بدن علیل و ناتوانی دارم بنده حقیر هستم و کاری نکن امام زمان از دست کارهای سید خراسانی و شیعب ناراحت بشه...»
دراینجا احمدی‌نژاد به پهنای صورت اشک می‌ریخت که در اغوش گرم مقام عظمی ولایت جای گرفت و مقام معظم رهبری در حالیکه ا.ن. را به سینه می فشرد. گفت: «مموتی جان نظر من هنوز به نظر تو نزدیک‌تره ولی نظرم به امام زمان نزدیک‌تره ....»

۱۳۹۰ فروردین ۲۳, سه‌شنبه

برادر احمدی نژاد برای نجات رژیم به دعانویس متوسل شد

آزادی نیوز: یک منبع آگاه نزدیک به دکتر "محمود احمدی نژاد" به خبرنگار ما گفت: چندی پیش "داوود احمدی نژاد" برادر رئیس جمهور به منزل ایشان آمده بود. دقایقی بعد که دکتر احمدی نژاد مشغول صحبت با دیگران بود، حاج داوود به بهانه ای خاص از جمع خارج شد.
وی در ادامه افزود: وقتی دکتر احمدی نژاد متوجه غیبت طولانی مدت حاج داوود شد، دنبال وی رفت و ناگهان متوجه شد که او در حال چال کردن چیزی در گلدان منزل رئیس جمهور است. وقتی آن را از برداشت متوجه شد تکه کاغذ کوچکی است که عباراتی نامفهوم بر روی آن نوشته شده است.
این منبع آگاه در ادامه افزود: دکتر احمدی نژاد متوجه شد که این عبارات توسط یک دعا نویس نوشته شده است لذا جریان را از حاج داوود پرسید. او هم که چاره ای جز اعتراف نداشت اعلام کرد که به یک دعانویس در منطقه "شهر ری" تهران متوسل شده تا بتواند برخی طلسم ها را بشکند و به اصطلاح سحر برخی اطرافیان رئیس جمهور را باطل کند.

موضع قاطع رهبری: پرهیز از جردادگی، تأکید بر جرخوردگی!

در راستای اینکه فائزه تهدید به افتتاح می‌شود تا پدرش رئیس خبرگان نشود بعد که پدرش حتی کاندید ریاست خبرگان هم نمی‌شود رهبری فوراً جر دادن را مغایر با «عقل سیاسی» و خلاف شرع اعلام می‌کند لذا ما تعدادی از برخوردهای آینده را که عیناً مطابق با «عقل سیاسی» باشد در اینجا می‌آوریم . توضیحاً اینکه «عقل سیاسی» همان یکجور عقلی است که در آن یارو از دو طرف باز می‌شود ولی جر نمی‌خورد:

برخورد مطابق با عقل سیاسی اول

مکان: اتاق فائزه جنب گوشی تلفن
هنرمندان: فائزه، یک ببو گلابی بعنوان محافظ، صدای یکی از برادران دارای عقل سیاسی پای خط
نوع برخورد: با تحیات الهی خدمت آن خواهر منافق آبجی مکرمه‌ی مهدی زیگیل. بی‌زحمت چنانچه فضا مناسب باشد آیا برای ما مقدور است تا بطور موافق با شرع بزنیم دهان شما را از ناحیه‌ی آن لبان غنچه به انجام رسانده باشد تا پیام ما در دو گوشان بابای شما فروگذاری گردد؟ ضمن تشکر پیشاپیش از همکاری شما و خصوصاً همکاری این محافظ [...] شما که اگر نبود وارد شدن به سرکار با سختی صورت می‌گرفت لطفاً جهت همکاری از بالا شماره‌ی یک، همکاری از پائین شماره‌ی دو، سایر همکاری‌ها شماره‌ی سه، خروج از سیستم شماره‌ی چهار و سپس دکمه‌ی مربع را فشار دهید. بیییییب.

برخورد مطابق با عقل سیاسی دوم

مکان: پارکینگ یک جائی
هنرمندان: فائزه، همان ببو گلابی بعنوان محافظ، تعدادی از برادران دارای عقل سیاسی
نوع برخورد: احتراماً اینجانبان ضمن ابراز ارادت به خار شما و سایر متعلقات و آویخته‌گانش چنانچه از نظر این برادر غیور و ریغونه که الآن در حال محافظت کوبنده از شما است بلامانع باشد برادران حاضر همت نموده سرکار را بنحو موافق با شرع از طرفین به گشایش کامل رسانده باشد تا خار مزبور شما به نحو مطلوبی گاهی دیده بشود تا برادر شما که در لندن هیچ پولی برای هیچ کاری به هیچ کسی نمی‌دهد پس از انتقال سریع شما جهت دوخته شدن به خیاطی بهنود برادرز که ایشان هم هیچ پولی برای هیچ کاری از هیچ کسی نمی‌گیرد بداند که آره!

برخورد مطابق با عقل سیاسی سوم

مکان: منزل بابای فائزه
هنرمندان : فائزه، اکبر، همان ببو گلابیه با سه تا گردن کلفت دیگر بعنوان محافظ، تعدادی از خواهران و برادران با عقل سیاسی که آنجا تجمع خودجوش کرده‌اند
نوع برخورد: پرتاب انواع عقل سیاسی از قبیل تخم مرغ گندیده، کفش، آجر، بیل و سایر ادوات موافق با شرع. برادران با در دست داشتن پلاکاردی مبنی بر اینکه «برای تحریم مهدی هاشمی در لندن نسکافه نمی‌خوریم» با حمایت سه گردان زرهی اعزامی از واحد پلیس «حمایت از شورش» در سمت راست و خواهران اعزامی از هنگ خدیج زائو و بتول فشفشه با پشتیبانی پرسنل خدوم شریف و زحمتکش خانه عفاف دوبی که آدم وقتی آنها را در حال فشار دادن عکس آقا به یک جاهائی‌شان مشاهده می‌کند یکجوریش می‌شود و احساس میل به راست بهش دست می‌دهد در همان سمت راست مایل به راست‌ و کشیده دیده می‌شوند. در دست خواهران طبق روال پلاکاردی به زبان انگلیسی و با متن زیر دیده می‌شود:
vi mast eftetah faeze bikaz mehdi dar landan!

۱۳۹۰ فروردین ۷, یکشنبه

گمنام‌های سبز‌مان

این روز‌ها با این‌که بسیار سرگرم مسایل زندگی و عبور با سرعت روز و شب‌ها و گرفتاریهای یک آدم معمولی دریک شهر غریب هستم باتمام مشکلات ودردسرهایش مدام فکرچند‌نفردرذهنم میچرخدو میچرخد. تبریکهای عید باعث شد بیشتر بشناسمشان. اسم‌های بی‌نشانی که نمی‌دانی زن یا مردند، چندسالشان است، پیرندیاجوان، یک نشانی کوچک هستند، بدون هیچ تاریخ تولدی، یکرنگ سبزنمادمشترک فکری همشان است.
ماه‌ها از روزهای انتخابات و آن گرد‌همایی عظیم مردمی بعد از آن می‌گذرد، این جمعیت معترض مردمی در طی ماه‌های بعد یا به زندان رفتند، یا با تهدید و ارعاب حکومتی در کنجی با دندانی فشرده از خشم و بغض، خاموش ماندند، بسیاری زندگی عادی را از سر گرفتند، بعضی نیز با اما و اگر و این را قبول ندارم و آن را قبول ندارم، دل به ساز هرکسی دادند، شاخه‌ای هم فقط می‌دانند که مخالفند ولی حتا در حد یک خط خواندن خبر هم خودشان را دچار زحمت و سردرد نمی‌کنند، منتظرند اوضاع به سامان شود و بی‌چک و چانه از مواهب یک پیروزی احتمالی بی‌دردسر استفاده نمایند.
در میان این روزهای نا‌امیدی و جنگ میان نظر‌ها و عقاید مختلف، سر‌خوردگی‌ها‌ی فراوان از این گروه و آن گروه، خبرهای زندانیان زجرکشیده در زندان‌های مخوف و اتاق‌های بازجویی و در روزهای خیابان و سه‌شنبه‌های اعتراض‌، یک گروه هستند که نه مانند من که افتان و خیزان و گریزان خود را می‌کشانیم، بلکه آن‌ها با نگاهی مستقیم به روبه‌رو‌یی که پر از امید است در یک خط ممتد تلاش و پایداری بی‌نظیر، هم‌چنان به جلو می‌روند و نور امید برکالبد جاماندگان و خستگان راه تزریق می‌کنند.
شاید در صفحه فیس‌بوک شما و یا در میان دوستان‌تان باشند از این انسان‌های امیدوار تلاش‌گر که از پای نمی‌نشینند، خستگی ندارند. در میانه‌ای که بسیاری حتا یک لایک را از ترس برنمی‌تابند، این‌ها از خیابان اعتراض نرسیده تا نیمه‌های شب پای دست‌گاه مجازی می‌نشینند و خبر و خبر و خبر می‌ریزند در جان افکارمان تا بدانیم و آرام نگیریم. تا بدانیم و خاموشی و عادت به بدی و ظلم نکنیم. بدانیم حال کسانی را که هنوز تاوان اعتراض ما را می‌دهند، هنوز مادران و همسران‌شان نزد زندان بانان سرد و عبوس گردن کج ‌نند، تا ساعتی دست در دست عزیزان شان بنهند، و نگاه پر اشک به هم بدوزند، که کی تمام می‌شود این روزهای سخت …
صدای همسر «نسرین ستوده» را یادمان نرود با دو فرزند کوچک و مظلومیت و مقاومت و صبرش را و زندانیان بی‌ملاقاتی و زید آبادی وبسیاری بی‌نام‌ها را…
ما و بسیاری دیگر روزی به خیابان رفتیم که رای خود را پس بگیریم و فکر کردیم در مدتی کوتاه مالکان ثروت و قدرت، به راحتی از این تخت پادشاهی می‌گذرند.
و بعد چون این اتفاق نیفتاد در گوشه‌ای نشستیم. ولی آنانی که تکیه بر سلول‌های سرد داده‌اند آنانی که تنشان میهمان خاک شد، می‌دانستند که این دستان چسبیده به تخت به آسانی گشوده نمی‌‌شود.
و من در میان تمام این تلاش‌گران سبز‌، امروز لبریزم از سپاس و قدر‌دانی از کسی که در صفحه فیس‌بوک من است، جوانی که از روزهای آغازین، بدون آن‌که مانند بسیاری که می‌شناسم، به‌دنبال نام و شهرت باشد با صفحه‌ای بی‌نام‌و‌نشان‌، هر روز و هر روز در «توئیتر» و فیس بوک و ایمیل، خبر‌ها را می‌خواند و می‌فرستد‌، در روزهای اعتراض‌، در همین صفحه با ما خداحافظی می‌کند و می‌رود و بعد از ساعت‌ها بی‌خبری و بی‌قراری دوستان‌، نفس زنان می‌رسد و با حنجره‌ای خسته از فریاد و گاز اشک‌آور تا دمیدن صبح، خبر می‌فرستد و یادش نمی‌رود که لایک بزند به دوستان دیگر که به یادشان است و یادش نمی‌رود از این همه دوستی که دارد یک به یک سراغی بگیرد و عید که شد برای همگی‌شان پیام جداگانه بفرستد و متواضعانه از آن‌ها برای خواندن مطالبش تشکر کند.
من شرمسار این همه شور و آگاهی، از این همه عشق برای آزادی و حقیقت و تلاش بی‌خستگی هستم …..
در اطراف‌مان در دنیای خبر و مجاز و غیره از این انسان‌های شریف کم نیستند‌، ولی برای کسانی قلبن احترام بیش‌تری می‌گذارم که بی‌مزد و نه به‌عنوان یک شغل و نه به‌عنوان یک اسم‌، بی‌هیچ نام و نشانی در قلب حوادث زندگی می‌کنند و ساعت‌های جوانی‌شان را پای حقیقت و اعتقاد پاک خود می‌گذارند .
نمی‌توانم خود‌داری کنم از محبت عمیقی که می‌خواهم نثار دوستانی کنم که بعد از زندان و حبس و همه‌ی آزارهایی که دیدند تا می‌رسند‌، صفحه بی‌نام‌شان پر می‌شود از عشق و شور و شیدایی و حرکت، من با تمام وجود ارج می‌گذارم به اراده‌هایی این چنین پایدار و بی‌خلل.
بگذریم از سر‌خوردگی‌ها‌، بگذریم از آدم‌های فرصت‌طلب و ماهی‌گیران آ‌ب‌های گل‌آلود‌، بگذریم از عافیت‌طلبان و گوشه‌نشینان طعمه‌گذار. ولی هرگز گذر زمان از یادمان نبرد کسانی را که گم‌نام آمدند و حماسه آفریدند و رفتند و یا ماندند و عشق و زندگی و جسم و جان‌شان را صادقانه قربانی آرمان بزرگ‌شان آزادی کردند‌، از یادمان نروند‌،که ما عجیب مردمان فراموش‌کاری هستیم.
و در این میانه به آنان تلنگری بزنیم که در میدان جنگ و مبارزه یادشان نرود که زندگی کنند‌، یادشان نرود که این مبارزه میان جهل و آگاهی‌، خیر و شر‌، نور و تاریکی‌، از ابتدای تاریخ بوده و حالا‌ها ادامه دارد. به یادشان بیاوریم‌، در میان روز‌هایی که می‌گذرند و این جوانی است که می رود‌، صدای کبوتر‌ها را بشنوند‌، زیبایی گل سرخ را ببینند و نجابت گل مریم را و سبزه‌ها را کو‌ه‌ها را‌، و یادشان بماند که عاشقی کنند و دل ببازند و دل گرو بگیرند .
همه‌ی جنگ و مبارزه رسیدن به همه‌ی این‌هاست‌ ، پس در عبور، از این حقیقت‌های زیبای زندگی سراغی بگیرند.

۱۳۹۰ فروردین ۶, شنبه

جعل بسته امنیتی از سوی دولت ایران. هشدار به کاربران گوگل، یاهو، ماکروسافت و...


یک شرکت کومودو طرف قرارداد با گروه هایی نظیر گوگل، یاهو اعلام کرده است که بسته های امنیتی که تولید می کند توسط برخی هکرهایی که به احتمال زیاد به دولت ایران منسوب هستند، رمز گشایی شده است.
به این ترتیب از داخل ایران اگر این بسته ها بازخوانی شده باشد، هر کسی که برای باز کردن پست الکترونیکی خود اقدام کند اطلاعات ورودش قابلیت بازیابی دارد. این موارد شامل سرویس هایی نظیر جی میل، اسکایپ و یا یاهو میل می شود. کاربران بدون آن که اطلاع داشته باشند. سرویسی را که اطلاعات آنان را کد می کند تا قابل شناسایی نباشد را از دست داده اند و این اطلاعات قابل دسترسی می شود.
یک شرکت فعال در زمینه امنیت اینترنت از دستیابی هکرهای مستقر در ایران به گواهی دیجیتال خدمات پست الکترونیکی یاهو و گوگل و دیگر نرم افزارهای ارتباطی مانند اسکایپ خبر داده است.
شرکت کومودو، در حوزه صدور گواهی های امنیت اینترنتی فعال است. این شرکت مدعی شده است که این هک و حمله از سوی دولت ایران برای دست یابی اطلاعات شهروندان و فعالان ایرانی انجام گرفته است.
در حال حاضر شرکت مذکور کلیه گواهی هایی که صادر شده است را باطل کرده. کومودو پانزدهم ماه مارچ از این عملیات مطلع شده است. اینک برای حفظ امنیت اطلاعات کاربران تمامی مرورگر ها نسخه به روز شده خود را با اصلاح حفره نفوذ در گواهی امنیتی را ارایه کرده اند.
لازم به توجه است، بخشی از سپاه قدس یا سپاه برون مرزی در ایران موسوم به مرکز بررسی جرایم رایانه ای است که گفته می شود دارای مجموعه ای به نام ارتش سایبری است که به صورت مشخص بر روی فعالیت های اینترتی معترض ها و یا فعالان مدنی از یک سو و از سوی دیگر نفوذ و هک سایت های اطلاع رسانی اقدام می کند.

خامنه ای : نگران پیامدهای بازداشت موسوی و کروبی نباشید

یکی از مدرسان حوزه علمیه قم روز شنبه هفتم اسفند ماه نگرانی اساتید حوزه از پیامد بازداشت رهبران جنبش سبز را به اطلاع مسئولیت دفتر وی رساند.
به گزارش منابع خبری پایگاه ندای سبز آزادی؛ روز شنبه ۷ اسفندماه یکی از مدرسان خارج حوزه علمیه قم نگرانی برخی از اساتید حوزه را از پیامدهای بازداشت موسوی و کروبی به اطلاع آقایان حقانی و ملکان از مسولان برجسته دفتر رهبری در تهران و قم رساند.
گفتنی است مسولان دفتر رهبری در پاسخ به این نگرانی گفته اند: پیش و بیش از شما جناب اقای لاریجانی رییس قوه قضاییه این نگرانی را به محضر آقا رساندند و ایشان فرمودند: اشراف بر این پرونده و محاسبه پیامدهای سیاسی و امنیتی آن را آقا سیدمجتبی و کارشناسان مورد اعتماد بنده برعهده دارند و از این جهت جای نگرانی نیست.
شایان ذکر است پیش از این مهدی کروبی از تقش مجتبی خامنه ای در انتخابات ۸۴ و نقش وی در تقلب در ان انتخابات خبر داده بود ؛ پیش از این منایع مطلع از حضور مجتبی خامنه ای در ستاد فرماندهی کودتای انتخاباتی سال ۸۴ خبر داده بودند.

۱۳۸۹ اسفند ۲۷, جمعه

امام موسی صدر پس از سی و چند سال به ایران بازگشت

سرانجام معمر القذافی رفت. امام موسی صدر بعد از سی و چند سال که از همه چیز بی‌خبر بوده، به ایران برگشت. در فرودگاه روسای سه قوه، به استقبال او رفتند و گروهی از اعضای خانواده‌اش از جمله صادق طباطبایی، حسن خمینی، علی اشراقی، زهرا اشراقی منتظرش شدند و صدها حزب‌اللهی که شعار لبنان پیروز است، اسراییل نابود است، می‌دادند، اجتماع کردند. بعد از پایان مراسم استقبال، امام موسی صدر که قرار بود، توسط نماینده رهبری به دیدار او برود، به حسن خمینی گفت قبل از هر چیز می‌خواهد با خانواده‌اش دیدار کند و به دیدن دوستانش برود.
حسن خمینی: حاج آقا موسی! دلت می‌خواد کی رو ببینی؟
موسی صدر: حاج آقا بهشتی، دلم براش تنگ شده.
حسن خمینی: خدا بیامرزدش، ایشون در انفجار منافقین کشته شد.
موسی صدر: عجب! پس بریم به پسرش و خانمش تسلیت بگیم.
حسن خمینی: پسرش تازه از زندان آزاد شده و ممنوع‌الملاقاته، نمی‌تونیم بریم خونه شون.
موسی صدر: واسه چی؟ خب بریم پیش احمد آقا خمینی، اون دستور بده می‌ذارن بریم ملاقاتشون.
حسن خمینی: خدا ابوی رو رحمت کنه، بابا احمدم هم کشته شد.
موسی صدر: اونم توی انفجار منافقین کشته شد؟
حسن خمینی: نه، اون رو وزارت اطلاعات کشت.
موسی صدر: وزارت اطلاعات یعنی همون ساواک؟ یعنی ساواک هنوز قدرت داره که انقلابیون رو از بین ببره؟
حسن خمینی: نه، ساواک از بین رفته، خودمون یکی درست کردیم به اسم وزارت اطلاعات که اون‌ها حاج‌احمد آقا رو کشتن.
موسی صدر: خب بریم پیش حاج آقا کروبی از وزارت اطلاعات شکایت کنیم؟ نمی‌شه که مملکت خرتوخر باشه، راستی چرا آقای کروبی نیومد فرودگاه. چقدر باهاش خوش می‌گذشت.
حسن خمینی: هیس! حاج آقا کروبی توی خونه‌اش زندانی‌یه. صداشو در نیار که خیلی ضایعه.
موسی صدر: ببینم، این اسراییل و آمریکا این‌جا هم نفوذ دارن؟ آقای کروبی رو حتمن اسراییلی‌ها زندونی‌اش کردن، چرا آزادش نمی‌کنین؟ پسرش علی هم توی خونه است؟
حسن خمینی: نه، پسرش علی به اتهام جاسوسی تحت تعقیبه و اون یکی پسرش فراریه.
موسی صدر: راست می‌گی؟ یعنی کی جاسوس کجاست؟ نفهمیدم. باید بریم پیش یک آدم قوی که بتونه پسر آقای کروبی رو آزاد کنه، مثلن بریم پیش حاج آقا بهزاد نبوی که یادش بخیر اون موقع چه تلاش‌هایی می‌کرد، حتمن اون می‌تونه دستور بده علی رو آزاد کنند. لابد الآن یا نخست وزیره یا رییس جمهوری.
حسن خمینی: نه آقا موسی، حاج آقا بهزاد نبوی خودش زندونه و حق ملاقات هم نداره.
موسی صدر: من شنیدم میرحسین موسوی رییس کابینه شده بود، نکنه اونم از کار برکنار شده.
حسن خمینی: نه، اون برکنار نشده، اون رو دیروز بردن زندان خانه امن. مجلس هم درخواست اعدام اون رو کرده و توی قم تظاهرات کردن علیهش که زودتر بکشنش.
موسی صدر: نکنه از اون میلیاردرهاست که پول مملکت رو دزدیده؟
حسن خمینی: نه حاج آقا موسی، اتفاقن هیچی از مال دنیا نداره، ولی تا دلت بخواد وزیر میلیاردر توی کابینه فعلی است.
موسی صدر: پس چرا آسد محمد خاتمی جلوی این‌ها نمی‌ایسته، اون که خیلی آدم خوبی بود؟
حسن خمینی: آقای خاتمی هم خودش هم تحت تعقیبه.
موسی صدر: چه حرف‌هایی می‌زنی، پس کی تحت تعقیب نیست؟ البته باید بریم سراغ مقامات بالا. ببینم، بعد از این‌که امام خمینی به رحمت خدا رفت حتمن هاشمی رهبر شد، آره؟
حسن خمینی: نه، هاشمی فعلن حق نداره از خونه‌اش بیرون بیاد. بچه‌هاش هم یکی فراریه یکی رو تازه کتک زدن، نوه‌شم بازداشت بود.
موسی صدر: لابد موسوی اردبیلی رهبر شد؟
حسن خمینی: نه، اونم توی خونه‌اش هست و به رهبری اعتراض کرد.
موسی صدر: نکنه می‌خوای بگی حاج آقا صانعی رهبر انقلاب شده؟
حسن خمینی: نه بابا، اون که احتمالن خلع لباس می‌شه و حق خروج از خونه‌شون رو نداره.
موسی صدر: ببینم، یعنی هیچ کسی از مراجع مثل آقای منتظری به این کارها اعتراض نکرد؟
حسن خمینی: چرا، اتفاقا اون اعتراض کرد، به همین دلیل بیست سال توی خونه‌اش زندانی بود.
موسی صدر: ببین، راست و حسینی بگو، پس رهبر انقلاب الآن کیه؟
حسن خمینی: آیت‌اله خامنه‌ای رهبر انقلاب شده.
موسی صدر: کدوم خامنه‌ای؟ یه موسوی خامنه داشتیم که گفتی فعلن زندانی‌یه. دیگه خامنه‌ای نداشتیم. هادی هم بود، مشهدیه.
حسن خمینی: بابا جون، همونی که توی مشهد بود، تار می‌زد و شعر می‌خوند و شاگرد شریعتی بود.
موسی صدر: خب، اون مگه طلبه بود؟
حسن خمینی: پوه، طلبه چیه، الآن رهبر شیعیان جهانه، رهبر جمهوری اسلامی هم اونه.
موسی صدر: خب چرا بهش نمی‌گین که هاشمی و موسوی و کروبی و خاتمی و بهزاد نبوی رو آزاد کنه؟
حسن خمینی: خودش گفته این‌ها رو زندونی کنن.
موسی صدر: خب این که مجتهد نبود، چرا مجتهدین کشور بهش چیزی نمی‌گن؟
حسن خمینی: مجتهدین الآن بیش‌تر توی کار تجارت لاستیک و کره و شکر و چایی هستند.
موسی صدر: مگه این کارها رو قبلن تاجرها نمی‌کردن، الآن تاجرها کجان؟
حسن خمینی: تاجرا الآن فرمانده سپاه هستند و اقتصاد کشور رو اداره می‌کنن.
موسی صدر: پس کی ارتش رو اداره می‌کنه و به پلیس دستور می‌ده؟
حسن خمینی: الآن پلیس زیر نظر اراذل و اوباش هست.
موسی صدر: ببینم، مگر قبلن اراذل و اوباش زندونی نبودن و مجازات نمی‌شدن، پس الآن توی زندان کیه؟
حسن خمینی: الآن استادان دانش‌گاه و روزنامه‌نگاران و دانش‌جویان زندانی‌اند.
موسی صدر: پس کی توی دانش‌گاهه؟
حسن خمینی: توی دانش‌گاه بسیج سپاه و بعضی دانش‌جوها که هنوز دستگیر نشدن. جمعه‌ها هم نماز می‌خونن.
موسی صدر: توی دانش‌گاه نماز می‌خونن؟ پس توی مسجد چی کار می‌کنن؟
حسن خمینی: توی مسجد ساندیس که یه جور آب‌میوه است و کیک پخش می‌کنن و مردمو با اتوبوس می‌برن به استقبال رییس جمهوری.
موسی صدر: اگر آب‌میوه و کیک رو توی مسجد پخش می‌کنن، مغازه‌ها چی کار می‌کنن؟
حسن خمینی: مغازه‌ها یواشکی عرق می‌فروشن، چون غیرقانونیه.
امام موسی صدر فکری می‌کند و می‌گوید: تو مطمئنی که قذافی از لیبی رفته و قضیه تموم شده.
حسن خمینی: چطور مگه؟
موسی صدر: من دارم فکر می‌کنم اگر برگردم همون‌جا خیلی بهتره، چون این‌جا هم بمونم، احتمالن تا دو ماه دیگه زندونی می‌شم.
حسن خمینی: ولی فکر نکنم بتونی بری.
موسی صدر: چرا؟
حسن خمینی: حدس می‌زنم ممنوع‌الخروج باشی.

سرنوشت اعضاء شورای انقلاب ايران

اکثر اعضای شورای انقلاب ايران، يا کشته شده و يا از دايره قدرت حذف شده‌اند. اولين کسی از اعضای شورای انقلاب که از حکومت قهر کرد، آيت‌الله محمود طالقانی بود، که فقط دو ماه پس از انقلاب فرزندش را بازداشت کردند، و او به حالت قهر تهران را ترک کرد. آيت‌الله طالقانی هشت ماه پس از پيروزی انقلاب در اوج محبوبيت و نفوذ در گذشت و دليل مرگ او، طبق روايت رسمی جمهوری اسلامی حمله قلبی اعلام شد و او پيش از مرگ از خطر استبداد در جمهوری اسلامی ابراز نگرانی کرده بود و گفته بود: به همين منوال پيش برود، مستبدين و مستبدهايی می خواهند بر ما و بر همه ما مسلط شوند و ديگر رحم به صغير و کبير ما نخواهند کرد . در چنين محيطی است که يک انسان خونخوار و در عين حال با هوش و زرنگی سربيرون می آورد ، خدا را شاهد می گيرد که من دلسوزترين مردم در حق شما ملت هستم ولی روحيه اش لجوج ترين و کينه ورزترين مردم است نسبت به خلق . آيت الله مرتضی مطهری، ديگر عضو شورای انقلاب، که از نظر نزديکان امام خمينی از مغزهای متفکر انقلاب بود، فقط سه ماه پس از پيروزی انقلاب ترور و کشته شد. آيت الله مطهری مسئول شورای انقلاب بود و همانند بسياری از روحانيون در ابتدای انقلاب می‌گفت که ولی فقيه خود حکومت نخواهد کرد. مسئله ولايت فقيه اين نيست که فقيه خودش در رأس دولت قرار بگيرد و خودش می‌خواهد عملاً حکومت کند و اجرا بکند. آيت‌الله حسينعلی منتظری، ديگر عضو شورای برجسته شورای انقلاب بود. آيت‌الله منتظری اگرچه بعدها تا مقام جانشينی آيت‌الله خمينی بالا رفت، اما پس از انتقاد از اعدام زندانيان سياسی برکنار شد. آيت‌الله منتظری حتی در دوران رهبری آقای خامنه‌ای سال‌ها به حبس خانگی فرستاده شد. زيرا زبان به انتقاد از رهبر گشوده بود و آشکارا می‌گفت: «اينجا به آقای خامنه‌ای بايد گفت، آقای خامنه‌ای مرجعيت چرا؟ مرجعيت که شما نيستيد در شأن مرجعيت. نيست ايشان در حد مرجعيت . حق هم ندارد بدون رودربايستی حقی ندارد.» آيت‌الله بهشتی و آيت‌الله باهنر نيز، دو عضو شورای انقلاب بودند، که سه سال پس پيروزی انقلاب در سال ۶۰ و در انفجارهای جداگانه بمب، کشته شدند. اما غير از اعضای روحانی شورای انقلاب، اعضای غير روحانی اين شورا نيز تقريباً تمامی يکی پس از ديگری از دايره قدرت حذف و حتی برخی اعدام شدند. يکی از نخستين حذف شد گان غير روحانی شورای انقلاب، ابوالحسن بنی‌صدر، رئيس شورای انقلاب و اولين رئيس جمهور ايران بود. او در سال ۱۳۶۰ پس از انتقادات مکرری از جريان حاکم در جمهوری اسلامی، از سمت رياست جمهوری برکنار شد. او در يکی از سخنرانی هايش گفته بود: «اگر ما بخواهيم وحدت داشته باشيم، بايد آزادی بيان هم داشته باشيم. نمی‌شود که نداشته باشيم و آن را به دست بياوريم، نمی‌شود و محال است که شما بيايد زبان مرا ببريد و بگوييد که حال بيايم با هم وحدت کنيم.» صادق قطب‌زاده، ديگر عضو شورای انقلاب که در هنگام تبعيد آيت‌الله خمينی در پاريس از نزديک‌ترين افراد به او بود، سرنوشت بهتری از اعدام نيافت. مهدی بازرگان، ديگر غير روحانی عضو شورای انقلاب که نخستين نخست‌وزير بعد از انقلاب بود، و بعدها به يکی از مهمترين منتقدان جمهوری اسلامی تبديل شد و حتی هنگامی که در مجلس نسبت به خطر استبداد هشدار داد، وابستگان جريان حاکم، مانع سخنرانی او شدند و تا مرز کتک زدنش پيش رفتند او گفته بود: «اگر ما مجلس آزاد مستقلی نداشته باشيم که متعلق و منبعث از تمام ملت باشد، دير يا زود جمهوری اسلامی مانند سلف خود، مشروطيت سلطنتی، با حفظ صورت و عنوان، تبديل به نوعی از استبداد و نظام طاغوتی متکی به استيلای خارجی خواهد شد.» و اما کهن‌سال‌ترين زندانی سياسی ايران در حال حاضر نيز، روزگاری عضو شورای انقلاب بوده است. او کسی نيست جز ابراهيم يزدی که روزگاری از نزديکان آيت‌الله خمينی و وزير خارجه ايران بود. با اين وجود يکی از آخرين بازماندگان شورای انقلاب را بايد اکبر هاشمی رفسنجانی دانست. کسی که اگر چه ۳۰ سال در مناصب قدرت باقی ماند، اما او نيز سال گذشته و در جريان ناآرامی‌های پس از انتخابات به جمع منتقدان حاکم پيوست. و حالا اکبر هاشمی رفسنجانی همچنان رئيس مجلس خبرگان ومجمع تشخيص مصلحت نظام است، اما مدتهاست که بر همگان آشکار شده است که او نيز به عنوان آخرين بازمانده شورای انقلاب، عملاً از دايره قدرت حذف شده است وآن هم در دوران رهبری فردی چون آيت‌الله خامنه‌ای که خود از ابتدا عضو شورای انقلاب نبوده است و فقط با توصيه آيت‌الله مطهری به اين شورا راه يافت.