
«داریوش فروهر» در سال ۱۳۰۷ در اصفهان به دنیا آمد. او از پانزده سالگی و پس از آشنایی با مصدق، زندگی سیاسی خود را آغاز کرد و در دوران فعالیت سیاسی خود، پیش از انقلاب ایران بیش از ده بار بازداشت و زندانی شد. تجربه پانزده سال زندگی در زندان، او را سمبلی از مبارزه ساخت تا آنجا که برخی دوستان وی، زندان را خانه دوم او نامیدند.
داریوش فروهر در سن بیست سالگی به عضویت در «گروه مکتب» درآمد که هسته مرکزی یک گروه سیاسی ملتگرا و مبارز بود. گروه مکتب سه سال بعد در یکم آبان ماه ۱۳۳۰ تبدیل به حزب ملت ایران شد و داریوش فروهر نیز به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد. او در سن بیستوسه سالگی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد و به واسطه فعالیتهای سیاسیاش پس از کودتای ۲۸ مرداد، برای دستگیری زنده و یا تحویل مردهاش جایزه تعیین شد.
فروهر در سال ۱۳۳۸ درحالی که در زندان به سر میبرد، توسط «ارتشبد هدایت» که حامل پیامی از سوی شاه بود، به او توصیه شد تا برای همیشه از ایران برود. اما او در پاسخ گفته بود: «زندان را به آزادی دور از وطن ترجیح میدهم.»
یک سال بعد با تشکیل جبهه ملی دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد. او در آستانه انقلاب ایران نیز با حضور در صف مقدم راهپیماییهای اعتراضی، اراده خود برای تغییر نظام سلطنتی در ایران به نمایش گذاشت.
داریوش فروهر در ۲۶ دیماه ۱۳۵۷ و همزمان با خروج شاه از ایران، برای ملاقات با «آیتاله خمینی» عازم پاریس شد و شانزده روز بعد همراه وی به کشور بازگشت. او بلافاصله پس از انقلاب، در کابینه دولت موقت به ریاست «مهدی بازرگان» شرکت کرد و به عنوان وزیر کار در دولت موقت ایران مشغول به کار شد. گفته شده او حقوقی بابت شغل وزارت دریافت نکرد و با استعفای دولت موقت نیز از فعالیتهای اجرایی فاصله گرفت.
داریوش فروهر همزمان با آغاز پاییز سال 1360 به زندان رفت و پنج ماه زندان را نیز در کارنامه سیاسی پس از انقلاب خود به جای گذاشت. مطابق برخی خبرها، آزادی فروهر به دستور مستقیم آیتاله خمینی صورت گرفته بود. چرا که فروهر از سابقه همبندی با «مصطفی خمینی» فرزند آیتاله خمینی در زندان شاه برخوردار بود و گویی شرح همراهیهای او در زندان به گوش آیتاله خمینی رسیده بود.
و اما سرانجام در یکم آذر سال ۱۳۷۷ پروانه اسکندری و داریوش فروهر از رهبران حزب ملت ایران در خانه خود در شهر تهران طی قتلهای موسوم به «قتلهای زنجیرهای» که گفتهمیشود از طرف دستگاه امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی برای حذف فعالان سیاسی و اندیشمندان منتقد و دگراندیش سازماندهی شده بود، با ضربات چاقو به قتل رسیدند.
با وجود پیگیری فرزندان فروهرها پرستو و آرش، برای دادخواهی، پرونده این دو قتل همچون پروندههای دیگر قتلهای سیاسی زنجیرهای مسکوت مانده است.
پس از مرگ آنها، «پرستو فروهر» اقدام به گردآوری مجموعهای از شعرهای برگزیده مادرش پروانه اسکندری کرد و در قالب کتابی با نام «شاید یک روز» در سال ۱۳۷۹ از طریق انتشارات «جامعه ایرانیان» به چاپ رساند.
سیمین بهبهانی در یادداشت آغازین کتاب، اینگونه نوشته: «با شعر پروانه فروهر پس از فاجعهی قتلش آشنا شدم. پیش از آن میدانستم که شعر میگوید، اما هیچگاه از زبان خودش نشنیده بودم بس که فروتن بود.» بهبهانی در این یادداشت سه درونمایه اصلی شعر او را عشق، وطنپرستی و مبارزه در راه حق و آزادی برشمرده است.
پرستو فروهر، که در شهر فرانکفورت آلمان زندگی میکند، هر سال برای شرکت در مراسم بزرگداشت پدر و مادرش راهی ایران میشود. در شش سال گذشته مقامات جمهوری اسلامی جلوی برگزاری چنین مراسمی را گرفتهاند. سال گذشته ماموران انتظامی دور خانه فروهرها را حصار کشیدند تا کسی برای روز یادبود به آن خانه نزدیک نشود.
داریوش فروهر در سن بیست سالگی به عضویت در «گروه مکتب» درآمد که هسته مرکزی یک گروه سیاسی ملتگرا و مبارز بود. گروه مکتب سه سال بعد در یکم آبان ماه ۱۳۳۰ تبدیل به حزب ملت ایران شد و داریوش فروهر نیز به عضویت در کمیته موقت رهبری این حزب درآمد. او در سن بیستوسه سالگی به دبیری حزب ملت ایران انتخاب شد و به واسطه فعالیتهای سیاسیاش پس از کودتای ۲۸ مرداد، برای دستگیری زنده و یا تحویل مردهاش جایزه تعیین شد.
فروهر در سال ۱۳۳۸ درحالی که در زندان به سر میبرد، توسط «ارتشبد هدایت» که حامل پیامی از سوی شاه بود، به او توصیه شد تا برای همیشه از ایران برود. اما او در پاسخ گفته بود: «زندان را به آزادی دور از وطن ترجیح میدهم.»
یک سال بعد با تشکیل جبهه ملی دوم، داریوش فروهر اگرچه در زندان بود اما به عضویت در شورای مرکزی این جبهه انتخاب شد. او در آستانه انقلاب ایران نیز با حضور در صف مقدم راهپیماییهای اعتراضی، اراده خود برای تغییر نظام سلطنتی در ایران به نمایش گذاشت.
داریوش فروهر در ۲۶ دیماه ۱۳۵۷ و همزمان با خروج شاه از ایران، برای ملاقات با «آیتاله خمینی» عازم پاریس شد و شانزده روز بعد همراه وی به کشور بازگشت. او بلافاصله پس از انقلاب، در کابینه دولت موقت به ریاست «مهدی بازرگان» شرکت کرد و به عنوان وزیر کار در دولت موقت ایران مشغول به کار شد. گفته شده او حقوقی بابت شغل وزارت دریافت نکرد و با استعفای دولت موقت نیز از فعالیتهای اجرایی فاصله گرفت.
داریوش فروهر همزمان با آغاز پاییز سال 1360 به زندان رفت و پنج ماه زندان را نیز در کارنامه سیاسی پس از انقلاب خود به جای گذاشت. مطابق برخی خبرها، آزادی فروهر به دستور مستقیم آیتاله خمینی صورت گرفته بود. چرا که فروهر از سابقه همبندی با «مصطفی خمینی» فرزند آیتاله خمینی در زندان شاه برخوردار بود و گویی شرح همراهیهای او در زندان به گوش آیتاله خمینی رسیده بود.
و اما سرانجام در یکم آذر سال ۱۳۷۷ پروانه اسکندری و داریوش فروهر از رهبران حزب ملت ایران در خانه خود در شهر تهران طی قتلهای موسوم به «قتلهای زنجیرهای» که گفتهمیشود از طرف دستگاه امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی برای حذف فعالان سیاسی و اندیشمندان منتقد و دگراندیش سازماندهی شده بود، با ضربات چاقو به قتل رسیدند.
با وجود پیگیری فرزندان فروهرها پرستو و آرش، برای دادخواهی، پرونده این دو قتل همچون پروندههای دیگر قتلهای سیاسی زنجیرهای مسکوت مانده است.
پس از مرگ آنها، «پرستو فروهر» اقدام به گردآوری مجموعهای از شعرهای برگزیده مادرش پروانه اسکندری کرد و در قالب کتابی با نام «شاید یک روز» در سال ۱۳۷۹ از طریق انتشارات «جامعه ایرانیان» به چاپ رساند.
سیمین بهبهانی در یادداشت آغازین کتاب، اینگونه نوشته: «با شعر پروانه فروهر پس از فاجعهی قتلش آشنا شدم. پیش از آن میدانستم که شعر میگوید، اما هیچگاه از زبان خودش نشنیده بودم بس که فروتن بود.» بهبهانی در این یادداشت سه درونمایه اصلی شعر او را عشق، وطنپرستی و مبارزه در راه حق و آزادی برشمرده است.
پرستو فروهر، که در شهر فرانکفورت آلمان زندگی میکند، هر سال برای شرکت در مراسم بزرگداشت پدر و مادرش راهی ایران میشود. در شش سال گذشته مقامات جمهوری اسلامی جلوی برگزاری چنین مراسمی را گرفتهاند. سال گذشته ماموران انتظامی دور خانه فروهرها را حصار کشیدند تا کسی برای روز یادبود به آن خانه نزدیک نشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر