۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

(( صدا کن مرا)) شعری از (ک-ترانه)

صدا کن مرا،
تا درس عشق بیاموزمت،
صدا کن مرا،
تا مشق آزادگی کنیم،
صدا کن مرا،
تا صدایت در البرز و دماوند بپیچد،
صدا کن مرا،
تا زاگرس را به غرش آورم،
صدا کن مرا،
تا دالاهو،
تا آلاداغ،
تا سهند و سبلان،
تا شیرکوه و تفتان،
صدا کن مرا،
تا خاموش کنیم منبر را،
صدا کن مرا،
تا طناب دار کنیم،
عمامه را،
صدا کن مرا،
تا زیر انداز کنیم،
عبا را،
صدا کن مرا،
تا مرکب خویش سازیم،
امام جمعه را،
صدا کن مرا،
تا ذبح شرعی کنیم،
رهبر را،
صدا کن مرا،
تا کشتارگاه کنیم ،
فیضیه را ،
صدا کن مرا ،
تا صدا کنم تو را ،
صدا کن مرا ،
تا صدا کنم دیگران را ،
صدا کن مرا ،
تا صدایمان فریاد شود ؛
فریادمان توفان ؛
و توفان سیلی و زلزله ای که ،
بنیاد ستم از جا بکند .
صدا کن مرا ،
تا سحر را صدا کنیم ،
صدا کن مرا ،
که صبح نزدیک است ،
صدا کن مرا ،
تا در بی صدایی نمیرم.
(ک - ترانه)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر