۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

(( خفتگانی بیدار )) شعری از ( ک - ترانه )

در سکوتی مه آلود ؛
مرداب گون ،
محنت کده ؛
غم زده ؛
دل پژمرده ؛
افسرده ،
در سیاهی ِ تاریکی ؛
در تاریک ِ سیاه ،
ظلمت کده ؛
شب زده ؛
چشم مرده ؛
سپرده ،
تندری ؛ رگباری ناگاه ،
ابرآسا ؛
غول کش ؛
محنت زدا ؛
جان افزا ؛
روح دم ،
شوق دیدار آدم ؛
شنیدار انسان ؛
لمس هستی ؛
احساس بشر بودن ،
در خیالی خام ؛
ناپخته ؛
نمرود وار ؛
فرعونیان ؛
شدّاد وش ،
چترها را برگرفتند !
افسوس ؛
سیل را با چتر ؟
توفان را !
آذرخش را ؟
ندا آمد :
مریم وار ؛
زهره سا ؛
حور وش ؛
دیو کش ؛
خواب آشوب !
" در کدامین دیار ؛
خفتگانی چنین بیدار ؛
خمّارانی سرخوش ؛
مستانی چنین هوشیار ؛
عشاقی دل زده ؛
توانی یافت ؟ "

( ک - ترانه )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر