۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه

( از پاره کردن عکس تا روز عاشورا )

پیراهن عثمان
( از پاره کردن عکس تا روز عاشورا )


هنگامی که سینما رکس آبادان آتش گرفت و هفتصد نفر از هم وطنان ما ( زن ، بچه ، پیر ، جوان و ... ) زنده زنده در آنش سوختند همه رژیم شاه و ساواک را محکوم کردند که دست به این جنایت هولناک زده است و فریادهای شاه که این جنایت بشری کارِ نیروهای مذهبی است و آنها این جنایت را ترتیب داده اند و مردم بی گناه را کشته اند تا آن را گردنِ ساواک بیندازند و احساسات و عواطف مردم را تحریک کنند ، در آن غوغا و هیاهو به جایی نرسید و کسی حرفش را باور نکرد.

زمانی که در حرم امام هشتم در مشهد بمب گذاشتند و تعدادی زن و مرد و بچه ی بی گناه را تکه تکه کردند تا گناهش را به گردن سازمان مجاهدین خلق بیندازند و دست آویزی برای اعدامهای دست جمعی زندانیان سیاسی پیدا کند و سرپوشی بر جنایت های ضّدِ بشری خود بگذارند به قدری اوضاع مردم آشفته بود و خسته و رنجور ازجنگ و قحطی و ناملایمات زندگی که کسی اهمیتی نداد و توجه کسی به آن جلب نشد. و ده ها نمونه ی دیگر که جنایات خودشان را گردنِ دیگران انداخته و کسانی را که حتی روحشان از این جنایتهای ضد انسانی خبر نداشت متهم کردند و آب از آب تکان نخورد.

در زمان ریاست جمهوری خاتمی وقتی سینما قدس تهران فیلم ( آدم برفی ) را گذاشته بود و بمبی آتشزا در آن منفجر شد آن قدر از خودشان مطمئن بودند و قدرتشان را نامحدود می دانستند که دیگر آن را به گردن کسی نینداختند و با افتخار اعلام کردند که کارِ انصارِ حزب الله است .

اما پس از انتخابات خرداد هشتاد و هشت هنگامی که اعتراضات مردم گسترش پیدا کرد ، برای این که ذهن مردم را منحرف کرده و هواداران فریب خورده شان و عده ای مردم ساده که از ترفندهای کثیف اینها بی خبرند فریب داده و جنبش مردم را به بیگانگان و مجاهدین خلق و اسرائیل و ... نسبت دهند و افکار عمومی را تحریک کرده و به هیجان آورند. رئیس جمهور تقلبیِ منتصب رهبر در سخنرانی خود اعلام کرد : (( ممکن است آشوبگران در مرقد خمینی بمب گذاری کنند و مردم باید هوشیار باشند.)) چه اشتباه بزرگی کرد ، چرا که فردای آن روز بمب کوچکی که صوتی بود و خسارتی نداشت در کفشداری مرقد منفجر شد و اعلام کردند در نقاط دیگر نیز دو بمب کشف شده است . این به کمدی بیشتر شبیه بود و باعث از دست رفتن آبروی نداشته شان شد . زیرا که دیگر مردم دست آنها را خوانده اند و می دانند که در این زمینه ، یعنی ایجاد بلوای مصنوعی و منحرف ساختن اذهان عمومی از مسئله ی اصلی سابقه ی طولانی دارند و سالهاست که این ترفند کهنه شده و دیگر جواب نمی دهد. اینها یا مردم را بیش از حد دست کم گرفته اند و یا آنها را خیلی ساده فرض می کنند . شاید هم عقل خودشان بیش از این نمی رسد و راه دیگری بلد نیستند و این نشانه ی استیصال آنان است .

در ماه های اخیر چندین بار به این ترفند دست زدند و هیچ نتیجه ای هم نگرفتند ولی باز هم دست بردار نیستند و در یک ماه اخیر هنگامی که دیدند جهت شعارهای مردم و دانشجویان تغییر یافته است و از تقلب در انتخابات و رئیس جمهور منتصب ، به سمتِ شخص رهبر و فرزندش مجتبی (که سردسته ی سرکوبگران است) و ولایت فقیه کشیده شده و مردم دیگر حرف از حذف جمهوری اسلامی می زنند و به طور علنی خواهان سقوط رژیم دیکتاتوری و فاشیستی هستند و به کمتر از آن رضایت نخواهند داد . سناریوی جدیدی نوشتند و فیلم پاره کردن عکس خمینی را پیراهن عثمان کرده و فریاد (( وا اماما ، وا شریعتا )) سر دادند و این را بهانه سرکوب مردم قرار دادند تا اذهان مردم را منحرف کرده و بین صفوف معترضان شکاف اندازند .

نکته ی جالب در اینجا این است که خانواده ی خمینی و بنیاد حفظ آثار او به طور رسمی بیانیه داده و خواستار این شدند که به هیچ عنوان در رابطه با این مسئله جنجال سازی نشود و با قضیه خیلی عادی برخورد کنند و این بهانه و دست آویزی برای سرکوب مردم نشود . حتی از سخنان خودِ شخص خمینی شاهد و دلیل و مدرک آوردند که خود شخص ایشان خیلی واضح و علنی گفته است : (( حتی اگر کسی عکس مرا پاره کرد هیچ کس حق ندارد معترضش بشود و به این بهانه او را مورد تعقیب و سرکوب قرار دهد . ))
اما نمایشنامه نویسان رژیم ، چون به این ترتیب به هدفشان نمی رسیدند ، بیت امامشان را هم مورد لطف قرار داده و بدترین توهینها را نثار آنان کردند و آنها را به بی غیرتی و بی حمیّتی متهم کردند و کار به آنجا رسید که حتی آقای احمد خاتمی در نماز جمعه خطاب به مسئولین بنیاد حفظ آثار امام خمینی (ره) و رئیس آن که شخص سید حسن خمینی فرزند سید احمد است و خانواده ی خمینی گفت : (( شما چه حقی دارید که این حرف را میزنید و اصلاً شما که هستید که در این مورد اظهار نظر کنید و تصمیم بگیرید و ... )) .

علت همه ی این حرفها و کارها این است که می خواهند از این پیراهن عثمان بهره برداری کنند و اهداف خود را پیاده کرده و بگویند کسانی که اعتراض می کنند و شعار می دهند به (( امام امت )) توهین کرده اند ، پس خونشان مباح است و هر بلایی هم که ما سرشان بیاوریم حقشان است . اما نتیجه ی دلخواه از این سناریوی از پیش نوشته شده حاصل نشد و نتوانستند از حساب اعتباری خمینی خرج کنند و متوجه این نکته ی آشکار شدند که حساب اعتباری خمینی هم دیگر خالی شده و اعتباری در آن نمانده است. فوت آیت الله العظمی منتظری نیز این مسئله را تحت الشعاع قرار داد . پس سناریوی بعدی نوشته شد . یعنی توهین به امام حسین و عاشورا که از این طریق بتوانند بر جنایاتِ خود سرپوش گذاشته و به نام کفر و ارتداد مردم را سرکوب کنند و برای حفظ ظاهر هم که شده ، مجوزی برای جنایاتِ خود داشته باشند. ( هرچند نیازی به مجوز ندارند و هر جنایتی بخواهند مرتکب می شوند و جوانان را شکنجه کرده ، به آنها تجاوز کرده و آنان را می کشند ) .

پس مردم، به ویژه جوانان و دانشجویان باید هوشیار بوده و فریب این فیلمهای تبلیغاتی هالیوودی را نخورند. کسانی که در لباس نظامی یا انتظامی هستند نباید تحریک شوند و رودر روی مردم خود به ایستند . اینها ترفندهایی تبلیغاتی است که تاریخ مصرفش سالهاست تمام شده و دیگر اثری ندارد . کسانی که ترتیب این گونه نمایشها را می دهند و این فیلمها را کارگردانی می کنند ( از جمله مسئولین روزنامه ی کیهان و آقای شریتمداری در این زمینه سابقه ی بسیار طولانی دارند و برای سرکوب ملی گرایان ، جبهه ملی ، نهضت آزادی و... از این سناریوها زیاد نوشته و فیلم اعتراف پر کرده است. ) باید بدانند که دیگر حنایشان رنگی ندارد و ماهی به دم رسیده است . مردم بیدارند و جوانان ما دیگر جوانان قدیم نیستند که با نقاب دین بتوان آنها را فریب داد .

نکته ی دیگری که بسیار جای تأمل دارد و بسیار شک برانگیز است ، این است که قبلاً اگر چنین مواردی اتفاق می افتاد ، صدا و سیمای جمهوری اسلامی به هیچ عنوان آن را نمایش نمی داد و حتی مسئولین نظام بروز چنین مسئله ای را تکذیب میکردند . حال چه شده و چه تغییری در سیاست های نظام به وجود آمده است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی آن را پخش کرده و حتی مسئله را در بوق و کرنا می کنند و سعی در تحریک مردم دارند ؟ مگر این مسائل از خطوط قرمز جمهوری اسلامی نبوده است ؟ مگر نیروهای امنیتی و اطلاعاتی و سربازان گمنام امام زمان ادعا نمی کنند که از سازمان سیا و موساد و کا - گ - ب و ام-آی6 ، قویترند و هر توطئه ای را در نطفه خفه میکنند ؟ پس چگونه نتوانستند این مسئله را کشف کرده و عاملان آن را دستگیر کنند؟ اینها که هر روز یک شبکه ی جاسوسی اسرائیل را کشف کرده و افرادش را دستگیر می کنند و سپس با آنها مصاحبه های آنچنانی ترتیب می دهند ، چرا این بار این کار را نکردند ؟ ( هر چند اگر این کار را هم بکنند دیگر مردم می دانند همه ی این مصاحبه ها تحت فشار بوده و برای خلاصی از شکنجه و ضرب و شتم است . ) چرا پس از این نمایش رئیس جوان و جدید قوه قضاییه تهدید می کند که : (( ما به اندازه ی کافی مدرک برای محکوم کردن سران اصلاحات داریم . )) مگر این مسائل به اصلاح طلبان مربوط است ؟ و مهم تر این که ، اگر رئیس قوه قضاییه واقعاً مدرکی برای محکوم کردن شخصی ( به هر دلیل ، ما به درست یا نادرست بودنش کار نداریم ) دارد، پس چرا او را دستگیر نمیکند ؟ چرا تهدید می کند که ، مثلاً اگر فلان کار را کردید ما مدارک را رو می کنیم ؟ آیا معنای قانون همین است ؟ آیا همه جای دنیا روال قضایی به همین صورت است ؟ و هزاران چرا و اما و اگر دیگر ، که هیچ کدام جواب ندارند .

اما در مورد تظاهرات مردم در روز عاشورا و درگیری با بسیجیان و اراذل و اوباشی که توسط نیروهای امنیتی و انتظامی تجهیز شده و در زمان درگیری از طرف آنها حمایت می شدند ، نکته ی جالب و بسیار مهم اظهار نظرهای مسئولین و فرماندهان نظامی و انتظامی است و مصاحبه هایی که صدا و سیما با بعضی افراد از پیش تعیین شده ( به قول خودشان امت حزب الله ) انجام می دهد .

همه ی آنها یک حرف می زنند و مشخص است که جوابها را یک نفر نوشته است و فرصت نداشته که از نظر مفهوم و حتی جمله بندی ، جوابهای متفاوتی بنویسد . اظهار نظر فرمانده ی نیروی انتظامی تهران و مردم و حتی بسیجیان زخمی که از روی تخت بیمارستان مصاحبه می کنند همه یکی است . همه ی آنها می گویند : ((این یک برنامه ی از پیش تعیین شده بوده است . )) جمله ای طنز و کلیشه ای و کمدی ، چرا که مگر می شود یک تظاهرات میلیونی بدون برنامه ریزی قبلی و از پیش تعیین شده باشد ؟ کاملاً مشخص است که مردم با برنامه ریزی به خیابان ها آمدند ، با برنامه ریزی تظاهرات کردند و با برنامه ریزی اعتراض خود را نشان دادند . فقط کشته شدن در برنامه ریزی آنها نبود ، که متأسفانه آن هم پیش آمد و احتمالاً این مورد آخری جزو برنامه ریزی نیروهای انتظامی و امنیتی بوده است .

در اظهار نظر دیگری می گویند : (( این کشته ها مشکوک هستند و سناریوی آن از قبل نوشته شده است . )) چه مضحک ، مثل این که مردم ما دیوانه اند و از قبل برنامه ریزی میکنند که خودشان را بکشند و آن را گردن رژیم و نیروهای امنیتی انداخته ، آنها را محکوم کنند . اصولاً هر وقت جمهوری اسلامی کسی را میکشد، یک برنامه است که رژیم را محکوم کنند و آن شخص میخواسته سران جمهوری اسلامی راخراب کند وبه همین دلیل خودش راجلوی گلوله های پلیس انداخته تا کشته شود و نیروهای امنیتی و انتظامی و دولت هیچ تقصیری ندارند.

اما مهمترین و جالبترین و مضحکترین قسمت قضیه ، برنامه ها و تبلیغات پس از روز عاشورا است که ، برای این که ذهن مردم را منحرف کرده و بر جنایت ها و قساوتها و کشتارهایی را که در روز عاشورا انجام دادند سرپوش گذاشته و خود را تبرئه کنند ، با کمال پررویی و وقاحت دست پیش را گرفته اند و می گویند : ((مردم حرمت عاشورا را شکستند . ))

حال سؤال این است : مردم چه حرمت شکنی انجام دادند ؟ آیا تظاهرات و راهپیمایی در روز عاشورا حرمت شکنی است ؟ اگر این است که در سال چهل و دو و سال پنجاه و هفت اولین کسی که دستور راهپیمایی داد خمینی بود ، پس اولین کسی که حرمت را شکسته خمینی است .

آیا چون مردم شعار دادند حرمت شکنی شده است ؟ آیا چون بر علیه رهبر و جمهوری اسلامی و ولایت فقیه شعار دادند ، حرمت شکنی کرده اند ؟ آیا چون خودشان را جلوی گلوله های پلیس ضد شورش و نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی و زنجیر و قمه و قداره و چاقوی بسیجیان قرار داده اند حرمت عاشورا را شکسته اند ؟ یا این که چون با سنگ مانند فلسطینیان به سربازان اسرائیلی حمله کرده اند حرمت را شکسته اند ؟ باید مثل دفعات قبل می ایستادند تا آنها را سلاخی کنید؟ آن وقت حرمت عاشورا شکسته نمی شد؟ آیا اعتراض کردن در روزعاشورا حرمت شکنی است ؟ آیا مردمی که در نهایت آرامش اعتراض خود را نشان دادند حرمت شکنی کردند یا کسانی که آنها را به گلوله بستند و مردم بی دفاع را به خاک و خون کشیدند ؟ مگر نه این که امام حسین برای مبارزه با ظلم یزید در روز عاشورا قیام کرد ؟ پس بهترین راه برای نگه داشتن حرمت عاشورا همانا مبارزه با ظلم جمهوری اسلامی و یزید زمان در روز عاشورا است .

دلیل چنین تبلیغی از طرف سران نظام و صدا و سیمای جمهوری اسلامی این است که جنایت کثیف خود را نادیده گرفته و آن را توجیه کنند ، چرا که این آنها بودند که به قول خودشان حرمت عاشورا را شکستند و به سوی مردم عزادار آتش گشودند و آنها را قتل عام کردند . یعنی همان کاری که یزید و شمر و لشکر ابن سعد با امام حسین و یارانش کرد و در روز عاشورا همه را قتل عام کرد و چه جمله ی پرباری هم گفت که : (( اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید . )) شما که ادعا می کنید پیروان حسین بن علی هستید و دین هم دارید ، پس چرا نه به دینتان عمل کردید و نه حتی آزاده هستید ؟ شرط مروت و مردانگی را نیز رعایت نکردید .

نکته آخر بیانیه و اظهارات رسمی فرمانده نیروی انتظامی سردار رادان است که در مورد شهدای روز عاشورا چنین گفته است : (( پنج نفر در تهران به مرگ مشکوک مرده اند ، دو نفر از آنها از روی پل به پائین پرت شده اند که ، یکی از آنها که زنی حدود پنجاه ساله بوده توسط نیروهای ما پرت شده ( این را هم چون فیلمش پخش شد و نمی توانست انکار کند اعتراف کرد ) دو نفر هم با گلوله ی ساچمه ای کشته شده اند ، که یکی از آنها بیست و پنج ساچمه به صورتش اصابت کرده و دیگری به قلبش . یک نفر هم به طرز بسیار مشکوکی با گلوله کشته شده است . ( که البته منظورش پسر خواهر میر حسین موسوی است ، چون معروف بود نتوانست تکذیب کند ، این هم اگر دایی معروفی نداشت مثل دیگران ساچمه ای می شد ) البته نیروهای ما دستور تیر نداشته و هیچ گلوله ای از جانب نیروی انتظامی در روز عاشورا شلیک نشده است . ))

ملاحظه می کنید که جمهوری اسلامی چه فرماندهان نازنینی دارد . نیروهایش با گل از مردم استقبال میکنند و این مردم هستند که ناجوانمردانه خودشان را با گلوله هایی مشابه گلوله های نیروی انتظامی می کشند تا با سناریوی از پیش تعیین شده جمهوری اسلامی را محکوم کنند. حتی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به دستور فرمانده هانش جلوی لباس شخصیها و بسیجیان و اراذل و اوباشی را که با اسلحه های سرد و گرم به مردم حمله کرده و آنها مورد ضرب و شتم قرار می دهند نمی گیرند و مزاحم آنها نمی شوند و می گذارند با خیال راحت کارشان را انجام دهند . پس ببینید جمهوری اسلامی چه پلیس وظیفه شناس و خوبی دارد که در کار مردم دخالت نکرده و می گذارد آزادانه کارشان را انجام دهند و در دعوای حیدری- نعمتی مردم مداخله نمی کند. باز هم بگویید در این مملکت آزادی نیست .

در مصاحبه هایی که از روز عاشورا به بعد از صدا وسیما پخش شد گفته می شود مردم خواهان برخورد جدی با آشوبگران شده اند . یا این که : مردم خواستار این شدند که برای محکوم کردن حرمت شکنی عاشورا راهپیمایی کنند . و یا : مردم برای تجدید بیعت با رهبر و ولایت فقیه تظاهرات می کنند . و ...

هنگامی که کسی این اظهارات را می شنود این پرسش برایش پیش می آید که : (( مردم یعنی چه؟ )) و ((مردم چه کسانی هستند ؟ )) آیا کسانی که تظاهرات کرده و مخالف رژیم هستند مردمند ؟ یا کسانی که به آنها حمله کردند و آنها را زدند و کشتند و زخمی کردند مردم هستند ؟

اگر به اظهارات مسئولین جمهوری اسلامی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی توجه کنید می فهمید که : کسانی که کارهای جمهوری اسلامی و رهبر و ولی فقیه را تأیید کنند مردم هستند حتی اگر تعدادشان انگشت شمار باشد و کسانی که با ولایت فقیه و دولت مخالف هستند اینها مردم نیستند ، حتی اگر تعدادشان میلیونها باشد. پس جمهوری اسلامی فقط کسانی را که با او موافق باشند آدم حساب می کند و از نظر نظام دیگران یعنی میلونها نفری که به جمهوری اسلامی اعتراض دارند و تظاهرات می کنند مردم نیستند و آدم حساب نمی شوند . حال تصمیم با خود شماست که بخواهید جزو مردم باشید یا خیر ؟

همان طور که گفته شد ، کارگردانان و دستهای پشت پرده ی نظام هر روز ترفندی تازه می زند و سناریوی جدیدی می نویسد و اجرا می کند . حقه های مختلفی سوار می کند تا در نهایت یکی از آنها کارساز شده و تیرش به هدف اصابت کند و اوضاع را تحت کنترل خود در آورد . با تاکتیکهای متفاوت سعی می کند در میان مردم چند دستگی ایجاد کند و صفوف به هم فشرده ی مخالفان را در هم بشکند . مردم عزیز به ویژه جوانان باید با هوشیاری کامل مراقب توطئه های دشمنان باشند و فریب بازیهای کهنه شده ی قدرت طلبان و مستبدین را نخورند ، تا در نهایت بتوانند سلطه ی انحصار طلبان و دیکتاتور را در هم بشکنند

۱ نظر:

  1. ای ول ل ل ل ل ل ل ل. خوب دستشون رو رو می کنی . نمره ات بیست 20

    پاسخحذف