۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سه‌شنبه

فصول گرا یا اصول گرا ؟

اوایل انقلاب به دلیل شرایط و فضایی که آن زمان وجود داشت در کوچه و خیابان و هر کجا که می رفتی بحث سیاسی بود و مردم هر کدام بنا بر فهم و درک خود از اوضاع نظرات خویش را بیان می کردند . احزاب و گروه های سیاسی و شبه سیاسی بسیاری هم مثل قارچ از زمین روییده بودند و هر کدام با توجه به بنیه ی مالی و توان خود و حمایت هایی که می شدند برای جلب هوادار تبلیغ می کردند و روزنامه و تراکت و اعلامیه پخش می کردند و ترتیب سخن رانی و میتینگ و ... می دادند و هر کسی از یکی از این گروه ها طرفداری می کرد . اما اصطلاحی در آن دوران بر سر زبان ها افتاد به نام (( حزب باد )) .
افرادی بودند که شامه ی تیزی داشتند و بو می کشیدند ببینند اهرم قدرت به کدام سمت می چربد و کدام حزب و دسته پیروز می شوند و یا امکان پیروزی بیشتری دارند و شمشیر کدامیک از گروه ها برنده تر است . یا به قول معروف باد موافق از کدام سو می وزد . این افراد که تعدادشان هم کم نیست به حزب باد معروف شدند . یک روز کمونیست بودند و فردای آن روز حزب اللهی . روزی هوادار مجاهدین خلق بودند و روز دیگر ملی گرا . یک روز توده ای و فردا ... .
اما پس از این که آن التهاب های اولیه گذشت و جامعه یک دست شد ، تنها حزب اللهی ها در صحنه سیاسی ماندند و تمام احزاب و گروه ها و ... حذف شدند . تنها کسی می توانست زندگی کند که تابع قدرت بود و فرامین قدرت مداران را بی چون و چرا می پذیرفت ، حق اظهار نظر نداشت و ... پس به این ترتیب حزب باد هم طبق اساس نامه و استراتژی خود به جریان قدرت پیوست و در ولایت ذوب شد .
بعدها جریانات مختلفی از دل حزب الله بیرون آمد مانند پیروان آیت الله العظمی منتظری ، پیروان آیت الله العظمی سید جلال الدین طاهری ( امام جمعه اصفهان ) ، خط سه ، حزب جمهوری اسلامی ، پیروان خط امام و ... ( البته تمام این ها خود را پیرو خط امام می دانند ) اما نکته ی مهم این است که آن حزب باد بدون تغییر استراتژی و اصول باقی ماند .

چیزی که این روزها به عنوان جریان های سیاسی فعال در جمهوری اسلامی به گفته ی خودشان مطرح است دو گروه هستند : اصول گرا و اصلاح طلب . یا چپ و راست . اما چپ و راست در ایران با چپ و راست در جهان به طور کلی متفاوت است ، زیرا ما در جریان اصول گرا افرادی را می بینیم مانند محمد نوری زاد که بیشتر از هر اصلاح طلبی منتقد دولت و نظام است و بی پروا و آشکار از رهبری انتقاد می کند و بهای آن را نیز می پردازد . یا علی مطهری که در مقابل فرمان خامنه ای می ایستد و یا اظهار نظرها و انتقادهای تندی به دولت می کند ، به طوری که از سوی فراکسیون اصول گرایان تهدید به اخراج می شود . یا محمد باقر قالیباف شهردار تهران که پرونده ی دزدی های احمدی نژاد را در زمان شهرداری تهران افشا می کند . به گفته ی یکی از چهره های سرشناس خودشان : (( ما در ایران چیزی به نام چپ و راست نداریم ، ما فقط مرد و نامرد داریم . ))
با این که اصلاح طلبان در ساختار حکومتی امروز جمهوری اسلامی جایی ندارند و همه ی پست ها و مقام های دولتی به انحصار یک فرقه ی کوچک بنیادگرا به نام اصول گرا اشغال شده است اما جریان اصلاح طلبی را کم و بیش همه می شناسند ، زیرا مردم به آنها بیشتر اهمیت می دهند و دارای پایگاه های مدنی و مردمی بسیاری هستند و به گفته ی یکی از فعالان اصلاح طلب که نماینده ی مجلس ششم هم بوده است : (( اصلاح طلبی جریانی است که همه ی طیف ها از گوگوش تا سروش را در بر می گیرد و این مایه ی افتخار ماست . )) به همین دلیل من در اینجا می خواهم به جریان دیگر یعنی : اصول گرایان بپردازم .

اتفاقی که در نماز جمعه ی چهاردهم خرداد و مراسم سال گرد خمینی روی داد ، نقطه ی عطفی بود که اثرات آن در آینده خود را نشان خواهد داد و مانند مرگ سید مصطفی خمینی در سال پنجاه و شش که به قول پدرش خمینی : (( مرگ مصطفی از الطاف خفیه ی الهی بود )) جرقه ای بود که انبار باروت مردم را منفجر کرد و منجر به انقلاب و سقوط رژیم پهلوی شد . این حادثه نیز خیلی از مسائل را روشن کرد و در آینده از آن به عنوان یکی از عوامل سقوط نظام ددمنش جمهوری اسلامی نام برده خواهد شد .

این واقعه به مردم نشان داد کسانی که برای پاره شدن یک عکس که آن هم با وقایع چهاردهم خرداد ثابت شد کار همین فصول گرایان است ، آن همه حلق و گلو و ... خود را پاره کردند که واویلا ، وامصیبتا ، وا اماما ، عکست را پاره کردند ، حرمت امام را شکستند و ... حال همین افراد در روز روشن و علنی در مقابل چشمان هزاران نفر در مراسم و در جلوی دوربینهای تلویزیونی و ماهواره ای و خبرنگاران داخلی و خارجی و ... جلوی سخنرانی کردن نوه ی همان امام را می گیرند ، سخنرانی خود را آن قدر کش می دهند که وقت تمام شود و زمانی که مسئول مراسم به آنها تذکر می دهد اوج فرهنگ و تربیت و شعور اسلامی خود را نشان می دهد و با بدترین لحن شروع به پرخاش گری می کنند و مانند میمون ها بالا و پایین می پرند . شاید چون این اتفاق در بهار رخ داده اشکال شرعی ندارد و در راستای عدالت محمودی است و آن واقعه چون در پاییز روی داده فاجعه است .
پس این ها به فصول اهمیت می دهند نه به اصول ، یعنی فصول گرا هستند نه اصول گرا !!!
در زمان رژیم پهلوی جاهلان عرق می خوردند و آنها را به خیابان می آوردند تا عربده کشی کرده و جاوید شاه بگویند و به مخالفان فحش و بدو بیراه بدهند . در نماز جمعه ی چهارده خرداد هم عربده کشانی را دیدیم که ... خرده بودند و مست ولایت و ... بودند و بدترین توهین ها را به خمینی بر سر مزارش کردند و اهل بیت امام شان را مورد نوازش قرار دادند و عربی وحشی را به امام شان ترجیح دادند همان گونه که پدران شان ابن زیاد را به امام حسین و اهل بیتش ترجیح دادند ، هنگام سخن گفتن جانشین و وارث و یادگار امام شان هلهله و هیاهو کردند همان طور که لشکریان عمر سعد و شمر هنگام خطابه خوانده نوه ی پیغمبرشان هلهله می کردند .
کف زدن و سوت زدن را در عاشورای حسینی بهانه کردند تا بر کشتار جوانان و جنایات خود سرپوش بگذارند و با این اکاذیب و دروغ پردازی ها عده ای کوته بین را تحریک کرده و از احساسات عوام و تعصبی که به عاشورا و امام حسین دارند به نفع خود بهره برداری کنند .
که در نماز جمعه
عده ای که نام خود را اصول گرا گذاشته اند در اصل فصول گرا هستند ، یک روز خود را طرف دار و پیرو دو آتشه خمینی می دانند و به این بهانه همه را حذف می کنند و روز دیگر تمام نشانه ها و اهل بیت و آرمان های خود ِ خمینی را هم حذف می کنند به بهانه ی اطاعت از رهبری و حفظ ولایت فقیه . مطمئن باشید در آینده ای نه چندان دور خود ِ رهبر را هم حذف می کنند . چون اینها فقط در پی قدرت و ثروت هستند .
جریانی که یکی از آنها آآقای رسایی نماینده ی مجلس است که در زمان دولت خاتمی رهبر کفن پوشان بود ( شعبان بی مخ اسلامی ) و مزد ِ تلاشش را هم گرفت و از آدمی بی نام و نشان و بی هویت به نمایندگی مجلس رسید و اکنون هم در مجلس به نوکری و چاپلوسی خود ادامه می دهد تا به جاه طلبی هایش ادامه دهد .
مثال بعدی آقای پیام فضلی نژاد است که در ظاهر خبرنگار می باشد و در زمان دولت اصلاح طلبان از آنها پشتیبانی می کرد و بازداشت شد و پس از آزادی با چرخشی صدوهشتاد درجه ای به اصول گرایان پیوست و در دانشکده ی فیلم نامه نویسی « کیهان » زیر نظر بهترین سناریو نویس حکومت اسلامی ( حذف همه به جز خودم ) به نام حسین شریعتمداری دوره های تخصصی را می گذراند و به یک آژانس خبرسازی تبدیل شده است ، به طوری که امروزه می بینیم کاتولیک تر از پاپ شده و هر روز یک صدآفرین و کارت تقدیر از استاد می گیرد . ( کافی است به مقاله ها و خبرهایی که نوشته است مراجعه کنید و یا وبلاگ او را بخوانید ، حتی تعدادی از طلبه ها و ذوب شدگان در ولایت نیز در سایت ها و وبلاگ های خود به تند روی های او خرده می گیرند و برای دروغ پردازی ها و جعل اخبار به او تذکر میدهند ).
مثال هایی از این دست بسیار زیادند و نام بردن آنها تنها وقت تلف کردن است . کافی است شما کمی به اطراف خود نگاه کنید از این نوع آدم ها در اطراف شما و یا در محیط کارتان کم نیستند . این ها کسانی هستند که اگر رژیم پهلوی بود ساواکی بودند و اگر یهودی بودند عضو موساد و اگر به امریکا بروند مأمور سیا خواهند شد . همیشه ما از این افراد بزرگ ترین ضربه ها را خورده ایم و اگر این چنین افرادی نبودند هیچ گاه هیچ حکومتی نمی توانست به مردم زور بگوید و حق آزادی را از مردم بگیرد . در طول تاریخ هم این حزب و این افراد وجود داشته اند . از زمان حمله ی اسکندر مقدونی و سربازی که به ارتش ایران خیانت کرد و لشکر یونان را از تنگه رهانید ، تا حمله سعد ابی وقاص و اعراب و حکومت امویان و عباسیان گرفته تا هجوم چنگیز خان و مغولان و شاه سلطان حسین صفوی و قاجاریه ( میرزا ابراهیم خان کلانتر حاکم شیراز در زمان لطفعلی خان زند را فراموش نکنید که به او خیانت کرد و با آغا محمد خان قجر متحد شد ) ، به همین دلیل هم این افراد از هر حزب و گروه و دسته ای خطرناک ترند . چون انسان تکلیفش با این ها روشن نیست و هر روز به شکلی و در لباسی جدید در می آیند .

هر لحظه به شکلی بت عیار برآمد دل برد و نهان شد
هر دم به لباسی دگـر آن یار برآمد گـــه با دگـران شد

با این مقدمه تصور می کنم با من موافق باشید که این ها فصول گرا هستند ، نه اصول گرا . اصول گرایی شان به معنی این است که تنها و فقط به اصول خودشان اعتقاد دارند و به هیچ اصول دیگری پای بند نیستند . از سرکشی و فضولی کردن در زندگی و حریم خصوصی مردم گرفته تا بردن آبروی افراد و شخصیت های سیاسی و علمی و ... هر کسی که به نوعی برایشان خطرناک باشد و جلوی منافع آنها را بگیرد . فصول گرایی نام جدید و به قول جوان ها نام با کلاس همان اصول گرایی است . اگر در زندگی و کارنامه ی بزرگان این قوم هم تحقیق کنید ( مثل عسگر اولادی و بادام چیان و ... کافی است فقط حساب های بانکی این افراد را در داخل و خارج از کشور پیدا کرده و ببینید ، آن وقت درجه ی اصول گرایی آنها برایتان مشخص خواهد شد ) متوجه می شوید که آنها هم همین روش و همین شیوه را داشته اند و مانند بوقلمون هر روز رنگ عوض کرده اند .
پس بدانید از اصول گرایان باید بسیار ترسید ، زیرا هرگاه کسی ادعا کرد که اصول گرا است ، یعنی به هیچ اصلی معتقد نیست و هیچ چیز و هیچ کس را به غیر از خودش قبول ندارد و تنها چیزی که برایش اهمیت دارد و مهم است و به آن فکر می کند ، منافع خودش است .
حال که فصول گرایی ( همان اصول گرایی سابق ) را شناختید در آینده بیشتر به شناخت فصول گرایان و تحلیل کارهای ایشان خواهیم پرداخت ، تا بدانید کشور عزیزمان ایران در چنگال چه اختاپوس خطرناکی گرفتار شده است . اختاپوسی که به جای هشت پا هزاران پا دارد و به جای هزار فامیل ، هزاران فامیل را در دستگاه ها و مقام های مهم دولتی و لشکری و کشوری به کار گمارده است . این جریان مخوف دامنه ی بسیار وسیعی دارد که از فراماسون ها گرفته تا مافیا و شبکه های تولید و توزیع مواد مخدر ، مافیای نفتی ، شبکه های فساد ، قاچاق انسان ، گرفته تا دستگاه های جاسوسی شرق و غرب ، موساد و سیا ، ام - آی6 ، کا - گ - ب و شبکه های تروریستی و ... را در بر می گیرد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر