۱۳۸۹ تیر ۸, سه‌شنبه

(( صدا کن مرا ))

صدا کن مرا ،
تا درس عشق بیاموزمت ،
صدا کن مرا ،
تا مشق آزادگی کنیم ،
صدا کن مرا ،
تا صدایت در البرز و دماوند بپیچد ،
صدا کن مرا ،
تا زاگرس را به غرش آورم ،
صدا کن مرا ،
تا دالاهو ،
تا آلاداغ ،
تا سهند و سبلان ،
تا شیرکوه و تفتان ،
صدا کن مرا ،
تا خاموش کنیم منبر را ،
صدا کن مرا ،
تا طناب دار کنیم ،
عمامه را ،
صدا کن مرا ،
تا زیر انداز کنیم ،
عبا را ،
صدا کن مرا ،
تا مرکب خویش سازیم ،
امام جمعه را ،
صدا کن مرا ،
تا ذبح شرعی کنیم ،
رهبر را ،
صدا کن مرا ،
تا کشتارگاه کنیم ،
فیضیه را ،
صدا کن مرا ،
تا صدا کنم تو را ،
صدا کن مرا ،
تا صدا کنم دیگران را ،
صدا کن مرا ،
تا صدایمان فریاد شود ؛
فریادمان توفان ؛
و توفان سیلی و زلزله ای که ،
بنیاد ستم از جا بکند .
صدا کن مرا ،
تا سحر را صدا کنیم ،
صدا کن مرا ،
که صبح نزدیک است ،
صدا کن مرا ،
تا در بی صدایی نمیرم.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر