۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

(( تقدیم به ندا آقا سلطان ))

چه مظلومانه ؛
بسیجیان لگدمالمان کردند ؛

و چه بی رحمانه ؛
ما از زیر لگدشان گریختیم ،

چه نوازشگرانه ؛
چماق داران بر سرمان کوبیدند ؛

و ما چه ستمکارانه ؛
ضرباتِ چماق را تحمل کردیم ،

چه مهربانانه ؛
پلیسها گلوله بارانمان کردند ؛

و چه وحشیانه ما ؛
با ضربِ گلوله کشته شدیم ،

چه سخاوتمندانه ؛
لباس شخصی ها مشت بارانمان کردند ؛

و چه بخیلانه ما ؛
مشتشان را تاب نیاوردیم ،

چگونه مردمی هستیم !؟
رذیلانه مُردیم در سکوت
و خصمانه زندگی را تحمل کردیم

ندایِ ما به کجا می رسد ؟ ...
ندایِ ما جهان را لرزاند !!! ... ؛
وقتی ((ندا ))یِ ما قلبِ گلوله را شکافت .



و ما همچنان ستمگرانه می میریم
و باتومهای پلیس را با سرمان می شکنیم .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر