۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه

(( دکه ی ساندیس کو ؟ ))

چه کسی بود صدا زد (( حیدر )) ؟
ساندویچم کو ؟
ساندویچت بُرِشِ نانِ یتیمانی ست ؛
که محمود برایت دزدید!
و علی مجلس ساندیس چنین برپا کرد :
ساندویچت را با سینه ی سوزان جوانان وطن پُر کردند ،
سُسِ آن ؛
خون شهیدی ست ؛
که از پل افتاد ،
گوجه اش ؛
گوشتِ تنِ غم زده ای ست ؛
که ز ساچمه آبکش شده است ،
چه کسی بود صدا زد (( حیدر )) ؟
کیکم کو ؟
کیکِ تو ضَجه ی جان سوزِ (( ندا)) ست ؛
بدنِ پاره ی سرخِ شهداست ؛
کیکِ تو ناله ی ام الضعفاست ؛
قیمتِ کیک برایت بالاست !!!
در بهایش ؛
شرف و غیرت و مردی خواهند ،
تو که جیبت خالیست !
غیرِ تیر و باتوم و دشنه ؛
چه داری در دست ؟
بی گمان قدرت تو پوشالی ست !
چه کسی بود صدا زد (( حیدر )) ؟
ساندیسم کو ؟
ساندیس از اشک یتیمانی ست که ؛
پدرش تیر ز پهلو خورده ،
ساندیس ات؛
خون دلِ مادرِ (( سهراب )) و (( ندا )) ست ،
ساندیس ات ؛
اشکِ همه ایران است ،
ساندیس ات؛
خونِ دلِ مردمِ با ایمان است .
( ک - ترانه )

۲ نظر:

  1. بسیار جالب بود . امیدوارم موفق باشید. قابل توجه ساندیس خورها .

    پاسخحذف
  2. این شعر از کیه؟ خیلی قشنگه ! انگار خود سهراب گفته

    پاسخحذف