
حسن آیت و یا همانطور که طرفدارانش او را دکتر آیت مینامند متولد تیر ماه ۱۳۱۷ در شهرستان نجفآباد اصفهان و بزرگشده در یک خانوادهی روستایی و مذهبی است. او بعدها در تهران در رشتههای جامعهشناسی، حقوق و روزنامهنگاری به تحصیل پرداخت و همزمان درسهای حوزوی را فراگرفت و به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسه تسلط داشت. دکتر آیت را از مبارزان نهضت ملیشدن نفت هم خواندهاند که نمیتواند صحت داشته باشد، زیرا که او در آن هنگام فقط چهارده سال داشته است و بهنظر میرسد با توجه به گرایشهای ضد ملیگراییاش، این مطلبها بیشتر برای بازسازی چهرهی او و نشان دادن وطنپرستیاش ساخته شده باشند.
آیت با گرایشهای چپ و عضویت در حزب «زحمتکشانایران» و سپس با جنبههای خشنتر آن یعنی مبارزات مسلحانه وارد جریانات انقلاب شد. یکی از خصوصیات بارز دکتر آیت مخالفت او با غرب و اندیشههای «لیبرالیستی» بود. او بعدها توانست این تفکرات را در میان روحانیون نیز در پیش از انقلاب و با تدریس در مدرسهی عالی قضایی ترویج دهد. چیزی که ثمرهاش را پس از پیروزی انقلاب و با مخالفت با پیشنویس قانون اساسی گرفت و توانست قانون عرفی اولیه را به حکومت ولایتفقیه که خود بر اساس اندیشههای استادش «مظفر بقایی» تئوریزه کرده بود تغییر دهد.
نام حسن آیت بر اساس نقش او در گنجاندن اصل ولایتفقیه در قانوناساسی و همچنین طرح انقلاب فرهنگی و بستن دانشگاهها پرآوازه شده است. در مورد تغییر قانون اساسی البته بعدها از سوی آیتاله خامنهای از او به عنوان «دست خدا» یاد شد. «آن دست ملکوتی و الهی که اصل ولایت فقیه را در قانوناساسی گذاشت، او فهمید که چه میکند. کنترل کردن بنای مستحکم نظاماسلامی مادامی که اصل نورانی ولایتفقیه در قانوناساسی وجود دارد غیر ممکن است.» البته لورفتن طرح او دربارهی بستن دانشگاهها بعدها با مخالفت دوستانش در حزب جمهوریاسلامی روبهرو شد که تمامی آنها بعدن در انفجار دفتر حزب کشته شدند و آیت جان سالم بهدر برد.
با وجود تاثیر فراوانی که اندیشههایش در شکلگیری جمهوریاسلامی به شکل فعلی داشته است، تقریبن هیچ اثر مکتوبی از او باقی نمانده است بهجز جزوهای دربارهی دکتر مصدق که به او منسوب است. البته دوستانش این موضوع را به تواناییهایش در دانش شفاهی و حافظهی فوقالعادهاش در حفظ کردن موضوعات نسبت میدهند. یکیدیگر از میراثهای آیت که بعدها توسط شاگردانش همچون «روحالهحسینیان و سیدحمیدروحانی» دنبال شد، جستوجو در زندگی خصوصی، سابقههای سیاسی و گرایشات فکری، اخلاقی مخالفان سیاسی است. کاری که او در مورد «ابوالحسن بنیصدر» در مخالفت با ریاست جمهوریاش و بعدها «میرحسین موسوی» برای تصدی پست وزارت خارجه انجام داد.
پس از سالها سکوت در مورد حسن آیت و با پیشآمدن جریانات بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ با انجام چند مصاحبه از سوی همفکران سابق او نامش دوباره بر سر زبانها افتاد. اینبار برای نشاندادن شم بالای سیاسی آیت در شناسایی شخصیت واقعی میرحسینموسوی. در این گفتوگوها آقای اسرافیلیان، همسر حسنآیت و فرزندش تا آنجا پیش میروند که با برخی تفاوتها در جزییات همگی ادعا میکنند که آقای موسوی به نوعی از این ترور سود میبرده است و حتا گویا از طراحان آن بوده است و مدارکی برعلیه او نیز در جریان این ترور گم شده است.
«همسر دکتر آیت نقل مىکرد سه روزى بود که دکتر آیت بیمار بود، صبح روز سوم اسناد و مدارکى را جمع کرده داخل یک پوشه مىگذارد که برود. خانمش مىگوید: «که بیمار هستى بمان استراحت کن»، دکتر آیت مىگوید: «امروز باید بروم مجلس، امروز سرنوشت انقلاب مشخص خواهد شد. امروز قرار است مسئله تصدى وزارت امورخارجه آقاى میرحسینموسوى مطرح شود.» پوشه را عقب پیکان قرار مىدهد. ماشین بنزى در ۱۰ مترى منزل دکتر آیت در حال پنچرگیرى بوده است. زمانى که دکتر داخل ماشین مىشود بنز حرکت مىکند و دکتر آیت را به مسلسل مىبندد و در حدود ۶۰ تیر شلیک مىکنند که هنوز هم با آنکه در را تعمیر کردهاند باز هم جاى گلولهها باقى مانده.» پس از آن همسر دکتر آیت نقل مىکند: «چند لحظهاى گیج حادثه بودیم که یکدفعه به یاد پوشهی مدارک افتادیم و بهدنبالش گشتیم گفتند: پاسدارى پوشه را برداشته و همراه خود برده، دریافتیم که پوشهی مدارک به وزارت امور خارجه رفته.
پس از آنکه پاسدار را پیدا کردیم سراغ مدارک را گرفتیم، ابتدا منکر همهی قضایا شد اما با اصرار ما قبول کرد و رفت مدارک را از اتاقى دیگر بیاورد. بعد از ۳۰ دقیقه بهدنبال پاسدار داخل اتاق شدیم که دیدیم فرار کرده و دیگر اثرى از او نیافتیم. اینکه چه مواردى را مىخواست در مجلس مطرح کند هیچگاه مشخص نشد.» محسن آیت فرزند او در پاسخ به این سوال که آیا در ترور آیت ابهامی وجود دارد، میگوید: «با توجه به مواضع سیاسی شهید آیت در رویارویی با طیف وسیعی از مخالفان، تفکر راستین انقلاباسلامی، موارد مبهمی در این حادثه وجود دارد و مثلن این اطمینان وجود ندارد که آیا تنها گروه مشارکتکننده در ترور ایشان، مجاهدینخلق بودهاند یا مجموعههای دیگرهم بهنوعی در این ماجرا نقش داشته و احتمالن انجام برخی همآهنگیها را به عهده داشتهاند.»
با بررسی این مصاحبهها میشود بهراحتی دریافت که گویا دوباره تکرار تاریخی در جریان است و همانند تمامی انقلابها و به تبع آن انقلاب اسلامی قرار است با این روش تعداد دیگری از همراهان اولیه حذف شخصیتی شوند تا بهانه برای اقدامات بعدی فراهم شود. باید نشست و دید تنگتر شدن دامنهی خودیهای انقلاب تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر