سیاست در عصر دموکراسی به خانه شیشهای میماند که هرکس وارد آن شود، در معرض افکار عمومی است. زندگی شخصی سیاستمداران و خانواده آنان همیشه زیر ذرهبین قرار دارد. حساسیت بر چگونگی زندگی شخصی سیاستمداران خاص اینجا نیست. در همه دنیا کم و بیش این حساسیت وجود دارد. اما در ایران این حساسیت در اوج است و البته مردم هم حق دارند از فرزندان مسئولان خود بیشتر بدانند.
در سالهای بعد از انقلاب واژهای به واژگان سیاسی و اجتماعی ایران اضافه شد با عنوان «آقازاده». آقازادگان کسانی هستند که بهواسطه حضور پدر یا یکی از بستگان درجه اولشان در پستهای با نفوذ و قدرتمند از مصونیتهای ویژهای برخوردارند. سعی آقازادهها بیشتر این بود که راه و رسم پدر و وابستگان قدرتمند خود را پیش گیرند و جا پای او گذارند یا بی سر و صدا در کناری از مصونیت و امکانات خاص که به واسطه آقازادگی بهآن دست یافتهاند، بهرهمند شوند.
اما در این میان آقازادگانی هم بودند که پا جای پای پدر نگذاشتند و به سراغ سرنوشتی دیگر رفتند. گستره سرنوشت چنین آقازادگانی از مرگ و اعدام بود تا حبس خانگی و طرد سیاسی – اجتماعی.
رفتار فرزندان سیاستمداران و مسئولان ایرانی گاه آنچنان پرحاشیه بود که مسیر مبارزه پدر را تغییر داد و به مرور به حاشیه اصلی سیاست در ایران تبدیل شد. چنین آقازادگانی در سالهای پس از انقلاب کم نبودند. این نوشته روایتی کوتاه از آقازادگانی است که راهی متفاوت از راه پدرانشان را انتخاب کردند.
خمینیها
اگرچه فرزندان بنیانگذار انقلاب، رهروان شایستهای برای امام بودند، بطوریکه حاجسید مصطفا جانش را در راه اهداف پدر از دست داد و حاج احمد آقای خمینی هم سایه به سایه امام همراه و همدم بودند و تا آخر عمر لحظهای از همراهی امام کوتاهی نداشتند، اما حساب نوهها جدا بود، چنانکه آنان سرنوشتی متفاوت از پدران خود پیدا کردند.
سیدحسین خمینی این خانواده بزرگ انقلاب را بیحاشیه نگذاشت و چنانکه این روزها برخی سید حسن خمینی را در مقایسهای دور از ذهن به سیدحسین نیز تشبیه میکنند.
سیدحسین خمینی تنها فرزند پسر سیدمصطفا خمینی است. حاشیههای پیرامون سیدحسین از زمانی آغاز شد که او در دوره اول انتخابات ریاستجمهوری ایران حمایت قاطعی از ابوالحسن بنیصدر کردو آیتاله بهشتی و اکبرهاشمیرفسنجانی را به بوته نقد کشاند و به مرور با انقلابیون زاویه پیدا کرد. چنین موضعگیریهایی باعث شدکه ازوی بهعنوان یکی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران یاد شود. حسین خمینی درسال۲۰۰۴ وبعدازحمله نظامی آمریکا به عراق، از ایران به عراق و از عراق به ایالات متحده آمریکا سفر کرد و با بعضی سران اپوزیسیون جمهوری اسلامی دیدارهایی صورت داد.
وی در سال ۲۰۰۵ با خانوادهاش به ایران برگشت و از آن پس کمتر رسانهای شد، تا آنجا که برخی از حبس خانگی او سخن میگویند. سیدحسین خمینی همچنین در ماه جون ۲۰۰۶ در مصاحبه با تلویزیون العربیه وی از حمله نظامی آمریکا به ایران به منظور آزادسازی ایران حمایت کرد و افزود:
«آزادی بایدازهر راهی وارد ایران شود چه از طریق تحولات داخلی چه خارجی.» جدیدترین تصاویر سیدحسین خمینی مربوط میشود به مراسم درگذشت داماد امام خمینی (ره) که وی را در کنار دیگر نوههای امام نشان میدهد. اما سیدحسن خمینی شناختهشدهترین عضو حاضر خانواده امام است که این روزها تولیت آرامگاه رهبر کبیر انقلاب را بر عهده دارد.
اگرچه تا چند سال پیش او بهعنوان یکی از اعضای خانواده بنیانگذار انقلاب مورد احترام ویژه مسوولان قرار داشت، اما در بهمن سال ۱۳۸۶ سایت نوسازی، در نوشتهای با عنوان «راز لپهای گلانداخته سیدحسن خمینی» انتقادات بیپردهای را علیه سیدحسن مطرح کرد. کار این سایت به تعطیلی کشیده شد و محمدحسین نوبختیان مدیر سایت بازداشت شد، اما این سرآغاز طرح انتقادها به خانواده امام خمینی (ره) و سیدحسن بود. سیدحسن که در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ بهطور رسمی از کسی حمایت نکرد اما در مراسم تنفیذ و تحلیف محمود احمدی نژاد برای دوره دوم ریاست جمهوری شرکت نکرد و در مراسم هفته دولت در آرامگاه امام خمینی، به استقبال از محمود احمدی نژاد نرفت.
اوج انتقادها از سیدحسن خمینی در سالگرد ارتحال امام در سال جاری بود. چند روز پیش از این مراسم عکسهایی از سیدحسن خمینی منتشر شد که همراه با سیدمحمد خاتمی، کروبی و مهندس موسوی درعروسی پسر میردامادی بر سر یک میز نشسته بود. همین باعث شد عدهای در روز ۱۴ خرداد زمانی که سیدحسن قصد سخنرانی داشت با سردادن شعارهایی چون مرگ بر منافق و شعارهایی بر ضد محمد خاتمی، موسوی و کروبی اجازه ندادند وی به سخنرانی خود ادامه دهد.
مطهری
علی مطهری، پسر شهیدآیتاله مطهری، این روزها نماینده مردم تهران در بهارستان است، اما بسیاری از منتقدان وی که معمولن ازحامیان دولت هستند معتقدند که علی مطهری از راه و روش پدر خارج شده است و تنها از نام او بهره میجوید. صلاحیت علی مطهری ابتدا برای نامزدی در انتخابات رد شد اما در پی رایزنیها و تجدیدنظرخواهیها، شورای نگهبان رای به صلاحیت وی برای ورود به رقابتهای انتخاباتی داد و او توانست زیر تابلوی حمایت از احمدینژاد وارد مجلس شود. اما این روزها در صف اصولگرایان منتقد دولت قرار دارد که در عین حال از اصلاحطلبان نیز انتقاد میکند. مطهری پس از انتخابات به صراحت از حوادث روی داده انتقاد کرد و همین امر اعتراض چهرههای اصولگرا را بهدنبال داشت. انتقادهای مطهری از دولت و حامیانش کار را به آنجا کشاند که حتا بحث اخراجش از فراکسیون اصولگرایان مطرح شد، بحثی که مطهری از آن استقبال کرد، اما چنین نشد.
بهشتیها
شاید کسی فکرش را نمیکرد انتخابات ریاستجمهوری و حوادث بعد از آن روزی پسر شهید بهشتی را پشت میلههای زندان بفرستد، اما چنین شد. سیدعلیرضا بهشتی که از مشاوران اصلی میر حسین موسوی در انتخابات ریاستجمهوری بود و مدیر مسوولی روزنامه کلمه سبز را برعهده داشت. علیرضا بهشتی، فردای تظاهرات عاشورا، در روز ۷ دی ۱۳۸۸ در محل تدریس خود در دانشگاه بازداشت شد و چند هفته بعد آزاد شد. هر دو فرزند شهید بهشتی که در طول سالیان گذشته هیچگاه در معرض مناصب سیاسی نبودند، ناگهان در انتخابات ریاستجمهوری بهعنوان هسته اصلی حامیان میرحسین موسوی به صحنه انتخابات وارد شدند.
طالقانیها
فرزندان آیتاله طالقانی را میتوان در جمع آقازادههای پر حاشیه سالهای اولیه انقلاب قرار داد.
چنانکه ماجرای دستگیری دو پسر او در فروردین ماه ۱۳۵۸ حواشی زیادی را برای این خانواده به وجود آورد. ماجرا از این قرار بوده که ابوالحسن و مجتبی دو پسر آیتاله طالقانی نیمه شب ۲۳ فروردین بعد از خروج از سفارت فلسطین، توسط نیروهای شبه نظامی ناشناس بازداشت میشوند. در پی این حادثه، آیتاله طالقانی به حالت قهر دفاتر خود را تعطیل میکند و به مسافرتی اعلام نشده میرود. بهدنبال این موضوع فرزندان آیتاله طالقانی با میانجیگری موثر سیداحمد خمینی-که نقش واسط بین آیتاله طالقانی و امام خمینی را داشت- آزاد میشوند.
اما یکی از نکاتی که بازداشت مجتبا طالقانی فرزند آیتاله را با حساسیت خاصی مواجه میکرد، مارکسیست شدن وی در جریان گرایش بخشی از سازمان مجاهدین خلق به مارکسیسم در سال ۱۳۵۵ بود. مجتبا طالقانی با نگارش نامهای اعتراضی به پدر خویش علنن این دیدگاه خود را اعلام کرد. مجتبا طالقانی این روزها در فرانسه ساکن و عضو گروهی از روشنفکران ضدجنگ است. اعظم طالقانی دیگر فرزند آیتاله طالقانی نیز از فعالان ملی – مذهبی ایران و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی ایران بود. او که اکنون دبیرکل جامعه زنان انقلاب اسلامی است، در دهه پنجاه چندین سال زندانی سیاسی حکومت پهلوی در زندانهای اوین و قصر بود. پس از آن وارد دانشگاه شد و در رشته ادبیات فارسی تحصیل کرد. اعظم طالقانی نخستین زنی است که خود را نامزد ریاستجمهوری در ایران کرد. او در سال ۱۳۷۶ و ۱۳۸۹ نامزد انتخابات ریاستجمهوری ایران شده بود. به گفته خودش «برای آزمایش قانون اساسی، هیچ دلیلی وجود ندارد که یک زن نتواند نامزد انتخابات شود.»
اعظم طالقانی در تابستان ۲۰۰۳ (۱۳۸۲) بهدلیل مرگ زهرا کاظمی روزنامهنگار کانادایی-ایرانی در زندان، برای اعتراض به نبود امنیت جانی زندانیان در مقابل زندان اوین تحصن کرد. وی در جریان انتخابات ۱۳۸۸ به طرفداری از میرحسین موسوی پرداخت.
سید مهدی طالقانی یکی دیگر از پسران آیتاله طالقانی اگرچه در عرصه سیاست حضوری پر رنگ نداشت اما، هر از چندی با موضعگیریهایش توجهها را به خود جلب میکند. وی در نیمه شهریور سال ۸۴ در آستانه سالگرد آیتاله طالقانی در جلسه هفتگی انصار حزباله شرکت کرد به انتقاد شدید از اصلاحطلبان پرداخت. او در سخنان خود تاکید کرد: بارها به کسانیکه در موقع انتخابات در میتینگهای خود عکس آیتاله طالقانی را علم میکنند اخطار دادهایم که وقتی نامزد مطرح شما در تهران ۱۲۰۰ رای میآورد، این توهین به مرحوم طالقانی است. در انتخابات اخیر هم دوباره بعضی از کاندیداها عکس ایشان را علم کردند و از بین هشت کاندیدا نفر هفتم شدند.
آیتاله طالقانی سه دختر با نامهای بدری، وحیده و اعظم و همچنین سه فرزند پسر با نامهای حسین، مجتبا طالقانی و مهدی داشت.
جنتیها
فرزندان آیتاله جنتی دبیر شورای نگهبان قانون اساسی هم از جمله آقازادگانی هستند که هر یک به سویی رفتند. آیتاله جنتی دو پسر بهنام علی و محمدحسین داشت. اگرچه علی راه سیاست هم سو با پدر را انتخاب کرد و دیپلمات شد، اما محمدحسین به راه پدر نرفت.
محمدحسین جنتی پس از اعلام جنگ مسلحانه مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی ایران، به حمایت از سازمان مجاهدین برخاست و فعالیت خود را شدت بخشید. او همراه با همسرش فاطمه سروری به زندگی مخفی روی آورد و بالاخره در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ در اصفهان کشته شد. آیتاله جنتی نذر کرده بوده که اگر پسرش حسین جنتی که فراری است و روند انقلاب را قبول ندارد دستگیر یا اعدام شود ۴۰ روز روزه شکر بگیرد.
علی جنتی پسر دیگر آیتاله جنتی سیاستمدار و دیپلمات ایرانی است که البته اگرچه دچار سرنوشت برادر نشد، اما در صفبندیهای سیاسی بیش از اینکه نزدیک به پدر باشد، بهعنوان چهرهای نزدیک به آیتاله هاشمیرفسنجانی شناخته میشود. او در سال ۱۳۵۹ رییس صداوسیمای استان خوزستان و در سال ۱۳۶۳ استاندار خوزستان شد. وی همچنین در سال ۶۷ ریاست دفتر اکبر هاشمیرفسنجانی رییس مجلس را برعهده گرفت و در دوران ریاستجمهوری هاشمی به استانداری خراسان و سپس سفارت ایران در کویت برگزیده شد و تا پایان دوره ریاستجمهوری محمد خاتمی در این مقام باقی ماند. با پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۴ وی از کویت فراخوانده و بهعنوان معاون سیاسی وزیر کشور مصطفا پورمحمدی منصوب شود، اما در آستانه انتخابات شوراها و مجلس خبرگان در سال ۱۳۸۵، تحت فشار هواداران محمود احمدینژاد از این سمت کنار گذاشته و بار دیگر بهعنوان سفیر به کویت فرستاده شد. علی جنتی در خرداد سال جاری توسط متکی وزیرخارجه از مقام خود برکنار شد. چند هفته پیش از برکناری علی جنتی برخی مطبوعات کویتی در ادعایی بیپایه و اساس از نقش برخی از ایرانیان در گروههای جاسوسی در کویت خبر داده بودند. البته این اتهام هیچگاه توسط مقامهای رسمی کویت تایید نشد.
خلخالی
فاطمه صادقیخلخالی دختر حجتالاسلام خلخالی استاد دانشگاه است. وی در زمینه حقوق زنان فعالیت میکند و پیش از این با ماهنامه زنان نیز همکاری میکرد و عضو تحریریه فصلنامه گفتگو بوده است. فاطمه خلخالی همچنین مطالبی در دفاع از جنبش فمینیستی در ایران و بر علیه حجاب در سال ۱۳۸۷ ارایه کرد. پدر وی محمدصادق صادقیگیوی معروف به خلخالی، روحانی و حاکم شرع دادگاههای انقلاب پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ بود. خلخالی در دادگاههایی که ریاست آنها را بر عهده داشت و برای محاکمه و مجازات دستاندرکاران حکومت پهلوی تشکیل میشدند، حکم اعدام افرادی چون امیرعباس هویدا نخستوزیر رژیم پهلوی و نعمتاله نصیری رییس ساواک را صادر کرده بود.
ناطق نوری
ناطق نوری فرزند حجتالاسلام ناطق نوری ازجمله آقازادههایی بودکه تاپیش ازتبلیغات ومناظرههای انتخاباتی ریاستجمهوری دهم، حرکت در سایه رابه متن ترجیح میداد. او کمتر چهره رسانهای و سیاسی داشت و کسی از او خبر زیادی نداشت. اما این جریان بعداز مناظرههای انتخاباتی تغییر کرد. محمود احمدینژاد درمناظره معروف خود با میرحسین موسوی پیکان اتهامات خود را به فرزندان برخی سیاسیون ایرانی گرفت که پسر حجتالاسلام ناطق نوری یکی از آنها بود. بعد از اتهامهای احمدینژاد مصطفا ناطقنوری سکوت خود را شکست و در ۱۴ خرداد ۸۸ طی نامهای به میرحسین موسوی نامه شیوه مناظره تلویزیونی وی با رقیب انتخاباتیش راستود و از اتهام وارد شده بر خود و خانوادهاش در این مناظره گلایه کرد. وی همچنین در گفتوگویی با روزنامه ابرار گفت: «پدرم سختترین روزهای عمرش را در ماههای پس از انتخابات تجربه کرد.»
هاشمیها
اگرچه فرزندان هاشمیرفسنجانی راهی به جز راه پدر نرفتند، فرزندانی که به پاشنه آشیل اقتدار پدر تبدیل شدند. به گمان بسیاری از منتقدان این خانواده راه و رسمی که فرزندان رییس مجمع تشخیص مصلحت برگزیدند مسیری نبود که از آنها انتظار میرفت. بدون شک در سالهای بعد از انقلاب و مخصوصن در چندین سال گذشته نام هاشمیها با تجارت گره خورده است. این موضوع همیشه همچون شایعهای در بسته بین مردم دهان به دهان میچرخید اما هیچگاه کسی اشاره مستقیم به آن نداشت. تا اینکه محمود احمدینژاد در مناظره جنجالیاش با میرحسین موسوی از فرزندان هاشمی بهعنوان کسانی نام برد که از جایگاه آقازادگی خود برای رسیدن به منافع شخصی استفاده میکنند.
پرحاشیهترین این آقازادهها مهدی هاشمی است. او که در سالهای پایانی جنگ تحمیلی به همراه مجتبا خامنهای در جبههها حاضر شده بود، در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۴ در ستاد انتخاباتی پدرش اکبر هاشمی رفسنجانی فعالیت میکرد، اما در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ از حامیان میرحسین موسوی بود و بسیاری معتقد بودند که وی از امکانات دانشگاه آزاد برای حمایت از موسوی استفاده میکند. اما پس از انتخابات ریاست جمهوری نام وی از سوی چند تن از متهمان دادگاه متهمان پرونده کودتای مخملی بهعنوان فرمانده پشت صحنه حوادث بعد از انتخابات مطرح شد.
حتا بعضی طرفداران احمدینژاد مدعی شدند که مهدی هاشمی مهمترین نقش را در انصراف سید محمد خاتمی و جایگزینی موسوی در این دوره از انتخابات بر عهده داشته است. مهدی هاشمی دو ماه پس از انتخابات بهعنوان رییس دفتر هیت امنای دانشگاه آزاد اسلامی جهت بازدید و رسیدگی دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد اسلامی به خارج از ایران رفت که این سفر حواشی بسیاری را به همراه داشت که بعدها به سفر تحصیلی تعبیر شد که هنوز هم ادامه دارد.
در سال ۲۰۰۷ مدیرعامل و چند کارمند شرکت نفتی توتال توسط مقامات قضایی فرانسوی به اتهام پرداخت حدود ۶۰ میلیون یورو رشوه به مقامات ایرانی برای مشارکت در احداث میدان گازی پارس جنوبی بازداشت شدند و نام مهدی هاشمی بهعنوان فردی که بخشی از این مبلغ را دریافت کرده مطرح شد. توتال در سال ۱۹۹۷ به همراه شرکت گازپروم روسیه و پتروناس مالزی در مناقصه احداث این میدان گازی پیروز شده بود و در سال ۲۰۰۴ پلیس سوییس متوجه شده بود که چندین میلیون یورو از اموال شرکت توتال به حساب یک ایرانی مقیم سوییس واریز شده که به گفته رسانههای فرانسوی از کارمندان مهدی هاشمیرفسنجانی است.
محسن هاشمیرفسنجانی پسر ارشد آیتاله هاشمیرفسنجانی هم اگرچه همچون برادر کوچکترش پرحاشیه نبود، اما بحث حضور یازده ساله وی بهعنوان رییس متروی تهران بارها از سوی دولت احمدینژاد مورد نقد قرار گرفته است. این انتقادها کار را بهجایی رساند که محسن در مراسمی که برخی از فرماندهان نظامی نیز در آن حضور داشتند از حملات حامیان احمدینژاد به پدرش و خانواده هاشمی به شدت انتقاد کند.
فائزه هم پر حاشیهترین دختر آیتاله هاشمیرفسنجانی است که وارد وادی سیاست شده است. فائزه هاشمی نماینده دوم تهران در مجلس پنجم بود، اما شکست او در انتخابات مجلس ششم باعث کنارهگیری او از سیاست شد.
او در سال ۱۳۷۸ اولین روزنامه مربوط به زنان یعنی روزنامه زن را منتشر کرد. فائزه از مخالفین جدی محمود احمدینژاد رییسجمهوری کنونی ایران است که در اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ حضور فعالی داشت و حتا در تظاهرات روز ۳۰ خرداد برای مدت کوتاهی دستگیر شد.
فاطمه خواهر فائزه اما سیاستمدار نیست و پیش از این رییس فدراسیون ورزشی بیماران خاص بود. فاطمه هاشمی در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۳۸۸ از این سمت استعفا کرد تا هیچ سمت دولتی نداشته باشد.
یاسر هاشمی پسر کوچک هاشمیرفسنجانی هم اگرچه در مقطعی حاشیههایی داشت، اما حاشیههای مهدی او را به حاشیه راند، تا اینکه چندی پیش خبری مبنی بر دستگیری رییس دفتر وی منتشر شد.
حسنی
رشید حسنی پسر حجتالاسلام حسنی امام جمعه ارومیه نیز از جمله آقازادگانی بود که راه پدر را نرفت و به کمک پدر به مجازات رسید.اگرچه حجتالاسلام حسنی از مبارزان با رژیم شاهنشاهی و نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی بود، اما پسرش رشید، در اوایل انقلاب به عضویت گروهک فدائیان خلق در آمد. پس از این بود که حجت الاسلام حسنی محل پسرش را به کمیته انقلاب اطلاع داد و رشید حسنی پس از محاکمه اعدام شد.
گیلانی
پسر آیتاله محمدیگیلانی هم از جمله آقازادگانی بود که با حکم پدر به مجازات رسید. آیتاله محمدی گیلانی که از فعالان سیاسی پیش از انقلاب بود پس از پیروزی انقلاب به دستور امامخمینی (ره) تشکیل دادگاه انقلاب را بر عهده گرفت و پس از تشکیل شورای عالی قضایی به عضویت این شورای درآمد. آیتاله محمدیگیلانی سه پسر داشت که اوایل انقلاب از اعضای مجاهدین خلق بودند.
پسر اول و دوم آیتاله گیلانی یکی در تصادف و دیگری در درگیریهای خیابانی کشته شدند، اما پسر سوم با حکم پدر اعدام شد.
البته آنچنانکه تفاوتهای نسلی، شکافهای نسلی را ایجاد کرده است، مطالعه سرنوشت فرزندان مسوولان هم گویای شکافهای نسلی است. شکاف فرزندان و پدران، شکاف نسل اول فرزندان و نسلهای بعدی و …. در این میان شخصیتها و سیاستمداران بسیاری هم هستند که گرفتار شکاف نسلی فرزندان خود نشده اند و در کوران حوادث امتحان خوبی پس دادهاند.
در سالهای بعد از انقلاب واژهای به واژگان سیاسی و اجتماعی ایران اضافه شد با عنوان «آقازاده». آقازادگان کسانی هستند که بهواسطه حضور پدر یا یکی از بستگان درجه اولشان در پستهای با نفوذ و قدرتمند از مصونیتهای ویژهای برخوردارند. سعی آقازادهها بیشتر این بود که راه و رسم پدر و وابستگان قدرتمند خود را پیش گیرند و جا پای او گذارند یا بی سر و صدا در کناری از مصونیت و امکانات خاص که به واسطه آقازادگی بهآن دست یافتهاند، بهرهمند شوند.
اما در این میان آقازادگانی هم بودند که پا جای پای پدر نگذاشتند و به سراغ سرنوشتی دیگر رفتند. گستره سرنوشت چنین آقازادگانی از مرگ و اعدام بود تا حبس خانگی و طرد سیاسی – اجتماعی.
رفتار فرزندان سیاستمداران و مسئولان ایرانی گاه آنچنان پرحاشیه بود که مسیر مبارزه پدر را تغییر داد و به مرور به حاشیه اصلی سیاست در ایران تبدیل شد. چنین آقازادگانی در سالهای پس از انقلاب کم نبودند. این نوشته روایتی کوتاه از آقازادگانی است که راهی متفاوت از راه پدرانشان را انتخاب کردند.
خمینیها
اگرچه فرزندان بنیانگذار انقلاب، رهروان شایستهای برای امام بودند، بطوریکه حاجسید مصطفا جانش را در راه اهداف پدر از دست داد و حاج احمد آقای خمینی هم سایه به سایه امام همراه و همدم بودند و تا آخر عمر لحظهای از همراهی امام کوتاهی نداشتند، اما حساب نوهها جدا بود، چنانکه آنان سرنوشتی متفاوت از پدران خود پیدا کردند.
سیدحسین خمینی این خانواده بزرگ انقلاب را بیحاشیه نگذاشت و چنانکه این روزها برخی سید حسن خمینی را در مقایسهای دور از ذهن به سیدحسین نیز تشبیه میکنند.
سیدحسین خمینی تنها فرزند پسر سیدمصطفا خمینی است. حاشیههای پیرامون سیدحسین از زمانی آغاز شد که او در دوره اول انتخابات ریاستجمهوری ایران حمایت قاطعی از ابوالحسن بنیصدر کردو آیتاله بهشتی و اکبرهاشمیرفسنجانی را به بوته نقد کشاند و به مرور با انقلابیون زاویه پیدا کرد. چنین موضعگیریهایی باعث شدکه ازوی بهعنوان یکی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران یاد شود. حسین خمینی درسال۲۰۰۴ وبعدازحمله نظامی آمریکا به عراق، از ایران به عراق و از عراق به ایالات متحده آمریکا سفر کرد و با بعضی سران اپوزیسیون جمهوری اسلامی دیدارهایی صورت داد.
وی در سال ۲۰۰۵ با خانوادهاش به ایران برگشت و از آن پس کمتر رسانهای شد، تا آنجا که برخی از حبس خانگی او سخن میگویند. سیدحسین خمینی همچنین در ماه جون ۲۰۰۶ در مصاحبه با تلویزیون العربیه وی از حمله نظامی آمریکا به ایران به منظور آزادسازی ایران حمایت کرد و افزود:
«آزادی بایدازهر راهی وارد ایران شود چه از طریق تحولات داخلی چه خارجی.» جدیدترین تصاویر سیدحسین خمینی مربوط میشود به مراسم درگذشت داماد امام خمینی (ره) که وی را در کنار دیگر نوههای امام نشان میدهد. اما سیدحسن خمینی شناختهشدهترین عضو حاضر خانواده امام است که این روزها تولیت آرامگاه رهبر کبیر انقلاب را بر عهده دارد.
اگرچه تا چند سال پیش او بهعنوان یکی از اعضای خانواده بنیانگذار انقلاب مورد احترام ویژه مسوولان قرار داشت، اما در بهمن سال ۱۳۸۶ سایت نوسازی، در نوشتهای با عنوان «راز لپهای گلانداخته سیدحسن خمینی» انتقادات بیپردهای را علیه سیدحسن مطرح کرد. کار این سایت به تعطیلی کشیده شد و محمدحسین نوبختیان مدیر سایت بازداشت شد، اما این سرآغاز طرح انتقادها به خانواده امام خمینی (ره) و سیدحسن بود. سیدحسن که در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ بهطور رسمی از کسی حمایت نکرد اما در مراسم تنفیذ و تحلیف محمود احمدی نژاد برای دوره دوم ریاست جمهوری شرکت نکرد و در مراسم هفته دولت در آرامگاه امام خمینی، به استقبال از محمود احمدی نژاد نرفت.
اوج انتقادها از سیدحسن خمینی در سالگرد ارتحال امام در سال جاری بود. چند روز پیش از این مراسم عکسهایی از سیدحسن خمینی منتشر شد که همراه با سیدمحمد خاتمی، کروبی و مهندس موسوی درعروسی پسر میردامادی بر سر یک میز نشسته بود. همین باعث شد عدهای در روز ۱۴ خرداد زمانی که سیدحسن قصد سخنرانی داشت با سردادن شعارهایی چون مرگ بر منافق و شعارهایی بر ضد محمد خاتمی، موسوی و کروبی اجازه ندادند وی به سخنرانی خود ادامه دهد.
مطهری
علی مطهری، پسر شهیدآیتاله مطهری، این روزها نماینده مردم تهران در بهارستان است، اما بسیاری از منتقدان وی که معمولن ازحامیان دولت هستند معتقدند که علی مطهری از راه و روش پدر خارج شده است و تنها از نام او بهره میجوید. صلاحیت علی مطهری ابتدا برای نامزدی در انتخابات رد شد اما در پی رایزنیها و تجدیدنظرخواهیها، شورای نگهبان رای به صلاحیت وی برای ورود به رقابتهای انتخاباتی داد و او توانست زیر تابلوی حمایت از احمدینژاد وارد مجلس شود. اما این روزها در صف اصولگرایان منتقد دولت قرار دارد که در عین حال از اصلاحطلبان نیز انتقاد میکند. مطهری پس از انتخابات به صراحت از حوادث روی داده انتقاد کرد و همین امر اعتراض چهرههای اصولگرا را بهدنبال داشت. انتقادهای مطهری از دولت و حامیانش کار را به آنجا کشاند که حتا بحث اخراجش از فراکسیون اصولگرایان مطرح شد، بحثی که مطهری از آن استقبال کرد، اما چنین نشد.
بهشتیها
شاید کسی فکرش را نمیکرد انتخابات ریاستجمهوری و حوادث بعد از آن روزی پسر شهید بهشتی را پشت میلههای زندان بفرستد، اما چنین شد. سیدعلیرضا بهشتی که از مشاوران اصلی میر حسین موسوی در انتخابات ریاستجمهوری بود و مدیر مسوولی روزنامه کلمه سبز را برعهده داشت. علیرضا بهشتی، فردای تظاهرات عاشورا، در روز ۷ دی ۱۳۸۸ در محل تدریس خود در دانشگاه بازداشت شد و چند هفته بعد آزاد شد. هر دو فرزند شهید بهشتی که در طول سالیان گذشته هیچگاه در معرض مناصب سیاسی نبودند، ناگهان در انتخابات ریاستجمهوری بهعنوان هسته اصلی حامیان میرحسین موسوی به صحنه انتخابات وارد شدند.
طالقانیها
فرزندان آیتاله طالقانی را میتوان در جمع آقازادههای پر حاشیه سالهای اولیه انقلاب قرار داد.
چنانکه ماجرای دستگیری دو پسر او در فروردین ماه ۱۳۵۸ حواشی زیادی را برای این خانواده به وجود آورد. ماجرا از این قرار بوده که ابوالحسن و مجتبی دو پسر آیتاله طالقانی نیمه شب ۲۳ فروردین بعد از خروج از سفارت فلسطین، توسط نیروهای شبه نظامی ناشناس بازداشت میشوند. در پی این حادثه، آیتاله طالقانی به حالت قهر دفاتر خود را تعطیل میکند و به مسافرتی اعلام نشده میرود. بهدنبال این موضوع فرزندان آیتاله طالقانی با میانجیگری موثر سیداحمد خمینی-که نقش واسط بین آیتاله طالقانی و امام خمینی را داشت- آزاد میشوند.
اما یکی از نکاتی که بازداشت مجتبا طالقانی فرزند آیتاله را با حساسیت خاصی مواجه میکرد، مارکسیست شدن وی در جریان گرایش بخشی از سازمان مجاهدین خلق به مارکسیسم در سال ۱۳۵۵ بود. مجتبا طالقانی با نگارش نامهای اعتراضی به پدر خویش علنن این دیدگاه خود را اعلام کرد. مجتبا طالقانی این روزها در فرانسه ساکن و عضو گروهی از روشنفکران ضدجنگ است. اعظم طالقانی دیگر فرزند آیتاله طالقانی نیز از فعالان ملی – مذهبی ایران و نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی ایران بود. او که اکنون دبیرکل جامعه زنان انقلاب اسلامی است، در دهه پنجاه چندین سال زندانی سیاسی حکومت پهلوی در زندانهای اوین و قصر بود. پس از آن وارد دانشگاه شد و در رشته ادبیات فارسی تحصیل کرد. اعظم طالقانی نخستین زنی است که خود را نامزد ریاستجمهوری در ایران کرد. او در سال ۱۳۷۶ و ۱۳۸۹ نامزد انتخابات ریاستجمهوری ایران شده بود. به گفته خودش «برای آزمایش قانون اساسی، هیچ دلیلی وجود ندارد که یک زن نتواند نامزد انتخابات شود.»
اعظم طالقانی در تابستان ۲۰۰۳ (۱۳۸۲) بهدلیل مرگ زهرا کاظمی روزنامهنگار کانادایی-ایرانی در زندان، برای اعتراض به نبود امنیت جانی زندانیان در مقابل زندان اوین تحصن کرد. وی در جریان انتخابات ۱۳۸۸ به طرفداری از میرحسین موسوی پرداخت.
سید مهدی طالقانی یکی دیگر از پسران آیتاله طالقانی اگرچه در عرصه سیاست حضوری پر رنگ نداشت اما، هر از چندی با موضعگیریهایش توجهها را به خود جلب میکند. وی در نیمه شهریور سال ۸۴ در آستانه سالگرد آیتاله طالقانی در جلسه هفتگی انصار حزباله شرکت کرد به انتقاد شدید از اصلاحطلبان پرداخت. او در سخنان خود تاکید کرد: بارها به کسانیکه در موقع انتخابات در میتینگهای خود عکس آیتاله طالقانی را علم میکنند اخطار دادهایم که وقتی نامزد مطرح شما در تهران ۱۲۰۰ رای میآورد، این توهین به مرحوم طالقانی است. در انتخابات اخیر هم دوباره بعضی از کاندیداها عکس ایشان را علم کردند و از بین هشت کاندیدا نفر هفتم شدند.
آیتاله طالقانی سه دختر با نامهای بدری، وحیده و اعظم و همچنین سه فرزند پسر با نامهای حسین، مجتبا طالقانی و مهدی داشت.
جنتیها
فرزندان آیتاله جنتی دبیر شورای نگهبان قانون اساسی هم از جمله آقازادگانی هستند که هر یک به سویی رفتند. آیتاله جنتی دو پسر بهنام علی و محمدحسین داشت. اگرچه علی راه سیاست هم سو با پدر را انتخاب کرد و دیپلمات شد، اما محمدحسین به راه پدر نرفت.
محمدحسین جنتی پس از اعلام جنگ مسلحانه مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی ایران، به حمایت از سازمان مجاهدین برخاست و فعالیت خود را شدت بخشید. او همراه با همسرش فاطمه سروری به زندگی مخفی روی آورد و بالاخره در ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ در اصفهان کشته شد. آیتاله جنتی نذر کرده بوده که اگر پسرش حسین جنتی که فراری است و روند انقلاب را قبول ندارد دستگیر یا اعدام شود ۴۰ روز روزه شکر بگیرد.
علی جنتی پسر دیگر آیتاله جنتی سیاستمدار و دیپلمات ایرانی است که البته اگرچه دچار سرنوشت برادر نشد، اما در صفبندیهای سیاسی بیش از اینکه نزدیک به پدر باشد، بهعنوان چهرهای نزدیک به آیتاله هاشمیرفسنجانی شناخته میشود. او در سال ۱۳۵۹ رییس صداوسیمای استان خوزستان و در سال ۱۳۶۳ استاندار خوزستان شد. وی همچنین در سال ۶۷ ریاست دفتر اکبر هاشمیرفسنجانی رییس مجلس را برعهده گرفت و در دوران ریاستجمهوری هاشمی به استانداری خراسان و سپس سفارت ایران در کویت برگزیده شد و تا پایان دوره ریاستجمهوری محمد خاتمی در این مقام باقی ماند. با پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۴ وی از کویت فراخوانده و بهعنوان معاون سیاسی وزیر کشور مصطفا پورمحمدی منصوب شود، اما در آستانه انتخابات شوراها و مجلس خبرگان در سال ۱۳۸۵، تحت فشار هواداران محمود احمدینژاد از این سمت کنار گذاشته و بار دیگر بهعنوان سفیر به کویت فرستاده شد. علی جنتی در خرداد سال جاری توسط متکی وزیرخارجه از مقام خود برکنار شد. چند هفته پیش از برکناری علی جنتی برخی مطبوعات کویتی در ادعایی بیپایه و اساس از نقش برخی از ایرانیان در گروههای جاسوسی در کویت خبر داده بودند. البته این اتهام هیچگاه توسط مقامهای رسمی کویت تایید نشد.
خلخالی
فاطمه صادقیخلخالی دختر حجتالاسلام خلخالی استاد دانشگاه است. وی در زمینه حقوق زنان فعالیت میکند و پیش از این با ماهنامه زنان نیز همکاری میکرد و عضو تحریریه فصلنامه گفتگو بوده است. فاطمه خلخالی همچنین مطالبی در دفاع از جنبش فمینیستی در ایران و بر علیه حجاب در سال ۱۳۸۷ ارایه کرد. پدر وی محمدصادق صادقیگیوی معروف به خلخالی، روحانی و حاکم شرع دادگاههای انقلاب پس از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ بود. خلخالی در دادگاههایی که ریاست آنها را بر عهده داشت و برای محاکمه و مجازات دستاندرکاران حکومت پهلوی تشکیل میشدند، حکم اعدام افرادی چون امیرعباس هویدا نخستوزیر رژیم پهلوی و نعمتاله نصیری رییس ساواک را صادر کرده بود.
ناطق نوری
ناطق نوری فرزند حجتالاسلام ناطق نوری ازجمله آقازادههایی بودکه تاپیش ازتبلیغات ومناظرههای انتخاباتی ریاستجمهوری دهم، حرکت در سایه رابه متن ترجیح میداد. او کمتر چهره رسانهای و سیاسی داشت و کسی از او خبر زیادی نداشت. اما این جریان بعداز مناظرههای انتخاباتی تغییر کرد. محمود احمدینژاد درمناظره معروف خود با میرحسین موسوی پیکان اتهامات خود را به فرزندان برخی سیاسیون ایرانی گرفت که پسر حجتالاسلام ناطق نوری یکی از آنها بود. بعد از اتهامهای احمدینژاد مصطفا ناطقنوری سکوت خود را شکست و در ۱۴ خرداد ۸۸ طی نامهای به میرحسین موسوی نامه شیوه مناظره تلویزیونی وی با رقیب انتخاباتیش راستود و از اتهام وارد شده بر خود و خانوادهاش در این مناظره گلایه کرد. وی همچنین در گفتوگویی با روزنامه ابرار گفت: «پدرم سختترین روزهای عمرش را در ماههای پس از انتخابات تجربه کرد.»
هاشمیها
اگرچه فرزندان هاشمیرفسنجانی راهی به جز راه پدر نرفتند، فرزندانی که به پاشنه آشیل اقتدار پدر تبدیل شدند. به گمان بسیاری از منتقدان این خانواده راه و رسمی که فرزندان رییس مجمع تشخیص مصلحت برگزیدند مسیری نبود که از آنها انتظار میرفت. بدون شک در سالهای بعد از انقلاب و مخصوصن در چندین سال گذشته نام هاشمیها با تجارت گره خورده است. این موضوع همیشه همچون شایعهای در بسته بین مردم دهان به دهان میچرخید اما هیچگاه کسی اشاره مستقیم به آن نداشت. تا اینکه محمود احمدینژاد در مناظره جنجالیاش با میرحسین موسوی از فرزندان هاشمی بهعنوان کسانی نام برد که از جایگاه آقازادگی خود برای رسیدن به منافع شخصی استفاده میکنند.
پرحاشیهترین این آقازادهها مهدی هاشمی است. او که در سالهای پایانی جنگ تحمیلی به همراه مجتبا خامنهای در جبههها حاضر شده بود، در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۴ در ستاد انتخاباتی پدرش اکبر هاشمی رفسنجانی فعالیت میکرد، اما در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ از حامیان میرحسین موسوی بود و بسیاری معتقد بودند که وی از امکانات دانشگاه آزاد برای حمایت از موسوی استفاده میکند. اما پس از انتخابات ریاست جمهوری نام وی از سوی چند تن از متهمان دادگاه متهمان پرونده کودتای مخملی بهعنوان فرمانده پشت صحنه حوادث بعد از انتخابات مطرح شد.
حتا بعضی طرفداران احمدینژاد مدعی شدند که مهدی هاشمی مهمترین نقش را در انصراف سید محمد خاتمی و جایگزینی موسوی در این دوره از انتخابات بر عهده داشته است. مهدی هاشمی دو ماه پس از انتخابات بهعنوان رییس دفتر هیت امنای دانشگاه آزاد اسلامی جهت بازدید و رسیدگی دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد اسلامی به خارج از ایران رفت که این سفر حواشی بسیاری را به همراه داشت که بعدها به سفر تحصیلی تعبیر شد که هنوز هم ادامه دارد.
در سال ۲۰۰۷ مدیرعامل و چند کارمند شرکت نفتی توتال توسط مقامات قضایی فرانسوی به اتهام پرداخت حدود ۶۰ میلیون یورو رشوه به مقامات ایرانی برای مشارکت در احداث میدان گازی پارس جنوبی بازداشت شدند و نام مهدی هاشمی بهعنوان فردی که بخشی از این مبلغ را دریافت کرده مطرح شد. توتال در سال ۱۹۹۷ به همراه شرکت گازپروم روسیه و پتروناس مالزی در مناقصه احداث این میدان گازی پیروز شده بود و در سال ۲۰۰۴ پلیس سوییس متوجه شده بود که چندین میلیون یورو از اموال شرکت توتال به حساب یک ایرانی مقیم سوییس واریز شده که به گفته رسانههای فرانسوی از کارمندان مهدی هاشمیرفسنجانی است.
محسن هاشمیرفسنجانی پسر ارشد آیتاله هاشمیرفسنجانی هم اگرچه همچون برادر کوچکترش پرحاشیه نبود، اما بحث حضور یازده ساله وی بهعنوان رییس متروی تهران بارها از سوی دولت احمدینژاد مورد نقد قرار گرفته است. این انتقادها کار را بهجایی رساند که محسن در مراسمی که برخی از فرماندهان نظامی نیز در آن حضور داشتند از حملات حامیان احمدینژاد به پدرش و خانواده هاشمی به شدت انتقاد کند.
فائزه هم پر حاشیهترین دختر آیتاله هاشمیرفسنجانی است که وارد وادی سیاست شده است. فائزه هاشمی نماینده دوم تهران در مجلس پنجم بود، اما شکست او در انتخابات مجلس ششم باعث کنارهگیری او از سیاست شد.
او در سال ۱۳۷۸ اولین روزنامه مربوط به زنان یعنی روزنامه زن را منتشر کرد. فائزه از مخالفین جدی محمود احمدینژاد رییسجمهوری کنونی ایران است که در اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ حضور فعالی داشت و حتا در تظاهرات روز ۳۰ خرداد برای مدت کوتاهی دستگیر شد.
فاطمه خواهر فائزه اما سیاستمدار نیست و پیش از این رییس فدراسیون ورزشی بیماران خاص بود. فاطمه هاشمی در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۳۸۸ از این سمت استعفا کرد تا هیچ سمت دولتی نداشته باشد.
یاسر هاشمی پسر کوچک هاشمیرفسنجانی هم اگرچه در مقطعی حاشیههایی داشت، اما حاشیههای مهدی او را به حاشیه راند، تا اینکه چندی پیش خبری مبنی بر دستگیری رییس دفتر وی منتشر شد.
حسنی
رشید حسنی پسر حجتالاسلام حسنی امام جمعه ارومیه نیز از جمله آقازادگانی بود که راه پدر را نرفت و به کمک پدر به مجازات رسید.اگرچه حجتالاسلام حسنی از مبارزان با رژیم شاهنشاهی و نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی بود، اما پسرش رشید، در اوایل انقلاب به عضویت گروهک فدائیان خلق در آمد. پس از این بود که حجت الاسلام حسنی محل پسرش را به کمیته انقلاب اطلاع داد و رشید حسنی پس از محاکمه اعدام شد.
گیلانی
پسر آیتاله محمدیگیلانی هم از جمله آقازادگانی بود که با حکم پدر به مجازات رسید. آیتاله محمدی گیلانی که از فعالان سیاسی پیش از انقلاب بود پس از پیروزی انقلاب به دستور امامخمینی (ره) تشکیل دادگاه انقلاب را بر عهده گرفت و پس از تشکیل شورای عالی قضایی به عضویت این شورای درآمد. آیتاله محمدیگیلانی سه پسر داشت که اوایل انقلاب از اعضای مجاهدین خلق بودند.
پسر اول و دوم آیتاله گیلانی یکی در تصادف و دیگری در درگیریهای خیابانی کشته شدند، اما پسر سوم با حکم پدر اعدام شد.
البته آنچنانکه تفاوتهای نسلی، شکافهای نسلی را ایجاد کرده است، مطالعه سرنوشت فرزندان مسوولان هم گویای شکافهای نسلی است. شکاف فرزندان و پدران، شکاف نسل اول فرزندان و نسلهای بعدی و …. در این میان شخصیتها و سیاستمداران بسیاری هم هستند که گرفتار شکاف نسلی فرزندان خود نشده اند و در کوران حوادث امتحان خوبی پس دادهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر