۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه

دهانت را می‌بویند مبادا گفته باشی... سانسور چیست؟

اصطلاح «سانسور» (censure) ازکلمه لاتین (censere) گرفته شده‌ است. در روم سانسورچی دو وظیفه اصلی بر‌عهده داشت، شمارش شهروندان و نظارت بر اخلاق ایشان. در فرهنگ فارسی «عمید» سانسور این‌گونه تعریف می‌شود که: «سانسور در لغت به معنی نظارت و مراقبت و ممیزی روزنامه‌ها و سایر مطبوعات از طرف دولت است.» و دایره‌المعارف فارسی «مصاحب» سانسور را چنین تعریف می‌کند: «تفتیش پیش از انتشار کتاب‌ها، جراید، نمایش‌نامه‌ها و امثال آن، و نیز تفتیش نامه‌های خصوصی پیش از رسیدن آن‌ها به مقصد یا تفتیش نطق و بیان قبل از ایراد آن‌ها، به منظور حصول اطمینان از این‌که مندرجات آن‌ها مضر به اخلاق عمومی یا منافع دولت یا دست‌گاه حاکمه نیست.» در واژه‌نامه‌ی درون‌خطی کتاب‌داری و اطلاع‌رسانی(ODLIS) چنین آمده است: «سانسور عبارت است از منع تولید، توزیع، تبادل یا نمایش یک اثر توسط قدرت حاکم به دلیل آن‌که ممکن است مطالب ناشایست یا خطرناکی را در بر داشته باشد.»
آزادی به عنوان یکی از حقوق مسلم انسان در جهان از سوی همه آزاداندیشان به رسمیت شناخته می‌شود و این آزادی فقط هنگامی می‌تواند محدود شود که مانعی در راه آزادی‌های دیگران باشد. اما همیشه و در طول تاریخ این مستبدان و مرتجعان بوده‌اند که به بهانه‌های مختلف سعی در محدود کردن آزادی‌های افراد جامعه و اعمال سانسور داشته‌اند و به‌طور کلی، سانسور در میان افراد جامعه در تقابل و تضاد با «آزادی بیان» به‌کار می‌رود و از این رو، بار معنایی منفی دارد. در این دیدگاه، سانسور کشاکشی است بین همه‌ی کسانی که از یک‌سو حرفی برای گفتن دارند و نهادها، قدرت‌ها، آیین‌ها، تشکیلات و افرادی که از سوی دیگر آن حرف‌ها را موافق مصالح یا در جهت منافع خود نمی‌بینند. عده‌ای از متفکران سانسور را مصداقی از سرکوب دیدگاه‌ها و یا بهره‌برداری از تبلیغات منفی، دخالت در کار رسانه‌ها و روابط اجتماعی و یا ارایه‌ اطلاعات نادرست و یا حتا ممانعت از ایجاد مراکز آزادی بیان می‌دانند.
اخلاقیات همواره یکی از دست‌آویزهای کهنه‌ی مرتجعین و دشمنان آزادی برای به‌کاربستن سانسور در جوامع بوده است. دیکتاتورها و حاکمان نالایق چون همیشه از ناآگاهی و غفلت مردم سود می‌برده‌اند و از سوی دیگر چون می‌دانسته‌اند که مفهومی به نام اخلاق تعریف گسترده، پیچیده و گاهی مبهم دارد، پس به راحتی و با زیرکی از آن برای پیش‌برد هدف‌هایشان سود برده‌اند. اگر به پرسش‌هایی هم‌چون، اخلاق چیست؟ مبنای تعریف اخلاقیات کجاست؟ با تغییر عرفیات جامعه، جای‌گاه تعاریف اخلاقی چه تغییری می‌کنند؟ اگر در جامعه‌ای چنان تعاریف گوناگون و متناقضی از اخلاق وجود داشت که نتوان یکی را بر دیگری برتری داد تکلیف قانون‌گذار چیست؟ و هزاران هزار پرسش دیگر بیاندیشیم خواهیم دید، اعمال محدودیت بر اندیشه‌ و اندیشه‌ورزی به بهانه‌ی اخلاق، فقط و فقط می‌تواند به منظور پیش‌برد یک دیدگاه در جامعه صورت گیرد که آن چیزی به جز ارتجاع و دگماتیسم نیست.
حربه‌ی دیگر مستبدان برای گسترش ممیزی یا سانسور، وجود شرایط ویژه در کشور و یا جامعه است. این روش یکی از روش‌های قدیمی برای اعمال سانسور بوده است. برای مثال در جنگ جهانی نخست نامه‌های سربازان به خانواده‌هایشان سانسور می‌شد تا مبادا به وسیله‌ی آن‌ها اسرار و اطلاعات جنگی به چنگ دشمنان بیافتد. بهانه‌ی وجود یک دشمن خارجی که ممکن است با انتقاد روشن‌فکران از حکومت‌ملی، قدرت گرفته و کشور را مورد تعرض قرار دهد، این مجوز را به حکومت‌های خودکامه می‌دهد تا سانسور بیش‌تری بر منتقدان خود اعمال کنند. به همین سبب است که چنین حاکمانی از وجود یک دشمن قوی خارجی استقبال می‌کنند و در صورت لزوم برای بقای بیش‌ترشان کشور را به سوی شرایط جنگی و بحرانی سوق می‌دهند.
سانسور توسط حکومت و یا ایادی، مزدوران و جیره‌خوران آن که خود را مدافعان اخلاقیات‌عرفی و مذهبی جامعه و یا امنیت‌ملی می‌دانند اعمال می‌شود. این ممیزی‌ها در زمینه‌های متفاوت و روش‌های گوناگون اجرا می‌شود. آن‌ها بر تدوین و نشر کتاب‌‌های درسی و غیر‌درسی نظارت کامل می‌کنند و کوچک‌ترین چیزی را که مخالف منافعشان باشد حذف می‌کنند. هنر از دیگر زمینه‌هایی است که در جوامع توتالیتر به شدت بر آن نظارت می‌شود. اخبار در تمام زمینه‌ها مشمول ممیزی می‌شود و بر کار فضای مجازی و غیرمجازی سانسور و محدودیت اعمال می‌شود. سانسور معمولن به همین‌ مرحله ختم نمی‌شود و حاکمان دیکتاتور سعی می‌کنند تا هر آن‌چه که دیده می‌شود و در واقع واقعیات جامعه را هم وارونه نمایش دهند. بدیهی است که با بسته بودن دهان‌ها و رسانه‌های منتقد، چنین‌کاری برای آنان خیلی سخت نخواهد بود.
آن چیزی که باعث امیدواری است، این است که ابزارهای مدرن ارتباط جمعی و روش‌های جدیدی که هر روزه برای دور زدن و شکستن محدودیت‌ها ابداع می‌شوند، می‌توانند به میزان فراوانی از این محدودیت‌ها بکاهند. تاریخ نشان داده است که عمر چنین حکومت‌هایی هم‌چون شوروی سابق طولانی نخواهد بود، اما چیزی که شاید نتوان تا سال‌ها و به راحتی آن را تغییر داد، نهادینه‌شدن خود‌سانسوری در اندیشه‌های هنرمندان و روشن‌فکران جامعه است که حتا با فراهم آمدن آزادی بیان به سادگی زدودنی نخواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر