۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه

احمد جنتی باز از حجاب گفت

جنتی‌ باجیغ درجمعه‌ سخن‌ گفت ازحجاب
باز آوا داده سر، این جـــــــــــــغد شـــــوم لاکتاب
چون فشـارآید بر ایشان داخلی یاخارجی
مرده بیرون‌ می‌کشــــــند ازقبر، چون یوم‌ حساب
هرزمان اینان ندای وای اســــــلاما دهند
یادم آید ماجـــــــــرای آتش و اشـــــــــــــک کباب
تازلطف‌ حق‌ نگشته‌ مؤمنان‌ مأیوس وسرد
بهـتر است خــــود چهره ی منحوس پوشد با نقاب
قد رعنا، چشم شهـــــلا، بامتانت، باحیا
خـنده برلب، خوش صدا، شرمنده از صوتش قْراب
شـــرم دارد زانکه عــزراییل گیرد جان او
چون به سال عمر کمـتر هست از این عالی‌جناب
توپ خـــالی درکند در توپخـانه بی‌حساب
گــــرچه مــی‌داند به دست دارد تفنگ بی خشاب
وقت آن‌ است تا‌ بروبیم‌ خانه‌زین‌قوم‌فسیل
این گروه دشـــمن ســــــــرزندگی، شادی شباب
آیه‌هـــــــــای نفی الله‌اند اینــان نی ثبات
گفـته‌هاشان، وعده‌هاشان، ایده‌هاشان چون‌حباب

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر